رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۱ مطلب با موضوع «حکایات اخلاقی :: معجزات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ الزَّاهِرِیِّ، قَالَ: حَجَجْنَا، فَلَمَّا أَتَیْنَا الْمَدِینَةَ وَ بِهَا سَیِّدُنَا جَعْفَرٌ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ دَخَلْنَا عَلَیْهِ، فَوَجَدْنَا بَیْنَ یَدَیْهِ صُحُفاً فِیهَا تَمْرٌ مِنْ تَمْرِ الْمَدِینَةِ وَ هُوَ یَأْکُلُ مِنْهُ وَ یُطْعِمُ مَنْ بِحَضْرَتِهِ، فَقَالَ لِی: هَاکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ سِنَانٍ، هَذَا التَّمْرَ الصَّیْحَانِیَّ کُلَّهُ وَ تَبَرَّکْ بِهِ، فَإِنَّهُ یَشْفِی شِیعَتَنَا مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِذَا عَرَفُوهُ، قُلْتُ: مَوْلَایَ، عَرَفُوهُ بِمَا ذَا؟ قَالَ: إذا عَرَفُوهُ لِمَ یُدْعَى صَیْحَانِیّاً؟ فَقُلْتُ: لَا وَ اللَّهِ یَا مَوْلَایَ، لَا نَعْلَمُ هَذَا الأمرَ إِلَّا مِنْکَ، قَالَ: نَعَمْ، یَا ابْنَ سِنَانٍ، هُوَ مِنْ دَلَائِلِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ، قُلْتُ: مَوْلَایَ، أَنْعِمْ عَلَیْنَا بِمَعْرِفَتِهِ، أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْکَ. قَالَ: خَرَجَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَابِضاً عَلَى یَدِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ مُتَوَجِّهاً نَحْوَ حَدَائِقِ ظَهْرِ الْمَدِینَةِ، فَکُلُّ مَنْ لَقِیَهُ اسْتَأْذَنَهُ فِی صُحْبَتِهِ، وَ لَمْ یُؤْذِنْ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى أَوَّلِ نَخْلَةٍ، فَصَاحَتْ إِلَى الَّتِی تَلِیهَا: هَذَا آدَمُ وَ شَیْثٌ قَدْ أَقْبَلَا، وَ صَاحَتِ الْأُخْرَى إِلَى الَّتِی تَلِیهَا: یَا أُخْتِی، هَذَا نُوحٌ وَ سَامٌ قَدْ أَقْبَلَا، وَ صَاحَتِ الْأُخْرَى الَّتِی تَلِیهَا: یَا أُخْتِی، هَذَا یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ قَدْ أَقْبَلَا، وَ صَاحَتِ الْأُخْرَى إِلَى الَّتِی تَلِیهَا: یَا أُخْتِی، هَذَا مُوسَى وَ یُوشَعُ قَدْ أَقْبَلَا، وَ صَاحَتِ الْأُخْرَى إِلَى الَّتِی تَلِیهَا: یَا أُخْتِی هَذَا سُلَیْمَانُ وَ آصَفُ قَدْ أَقْبَلَا، وَ صَاحَتِ الْأُخْرَى إِلَى الَّتِی تَلِیهَا: یَا أُخْتِی، هَذَا عِیسَى وَ شَمْعُونُ الصَّفَا قَدْ أَقْبَلَا، وَ صَاحَتِ الْأُخْرَى إِلَى الَّتِی تَلِیهَا: یَا أُخْتِی، هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَدْ أَقْبَلَا، وَ صَاحَ سَائِرُ النَّخْلِ فِی الْحَدَائِقِ بَعْضُهُ إِلَى بَعْضٍ بِهَذَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام: فَدَیْتُکَ بِأَبِی وَ أُمِّی، یَا أَبَا الْحَسَنِ، هَذَا ذِکْرَى لَنَا، فَاجْلِسْ بِنَا عِنْدَ أَوَّلِ نَخْلَةٍ نَنْتَهِی إِلَیْهَا، فَلَمَّا انْتَهَیَا جَلَسَا وَ مَا کَانَ أَوَانُ حَمْلِ النَّخْلِ، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ، مُرْ هَذِهِ النَّخْلَةَ تَنْثَنِی إِلَیْکَ، وَ کَانَتِ النَّخْلَةُ بَاسِقَةً، فَدَعَاهَا أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام وَ قَالَ: یَا أَیَّتُهَا النَّخْلَةُ، هَذَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَقُولُ لَکَ أَنْ تَنْثَنِیَ إِلَى الْأَرْضِ، فَانْثَنَتْ إِلَى الْأَرْضِ وَ هِیَ مَمْلُوءَةٌ حَمْلًا رُطَباً جَنِیّاً، فَقَالَ لَهُ: یَا أَبَا الْحَسَنِ، الْتَقِطْ وَ کُلْ وَ أَطْعِمْنِی، فَالْتَقَطَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام مِنْ رُطَبِهَا وَ أَکَلَ مِنْهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ، إِنَّ هَذَا النَّخْلَ یَنْبَغِی أَنْ نُسَمِّیَهُ صَیْحَانِیّاً لِتَصَایُحِهِ وَ تَشْبِیهِهِ لِی وَ لَکَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ، وَ هَذَا أَخِی جِبْرِیلُ علیه‌السلام یَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهُ شِفَاءً إِلَى شِیعَتِنَا خَاصَّةً، فَأَمَرَهُمْ یَا أَبَا الْحَسَنِ بِمَعْرِفَتِهِ و أَنْ یَسْتَضِیئُوا وَ یَتَبَرَّکُوا بِأَکْلِهِ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: یَا نَخْلَةُ، أَظْهِرِی لَنَا مِنْ أَجْنَاس ثَمَرِ الْأَرْضِ، فَقَالَتْ: لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، حُبّاً وَ کَرَامَةً، فَأَظْهَرَتِ النَّخْلَةُ مِنْ کُلِّ الْأَجْنَاسِ، فَأَقْبَلَ جِبْرِیلُ علیه‌السلام یَقُولُ: هَا یَا نَخْلَةُ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَکِ أَنْ تُخْرِجِی مِنْ کُلِّ جِنْسٍ لِرَسُولِ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ مُحَمَّدٍ وَ أَخِیهِ وَ وَصِیِّهِ مِنْ أَجْنَاسِ الثَّمَرِ، فَأَقْبَلَ جِبْرِیلُ علیه‌السلام یَلْقِطُهُ وَ یَضَعُهُ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام، فَأَکَلَا مِنْ کُلِّ جِنْسٍ، فَمَرَّةً یَأْکُلُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ نِصْفَهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ نِصْفَهَا وَ جِبْرِیلُ علیه‌السلام یَقُولُ: و یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَوَدِدْتُ أَنِّی مِمَّنْ یَأْکُلُ الطَّعَامَ فَأَسْتَشْفِی اللَّهَ وَ أَتَبَرَّکُ بِفَضْلِ سُؤْرِکَ، وَ سُؤْرِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: یَا حَبِیبِی جِبْرِیلُ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ فَضَّلَکَ عَلَیْنَا، فَقَالَ جِبْرِیلُ علیه‌السلام: وَ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا فَضْلِی إِلَّا بِکُمَا، إِنَّکُمَا أَحَبُّ خَلْقِهِ إِلَیْهِ وَ أَقْرَبُهُمْ مِنْهُ وَ أَزْلَفُهُمْ لَدَیْهِ. قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا: فَارْتَفَعَتِ النَّخْلَةُ وَ حَدَّثَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ شِیعَتَنَا بِخَبَرِهَا (و قصة تلک النخلة من دلائله و عجائبه علیه‌السلام و التحیة و الإکرام).‌ الهدایة الکبرى، الخصیبی، حسین بن حمدان، ج1، ص86. سایت کتابخانة مدرسة فقاهت. موضوع فرمایشات آیت‌الله جرجانی، 18/06/1403، منزل شیخ‌الاسلامی.

از محمّد بن سنان زاهری نقل شده است که گفت: به‌حجّ رفتیم، هنگامی که وارد مدینه شدیم، آقای ما، امام صادق علیه‌السلام در مدینه بود، به‌محضر ایشان رسیدیم، دیدیم جلوی آن حضرت چندین سینی خرما از خرماهای مدینه قرار دارد و خود آن حضرت از آن‌ها میل می‌فرماید و به‌همة میهمانان خود هم تعارف می‌کند. به‌من فرمود: ای محمّد بن سنان، بردار، همة این‌ها خرمای تازة صیحانی است، و به‌آن‌ها تبرّک جوی؛ زیرا این خرما، شیعیان ما را از هر بیماری شفا می‌دهد، اگر آن را بشناسند، عرض کردم: مولای من، آن را به‌چه چیزی بشناسند؟ فرمود: هرگاه آن را بشناسند که چرا به‌آن خرمای صیحانی می‌گویند؟ عرض کردم: نه به‌خدا، ای مولای من، ما دلیل این نامگذاری را نمی‌دانیم، مگر از طریق شما. فرمود: درست است، ای پسر سنان، این نامگذاری از دلائلِ [حقّانیّتِ] جدّم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. عرض کردم: مولای من، با شناساندنِ آن به‌ما لطف فرما. فرمود: جدّم رسول خدا صلّی الله علیه و آله در حالی که دستِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در دست خود گرفته بود، از مدینه، به‌طرفِ باغ‌های پشتِ آن شهر، بیرون آمد. هرکس ایشان را می‌دید، از آن حضرت اجازه می‌گرفت تا با او همراه گردد، ولی رسول خدا صلّی الله علیه و آله به‌او اجازه نمی‌داد. تا رسید به‌اوّلین نخلِ خرما، پس آن درخت، به‌نخلِ بعد از خود، فریاد زد: این دو، آدم و شیث هستند که دارند می‌آیند، نخلِ دیگر، به‌درخت بعد از خود فریاد زد: خواهرم، این‌ها نوح و سام هستند که دارند می‌آیند، و درخت دیگر به‌نخل بعد از خود فریاد زد: این دو، یعقوب و یوسف هستند که دارند می‌آیند، و نخل دیگر به‌درخت بعد از خود فریاد زد: خواهرم، ایشان موسی و یوشع هستند که دارند می‌آیند،‌‌ و درخت دیگر به‌نخل بعد از خود فریاد زد: خواهرم، اینان سلیمان و آصف هستند که دارند می‌آیند، و نخل دیگر به‌درخت پس از خود فریاد زد: خواهرم، ایشان عیسی و شمعونِ صفا هستند که دارند می‌آیند، و درخت دیگر به‌نخل بعد از خود فریاد زد: خواهرم، این دو محمّد رسول خدا و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب هستند که دارند می‌آیند. و همة نخل‌ها هرکدام به‌دیگری همین پیام را فریاد می‌زدند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله به‌‌امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: ای اباالحسن، پدر و مادرم فدایت باد، این یادآوری است برای ما، نزد اوّلین نخلی که به‌آن می‌رسیم بنشینیم، وقتی [به‌آن نخل] رسیدند، نشستند، و زمانِ خرما دادن آن درخت نبود، پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: ای اباالحسن، به‌این نخل، فرمان بده تا به‌سوی تو خم شود، و آن نخل دراز و کشیده بود، پس امیرالمؤمنین او را صدا زد و فرمود: ای نخل، این شخص، رسول خدا صلّی الله علیه و آله است که به‌تو می‌گوید به‌روی زمین خم شوی، نخل به‌طرف زمین خم شد، در حالی که پر از خرمای تازه و چیده شده بود. حضرت به‌امیرالمؤمنین فرمود: ای اباالحسن، بردار و بخور و به‌من نیز بده، پس امیرالمؤمنین علیه‌السلام از خرمای تازه‌اش برداشت و خورد [و به‌پیامبر نیز خوراند]، رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: ای اباالحسن، سزاوار است که این درخت خرما را صیحانی بنامیم، چون فریاد زد و من و تو را به‌پیامبران و رسولان تشبیه کرد، و این برادرم، جبرئیل است که می‌گوید: خداوند عزوجل این نخل را برای فقط شیعیانمان، شفا قرار داد، پس ای اباالحسن، به‌شیعیان فرمان داد تا آن نخل را بشناسند و از آن نور بگیرند و با خوردنش متبرّک شوند. سپس رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: ای نخل، برای ما از انواع میوه‌های روی زمین آشکار کن. نخل عرض کرد: ای رسول خدا، با کمال میل و احترام، اطاعت می‌شود! پس نخل از تمام انواع میو‌ه‌ها آشکار کرد. پس جبرئیل علیه‌السلام آمد، در حالی که می‌گفت: ای نخل، خداوند به‌تو فرمان داده است که برای رسول و حبیب خدا، محمّد و برادر و وصیش، از انواع میوه‌ها، بیرون آوری. پس جبرئیل علیه‌السلام میوه را برمی‌داشت و آن را جلوی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌گذاشت، و آن دو از هر نوعی میل می‌کردند؛ پس یک بار نصف میوه‌ای را امیرالمؤمنین می‌خورد و نصف دیگرش را رسول خدا میل می‌فرمود، و جبرئیل علیه‌السلام می‌گفت: ای رسول خدا، دوست دارم من از کسانی بودم که غذا می‌خورند و از خدا با خوردن غذا طلب شفا می‌کردم و به‌برکت نیم خوردة شما و امیرالمؤمنین متبرّک می‌شدم، و رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمود: ای حبیب من، جبرئیل، خداوند تو را (از این جهت که امین وحی او هستی)، بر ما برتری داده است. و جبرئیل علیه‌السلام عرض می‌کرد: به‌خدا قسم ای رسول خدا، من برتری ندارم مگر به‌شما دو نفر، شما دو تن، محبوب‌ترین مخلوقات برای خدا و نزدیکترین افراد به‌او و جلوترین افراد در نزد او هستید. امام صادق علیه‌السلام فرمود: نخل خرما بالا رفت و رسول خدا و امیرالمؤمنین، خبرش را برای شیعیانمان بیان فرمودند.

  • مرتضی آزاد