رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۳۹۵ مطلب با موضوع «روایات اخلاقی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قال رسولُ اللّهِ صلّی اللّهُ علیه و آله و سلّم: أربعةٌ فِی الذَّنبِ شَرًّ مِنَ الذَّنبِ: الإستحقارُ، والإفتخارُ، والإستبشارُ، والإصرارُ. لبّ اللّباب، الرّاوندی، ج1، المجلس الخامس والأربعون، ص384.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: چهار چیز در گناه از خودِ گناه بدتر است: کوچک شمردن گناه، به‌گناه افتخار کردن، شاد شدن به‌‎گناه، و پافشاری کردن بر آن و دست برنداشتن از آن.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن ابن عباس، قال: قال رسولُ اللّه صلّى اللّه علیه وآله: من دخل السوق فاشترى تحفةً فحملها إلى عیاله، کان کحاملِ صدقةٍ إلى قومٍ محاویجَ، وَلیَبدأ بالإناثِ قبلَ الذُّکورِ، فإنَّ مَن فَرَّحَ ابنةً فکأنَّمَا أعتَقَ رقبةً مِن وُلدِ إسماعیل، وَمَن أقرَّ بعینِ ابنٍ فکَأنَّما بَکَى مِن خشیةِ اللّهِ عز وجل، وَمَن بَکَى مِن خَشیَةِ اللّهِ عز وجل أدخلَهُ اللّهُ جَنّاتِ النَّعِیمِ. أمالی شیخ صدوق، مترجم: آیت‌اللّه کمره‌ای، المجلس الخامس والثمانون، ص577، ح6.  

از ابن عبّاس نقل شده است که گفت: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هر (مردی) که به‌بازار برود و هدیه‌ای برای خانوادة خود بخرد، مانند کسی است که صدقه‌ای را برای افرادِ نیازمند بُرده است، پس قبل از پسران، اوّل از دختران شروع کند؛ زیرا هرکس دختری را شاد گرداند، گویا بنده‌ای از فرزندانِ اسماعیل را آزاد کرده است، و هرکه چشمِ پسری را روشن کند، مانند این است که از ترسِ خداوندِ عزوجل گریسته است، و هر شخصی که از ترسِ خدا بگرید، خداوند او را داخلِ بهشت‌های پُر نعمت می‌گرداند.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنِ الزُّهْرِیِ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ، قَالَ: سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام: أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ؟ قَالَ: مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ صلّی اللّه علیه و آله أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا؛ فَإِنَّ لِذَلِکَ لَشُعَباً کَثِیرَةً وَ لِلْمَعَاصِی شُعَبٌ فَأَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ الْکِبْرُ مَعْصِیَةُ إِبْلِیسَ حِینَ‌ أَبى‌ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ،‌ ثُمَّ الْحِرْصُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ علیهماالسلام حِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا: «وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ» سورة بقره (2) آیه 35. فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَةَ بِهِمَا إِلَیْهِ فَدَخَلَ ذَلِکَ عَلَى ذُرِّیَّتِهِمَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَکْثَرَ مَا یَطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَیْهِ، ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ ابْنِ آدَمَ حَیْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِکَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْکَلَامِ وَ حُبُّ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ کُلُّهُنَّ فِی حُبِّ الدُّنْیَا، فَقَالَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِکَ حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ الدُّنْیَا دُنْیَاءَانِ دُنْیَا بَلَاغُ وَ دُنْیَا مَلْعُونَةٌ. الکافی، ج2، ص130، ح11.

از زُهری، محمد بن مسلم بن عبیداللّه نقل شده است که گفت: از امام زین‌العابدین علیه‌السلام سؤال شد: کدام کار در نزد خدا از سایر اعمال، برتر است؟ فرمود: بعد از شناخت خداوند عزوجل و پیامبرش صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، هیچ عملی برتر از دشمنی با دنیا نیست؛ زیرا برای دوستیِ دنیا، شاخه‌های زیادی است؛ و گناهان نیز رشته‌هایی دارند؛ پس اوّلین چیزی که به‌وسیلة آن معصیت خدا انجام شد، خودبرتر بینی، همان گناه ابلیس بود، که از سجدة بر آدم علیه‌السلام سرباز زد و استکبار ورزید، و جزء کافران گردید، و بعد از آن طمع، همان ترک اولای حضرت آدم و حواء علیهماالسلام بود، هنگامی که خداوند عزوجل به‌آن دو فرمود: «و از (نعمت‌های) آن (بهشت) گوارا هر چه می‏خواهید بخورید (امّا) نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد!» پس آنچه را که نیازی بدان نداشتند، برداشتند، و این ویژگی به‌ارث به‌نسل آن دو تا روز قیامت رسید؛ زیرا بیشترین چیزی که فرزند آدم به‌دنبال آن است، چیزی است که نیازی به‌آن ندارد، سپس حسد، همان گناه فرزند آدم (قابیل) بود که نسبت به‌برادرش (هابیل) حسادت ورزید و او را به‌قتل رسانید، پس، از دوستی دنیا، فروعی، مانند دوستی زنان، و علاقة به‌دنیا، و میلِ به‌ریاست، و راحت طلبی، و میلِ به‌حرف زدن، و برتری و ثروت طلبی، به‌دست می‌آید که هفت ویژگی هستند، و کلاً در دوستی دنیا جمع می‌شوند، لذا پیامبران و دانشمندان بعد از شناختِ این مطلب، چنین گفتند: دوستی دنیا، اساسِ همة گناهان است، و دنیا بر دو قسم است: دنیای دنیای کفایت و دنیایی که به‌وسیلة آن انسان به‌آخرت می‌رسد و مزرعة آخرت است، و دنیایی که خود هدف است و برای به‌دست آوردن آن، به‌هر کاری دست می‌زند که این دنیای نفرین شده است.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ عَلَیْهِمَاالسَّلَامُ: دَخَلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِیُّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَلَیْهِمَاالسَّلَامُ، وَ هُوَ کَئِیبٌ حَزِینٌ، فَقَالَ لَهُ زَیْنُ الْعَابِدِینَ: مَا بَالُکَ مَهْمُوماً مَغْمُوماً؟ قَالَ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، هُمُومٌ وَ غُمُومٌ تَتَوَالَی عَلَیَّ لِمَا امْتُحِنْتُ بِهِ مِنْ جِهَةِ حُسَّادِ نِعْمَتِی وَ الطَّامِعِینَ فِیَّ وَ مِمَّنْ أَرْجُوهُ وَ مِمَّنْ أَحْسَنْتُ إِلَیْهِ فَیُخْلِفُ ظَنِّی، فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ زَیْنُ الْعَابِدِینَ علیهماالسلام: احْفَظْ لِسَانَکَ تَمْلِکْ بِهِ إِخْوَانَکَ، قَالَ الزُّهْرِیُّ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنِّی أُحْسِنُ إِلَیْهِمْ بِمَا یَبْدُرُ مِنْ کَلَامِی، قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام: هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ! إِیَّاکَ وَ أَنْ تُعْجَبَ مِنْ نَفْسِکَ بِذَلِکَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِمَا یَسْبِقُ إِلَی الْقُلُوبِ إِنْکَارُهُ وَ إِنْ کَانَ عِنْدَکَ اعْتِذَارُهُ فَلَیْسَ کُلُّ مَنْ تُسْمِعُهُ نُکْراً یُمْکِنُکَ لِأَنْ تُوَسِّعَهُ عُذْراً، ثُمَّ قَالَ: یَا زُهْرِیُّ، مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ أَکْمَلَ مَا فِیهِ کَانَ هَلَاکُهُ مِنْ أَیْسَرِ مَا فِیهِ، ثُمَّ قَالَ: یَا زُهْرِیُّ، وَ مَا عَلَیْکَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِینَ مِنْکَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَیْتِکَ فَتَجْعَلَ کَبِیرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَالِدِکَ وَ تَجْعَلَ صَغِیرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَلَدِکَ وَ تَجْعَلَ تِرْبَکَ مِنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَخِیکَ، فَأَیَّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَظْلِمَ وَ أَیُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَدْعُوَ عَلَیْهِ وَ أَیُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَهْتِکَ سِتْرَهُ؟ وَ إِنْ عَرَضَ لَکَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَکَ فَضْلًا عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَانْظُرْ إِنْ کَانَ أَکْبَرَ مِنْکَ فَقُلْ: قَدْ سَبَقَنِی بِالْإِیمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَهُوَ خَیْرٌ مِنِّی، وَ إِنْ کَانَ أَصْغَرَ مِنْکَ، فَقُلْ: قَدْ سَبَقْتُهُ بِالْمَعَاصِی وَ الذُّنُوبِ فَهُوَ خَیْرٌ مِنِّی، وَ إِنْ کَانَ تِرْبَکَ فَقُلْ: أَنَا عَلَی یَقِینٍ مِنْ ذَنْبِی وَ فِی شَکٍّ مِنْ أَمْرِهِ، فَمَا لِی أَدَعُ یَقِینِی بِشَکِّی؟! وَ إِنْ رَأَیْتَ الْمُسْلِمِینَ یُعَظِّمُونَکَ وَ یُوَقِّرُونَکَ وَ یُبَجِّلُونَکَ، فَقُلْ: هَذَا فَضْلٌ أَخَذُوا بِهِ، وَ إِنْ رَأَیْتَ مِنْهُمْ جَفَاءً وَ انْقِبَاضاً عَنْکَ، فَقُلْ: هَذَا لِذَنْبٍ أَحْدَثْتُهُ؛ فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِکَ سَهَّلَ اللَّهُ عَلَیْکَ عَیْشَکَ وَ کَثُرَ أَصْدِقَاؤُکَ وَ قَلَّ أَعْدَاؤُکَ وَ فَرِحْتَ بِمَا یَکُونُ مِنْ بِرِّهِمْ وَ لَمْ تَأْسَفْ عَلَی مَا یَکُونُ مِنْ جَفَائِهِمْ، وَ اعْلَمْ أَنَّ أَکْرَمَ النَّاسِ عَلَی النَّاسِ مَنْ کَانَ خَیْرُهُ فَائِضاً عَلَیْهِمْ وَ کَانَ عَنْهُمْ مُسْتَغْنِیاً مُتَعَفِّفاً، وَ أَکْرَمُ النَّاسِ بَعْدَهُ عَلَیْهِمْ مَنْ کَانَ عَنْهُمْ مُتَعَفِّفاً وَ إِنْ کَانَ إِلَیْهِمْ مُحْتَاجاً؛ فَإِنَّمَا أَهْلُ الدُّنْیَا یَعْشَقُونَ الْأَمْوَالَ! فَمَنْ لَمْ یُزَاحِمْهُمْ فِیمَا یَعْشَقُونَهُ کَرُمَ عَلَیْهِمْ، وَ مَنْ لَمْ یُزَاحِمْهُمْ فِیهَا وَ مَکَّنَهُمْ مِنْهَا أَوْ مِنْ بَعْضِهَا کَانَ أَعَزَّ وَ أَکْرَمَ. الاحتجاج، ج2، ص31، ر.ک: بحارالانوار، ج68، ص229- بحارالانوار، ج71، ص155- تفسیر الامام، ص25- مجموعة ورام، ج2، ص93.

امام باقر علیه‌السلام فرمود: محمّد بن مسلم بن شهاب زُهرى، با حالى افسرده و غمگین خدمت على بن الحسین علیهماالسلام آمد. امام زین‌العابدین علیه‌السلام به‌او فرمود: چرا غمگینى؟ عرض کرد: غم‌ها و اندوه‌ها، پیاپى، به‌خاطر آنچه به‌آن از ناحیة حسودان نعمتم و طمع‌کنندگان در من و از جانب کسی که به‌او امید دارم و از سوی کسی که مورد احسانم قرار گرفته و او بر خلاف گمانم عمل و نمک نشناسی کرد، امتحان می‌شوم. على بن الحسین علیه‌السلام به‌او فرمود: زبانت را نگه‌دار، تا برادرانت را از دست ندهى. زُهری عرض کرد: ای پسر رسول خدا، من به‌آنان به‌وسیلة آنچه از سخنم ظاهر می‌شود نیکی می‌کنم. امام علیه‌السلام فرمود: دور نیست! دور نیست! مبادا براى این کار، گرفتارِ خودشیفتگى و از خود خشنود گردى! نکند چیزى بر زبان آورى که دل‌ها پذیرش آن را ندارد، گرچه بتوانى براى آن توجیهى ارائه کنى. چنین نیست که به‌هرکس سخنِ غیر مقبول و غریبى را بگویى، بتوانى عذرت را نیز به‌گوشش برسانى. سپس فرمود: اى زُهرى! هرکس خِرَدش، کامل‏ترین ویژگى او نباشد، نابودى‏اش، آسان‏ترین خصوصیّتِ او خواهد بود. سپس فرمود: اى زُهرى! چه اشکالى دارد که مسلمانان را در نزد خود، چون خانواده‌‏ات بشمارى و بزرگشان را در جایگاه پدرت بدانى و کوچکشان را در جایگاه فرزندت و همسالت را چون برادرت؟ حال به‌کدام یک از اینان دوست دارى ستم کنى؟ کدام یک از اینان را دوست دارى نفرین کنى؟ آبروى کدام یک از اینان را دوست دارى بریزى؟ اگر هم ابلیس، که نفرین خدا بر او باد، در تو این پندار را پدید آورد که تو بر یکى از اهل قبله برترى دارى، بنگر که اگر وى از تو بزرگ‏تر بود، بگو: پیش از من ایمان آورده و عملِ صالح انجام داده است، پس از من بهتر است، و اگر از تو کوچک‏تر بود، بگو: من پیش از او به‌گناهان و نافرمانی‌ها روى آوردم، پس او از من بهتر است و اگر همسالت بود، بگو: من نسبت به‌گناه خود، یقین دارم و در بارة او تردید، پس چرا یقینم را به‌خاطر شکِّ خود، رها کنم؟ اگر دیدى مسلمانان بزرگت مى‌‏شمارند، و به‌تو احترام مى‌گذارند، و برایت جایگاه ویژه‌ای قائلند، بگو: این لطفی است از جانب آنان بر من، و اگر از آنان بی‌وفایی، درهم کشیدن چهره نسبت به‌خود دیدى، بگو: این به‌سبب گناهى است که از من سر زده است؛ زیرا اگر چنین کنى، خداوند، زندگى را بر تو آسان مى‌کند، دوستانت فراوان مى‌‏گردند، و از نیکى، محبّت و احسانِ مردم، شادمان مى‌‏گردى و از بی‌وفایی آنان، اندوهگین نمى‏شوى. این را بدان که گرامى‌‏ترینِ مردم نزد آنان، کسى است که خیرش به‌آنان برسد و خود از آنان بى‌‏نیاز باشد و چشم بپوشید و به‌مالِ آنان طمع نداشته باشد، پس از او، گرامى‌‏ترینِ مردم نزدشان، کسى است که به‌مال و ثروت آنان توجّهی نداشته باشد، گرچه به‌آنها نیازمند باشد؛ زیرا، اهل دنیا به‌دنبال اموال‌اند و هرکه مزاحم دلبستگى‌‏شان نشود، نزدشان گرامى است و اگر مزاحمِ اموالشان نشود و حتّى چیزى بر امکاناتشان بیفزاید، عزیزتر و گرامى‏تر خواهد بود.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

 

عَن أبی عبدِاللَّه علیه‌السلام أنّه قالَ: لَستُ اُحِبُّ أن أری الشّابَّ مِنکُم إلاّ غادیاً فی حالَین: إمّا عالِماً أو مُتَعَلِّماً، فإن لَم یَفعَلْ فَرَّطَ، فإن فَرَّطَ ضَیَّعَ، وَإنْ ضَیَّعَ أثِمَ، وَإن أثِمَ سَکَنَ النَّارَ وَالَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالحَقِّ. الأمالی للطوسی، الجزء الحادی عشر، ص456، ح50.

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که آن حضرت فرمود: دوست ندارم جوان شما را ببینم مگر آن‌که در دوحالت صبح کند: دانشمند یا دانش‌آموز؛ وگرنه کوتاهی کرده است، و چون کوتاهی کند، تباه کرده است و هرگاه پایمال کند، گنهکار باشد، و چون گنهکار گردید، سوگند به‌آن که محمّد صلّی اللّه علیه و آله وسلّم را به‌حقّ برانگیخت، در آتش جای گیرد!

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ طَاوُسِ بْنِ الْیَمَانِ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ. قُلْتُ: وَ مَا هُنَّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ: الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ، وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ، وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ، وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ. از طاوس بن یمان نقل شده است که گفت: شنیدم که علی بن الحسین علیهماالسلام می‌فرمود: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است. عرض کردم: ای پسر رسول خدا، آن پنج نشانه کدام است؟ فرمود: دوری از گناه در مکان‌های خلوت، و صدقه دادن هرچند کم باشد، و بردباری در حوادث سخت و دشوار، و مسلّط بودن بر خود، در هنگامِ عصبانیّت، و راستگویی هنگام ترس.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

پنج نشانة مؤمن از امام عسکری

فَرُوِیَ عَن أبِی محمَّدٍ الحَسَنِ العسکریِّ علیه‌السلام أنَّه قالَ: علاماتُ المُؤمِنِینَ [المُؤمِنِ] خَمسٌ: صلاةُ الإحدَی وَالخَمسِینَ، وَزِیَارَةُ الأربعینَ، وَالتَّخَتُّمُ فِی الیَمِینِ، وَتَعفِیرُ الجَبِینِ، وَالجَهرُ بِبِسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ. مصباح المتهجد، الشیخ الطوسی، اعمال شهر صفر، ص548.

از امام حسن عسکری نقل شده است که ایشان فرمود: نشانه‌های مؤمنان [مؤمن] پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز واجب و مستحبّ (نوافل) در شبانه‌روز، و زیارت اربعین، و انگشتر به‌دستِ راست کردن، و پیشانی بر خاک نهادن، و بلند خواندنِ «بسم اللّهِ الرّحمنِ الرَّحیم» در نماز.

 

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه‌السلامُ:‌ إِذَا فَشَا أَرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ أَرْبَعَةٌ: إِذَا فَشَا الزِّنَا ظَهَرَتِ الزَّلْزَلَةُ، وَ إِذَا فَشَا الْجَوْرُ فِی الْحُکْمِ احْتَُِسَ الْقَطْرُ، وَ إِذَا خُفِرَتِ الذِّمَّةُ أُدِیلَ لِأَهْلِ الشِّرْکِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ‌، وَ إِذَا مُنِعَتِ الزَّکَاةُ ظَهَرَتِ الْحَاجَةُ. اصول کافی، ترجمه و شرح سیدهاشم رسولی، ج4، باب تفسیر الذنوب، ح2996، ح3، ص184.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: هرگاه چهار عمل آشکار و شایع شود، چهار بلا پیدا می‌شود: 1-هرگاه زنا شایع شود، زلزله پیدا می‌شود، 2-و هرگاه حکم به‌ناحق شایع شود باران قطع شود، 3-و هرگاه با کفّاری که در ذمة اسلام هستند پیمان شکسته شود (و طبق مقرّرات با آنان رفتار نشود)، دولت به‌دست مشرکان می‌افتد و بر مسلمانان حکومت می‌کنند، 4-و هرگاه زکات داده نشود، فقر و نیازمندی پدیدار می‌شود. 

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وَقَالَ الصّادقُ علیه‌السلامُ: لا تکونُ الصِّّداقةُ إلا بحدودِها فمن کانت فیه هذه الحدودُ أو شئٌ منه، وإلا فلا تَنسِبهُ إلى شئٍ مِنَ الصِّداقةِ: فأوّلها أن تکون سریرته وعلانیته لک واحدة، والثانیة أن یرى زینَک زینَه وشینَک شینَه، والثالثة أن لا تُغَیِّرَهُ علیک ولایةٌ وَلا مالٌ، والرابعة لا یَمنعک شیئاً تناله مقدرتُه، والخامسة وهی تجمع هذه الخصالَ أن لا یُسَلِّمَکَ عِندَ النّکبات. تحف‌العقول، الحرانی، ص385،  ح90.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: دوستی خالصانه، ثابت نمی‌شود مگر با نشانه‌ها و مشخصّاتش، پس در هرکس این نشانه‌ها یا برخی از آنها بود، می‌توان او را رفیقِ صادق نامید، و اگر هیچ‌یک از این علائم در او نبود، هیچ صداقتی را بر او قائل نشو: اوّل: نهان و آشکارش برای تو یکی باشد، دوّم: زیبایی و کمال تو را زیبایی و کمال خود بداند، و عیب و نقص تو را عیب و نقص خویش به‌حساب آورد، سوّم: ریاست، مسئولیّت و ثروت، باعثِ تغییرِ رفتارِ او نسبت به‌تو نگردد، چهارم: اگر چیزی از او خواستی و در توانش بود، از تو دریغ نکند، پنجم: این علامت در برگیرندة همة نشانه‌ها است: در مصیبت‌ها، رنج‌ها، سختی‌ها، خواری‌ها و بیچارگی‌ها تو را تنها نگذارد.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وَقَالَ الصَّادِقُ علیهِ‌السَّلامُ: القضاةُ أربعةٌ؛ ثلاثةٌ فی النارِ وواحدٌ فی الجنةِ: رجلٌ قضى بجورٍ و هو یعلمُ فهو فی النار، ورجلٌ قضى بجورٍ وهو لا یعلمُ فهو فی النار، ورجلٌ قضى بحقٍّ وهو لا یعلم فهو فی النار، ورجلٌ قضى بحقٍّ وهو یعلمُ فهو فی الجنةِ. تحف‌العقول، الحرانی، ص383،  ح78.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: داوران چهار دسته‌اند؛ سه دسته در آتش جهنم‌اند و یک دسته در بهشت: مردی که از روی دانش، به‌ستم داوری می‌کند، پس این شخص در آتش جهنّم است، و مردی که بدون این‌که بداند، به‌ستم داوری می‌کند، پس این شخص در آتش جهنّم است، و مردی که ندانسته، به‌حقّ داوری می‌کند، پس این شخص در آتش جهنّم است، و مردی که دانسته، به‌حقّ داوری می‌کند، پس این شخص در بهشت است.  

  • مرتضی آزاد