قَالَ زَکَرِیَّا بْنُ آدَمَ: إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا عَلَیْهِالسَّلَامُ إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِالسَّلَامُ، وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ، فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ، وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِکْرَ، فَقَالَ لَهُ الرِّضَا عَلَیْهِالسَّلَامُ: بِنَفْسِی أَنْتَ، لِمَ طَالَ فِکْرُکَ؟ فَقَالَ عَلَیْهِالسَّلَامُ: فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ عَلَیْهَاالسَّلَامُ، أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا، ثُمَّ لَأُذَرِّیَنَّهُمَا، ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً. فَاسْتَدْنَاهُ، وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، أَنْتَ لَهَا. یَعْنِی الْإِمَامَةَ. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج2ٌ 1225، با اندکی ویراستاری، بهنقل از دلائل الإمامة، ط مؤسسة البعثة، الطبری الصغیر، محمد بن جریر، ج1، ص400، بهنقل از إثبات الوصیّة، ص184، نوادر المعجزات، ج10، ص183.
از دلایل طبری منقول است که روایت کرده از محمد بن هارون بن موسی، از پدرش، از ابن الولید، از برقی، از زکریا بن آدم: وقتی در خدمت حضرت امام رضا علیهالسلام بودم که حضرت جواد علیهالسلام را خدمت آن حضرت آوردند، در حالی که سن شریفش از چهار سال کمتر بود. پس ان حضرت دست خود را بر زمین زد، سرِ مبارک را بهجانب آسمان بلند کرد و مدت زیادی فکر کرد. حضرت امام رضا علیهالسلام فرمود: جانِ من فدای تو باد! برای چه اینقدر فکر میکنی؟ عرض کرد: فکرم در آن چیزی است که با مادرم فاطمه علیهاالسلام بهجا آوردند. بعد امام جواد علیهالسلام فرمود: بهخدا قسم آن دو را از داخلِ قبر در میآورم و آتش میزنم و پودرشان میکنم و خاکسترشان را در دریا میافکنم. پس حضرت امام رضا علیهالسلام او را نزدیک خود طلبید و میان دیدگان او را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدای تو باد! تویی شایسته برای امامت.
- ۰۱/۱۰/۰۱