رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

ومنها: ما روی عن صاحب مدینة الحکمة: أنّ جبرئیل علیه‌السلام کان جالسا عند النبیّ صلّی الله علیه و آله فدخل علیّ علیه‌السلام فقام له جبرئیل علیه‌السلام فقال النبیّ صلی الله علیه و آله لجبرئیل: أتقوم لهذا الفتى؟ فقال جبرئیل: إنّ هذا له علیّ حقّ التعلیم، فقال صلی الله علیه و آله: کیف ذلک التعلیم یا جبرئیل؟ فقال: لمّا خلقنی الله تعالى سألنی: مَن أنت؟ ومَا اسمُک؟ ومَن أنا؟ وما اسمی؟ فتحیّرت فی ردّ الجواب ، وبقیت ساکتاً ، ثمّ حضر هذا الشابّ فی عالم الأنوار، وعلّمنی الجواب، فقال هذا: قل: أنت الربّ الجلیل، وأنا العبد الذلیل، واسمی جبرئیل؛ ولهذا قمتُ إجلالاً له وعظّمتُه. فَقَالَ النَّبِیُّ: کم عمرک یا جبرئیل؟ فقال: إنّ لله نجماً یطلع من العرش فی کلّ ثلاثین ألف سنة مرّة واحدة، وقد شاهدتُه طالعاً ثلاثین ألف مرّة، فقال له رسول الله صلی الله علیه و آله: إذا رأیتَ ذلک النجمَ هل تعرفه؟ فقال: کیف لا أعرفه؟! فقال النبیّ لعلیّ: خذ العمامة من جبهتک فلمّا کشفها ورآها جبرئیل علیه‌السلام رأى ذلک النجم فی جبهةِ علیّ. البراهین القاطعة، الأسترآبادی، محمد جعفر، ج3، ص311، ح45. آیت‌الله جرجانی در تاریخ 24/10/1401در جلسة هفتگی ثقلین به‌این حکایت اشاره فرمودند.

مرحوم استرآبادی می‌نویسد: یکی از آن چهل حدیث در فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایتی است که از صاحب کتاب «مدینة الحکمة» نقل شده که جبرئیل علیه‌السلام نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله نشسته بود، پس علی علیه‌السلام داخل شد، پس جبرئیل به‌احترامش از جا برخاست، پیامبر صلی الله علیه و آله به‌جبرئیل فرمود: آیا برای این جوان از جای خود برمی‌خیزی؟ جبرئیل عرض کرد: این شخص بر من حقِّ استادی دارد! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل، آنچه به‌تو آموخته چه بوده؟ عرض کرد: چون خدای متعال مرا آفرید، از من پرسید: تو کیستی و اسمت چیست و من کیستم و اسمم چیست؟ در پاسخ متحیر ماندم، و سکوت اختیار کردم، سپس این جوان در عالَمِ اَنوار حاضر شد، و پاسخ را به‌من آموخت، و این را گفت: بگو: تو پروردگار جلیل هستی، و من بندة ذلیلم، و نامم جبرئیل است! برای همین به‌احترامش برخاستم و او را تعظیم نمودم. پیامبر فرمود: ای جبرئیل، چند سال داری؟ عرض کرد: خدا ستاره‌ای دارد که در هر سی هزار سال یک‌بار از جانبِ عرش طلوع می‌کند، و من سی هزار بار شاهد طلوع آن بوده‌ام! رسول خدا صلی الله علیه و آله به‌او فرمود: اگر آن ستاره را ببینی آیا می‌شناسی؟ عرض کرد: چطور نمی‌شناسمش؟! پیامبر به‌علیّ فرمود: عمامه را از روی پیشانی‌ات بردار، همین که آن را برداشت و جبرئیل پیشانی آن را حضرت دید، آن ستاره را در پیشانی علیّ علیه‌السلام مشاهده کرد.

  • ۰۱/۱۰/۲۶
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی