روی عن مولانا جعفرٍ الصادقِ علیهالسلام، أنّه قال: طلبتُ الجنّةََ فوجدتُها فی السخاءِ، وطلبتُ العافیةَ فوجدتُها فی العُزلةِ، وطلبتُ ثقلَ المیزانِ فوجدتُه فی شهادةِ أن لا إلهَ إلا اللهُ محمّدٌ رسولُ اللهِ، وطلبتُ السرعةَ فی الدُّخولِ إلى الجَنّةِ فوجدتُها فی العملِ للهِ تعالى، وطلبتُ حبَّ الموتِ فوجدتُه فی تقدیمِ المالِ لوجهِ اللهِ، وطلبتُ حلاوةَ العبادةِ فوجدتُها فی ترکِ المعصیةِ، وطلبتُ رقَّةَ القلبِ فوجدتُها فِی الجوعِ والعطشِ، وطلبتُ نورَ القلبِ فوجدتُه فی التفکّرِ والبکاءِ، وطلبتُ الجوازَ على الصراطِ فوجدتُه فی الصدقةِ، وطلبتُ نورَ الوجهِ فوجدتُه فی صلاةِ اللَّیلِ، وطلبتُ فضلَ الجهادِ فوجدتُه فی الکسبِ للعِیالِ، وطلبتُ حبَّ اللهِ عزَّ وجلَّ فوجدتُه فی بغضِ أهلِ المعاصی، وطلبتُ الرئاسةَ فوجدتُها فی النصیحةِ لعبادِ اللهِ، وطلبتُ فراغَ القلبِ فوجدتُه فی قلّةِ المالِ، وطلبتُ عزائمَ الأُمورِ فوجدتُها فی الصَّبرِ، وطلبتُ الشَّرَفَ فوجدتُه فی العِلمِ، وطلبتُ العبادةَ فوجدتُها فی الوَرعِ، وطلبتُ الرَّاحةَ فوجدتُها فی الزُّهدِ، وطلبتُ الرفعةَ فوجدتُها فی التَّواضعِ، وطلبتُ العِزِّ فوجدتُه فی الصِّدقِ، وطلبتُ الذِّلَّةَ فوجدتُها فی الصَّومِ، وطلبتُ الغِنى فوجدتُه فی القناعةِ، وطلبتُ الاُنسَ فوجدتُه فی قراءةِ القرآنِ، وطلبتُ صحبةَ الناسِ فوجدتُها فی حسن الخلقِ، وطلبتُ رضى الله فوجدتُه فی برّ الوالدینِ. مستدرک الوسائل، المحدّث النوری، ج12، ص173. در ضمن آیتالله جرجانی در منزل آقای دستور، در تاریخ 09/11/1401بهپنج بند از این روایت اشاره و توضیح مبسوطی راجع بههریک بیان فرمودند.
از سرور و آقایمان جعفر بن محمد صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمود: 1- بهدنبال بهشت رفتم، پس آن را در بخشش و دست و دل بازی یافتم، 2-و خواستار در امان ماندن از بلاها شدم، پس آن را در گوشهگیری از نافرمانی خدا و معصیتکاران یافتم، 3-و سنگینی میزان را خواستار شدم، پس آن را در شهادت بهاینکه «هیچ معبود بهحقی جز الله نیست، محمد صلّی الله علیه و آله فرستادة خداست» پیدا کردم، 4-و خواستم که سریع داخل بهشت شوم، پس آن را در کار برای خدای متعال یافتم، 5-و خواستم مرگ را دوست داشته باشم، پس آن را در خرج کردن ثروت در راه رضای خدا پیدا کردم، 6-و بهدنبال چشیدن شیرینی بندگی خدا گشتم، پس آن را در رها کردن گناه یافتم، 7-و بهدنبال نرمدلی گشتم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی پیدا کردم، 8-و در جستجوی نورانی شدن دل بودم، پس آن را در اندیشیدن و گریه از ترس خدا پیدا کردم، 9-و بهدنبال عبور از پل صراط بودم، پس راهش را در صدقه در راه خدا یافتم، 10-و بهدنبال این گشتم که چهرهام نورانی گردد، پس راهش را در خواندن نماز شب یافتم، 11-و خواستم بهپاداش جهاد در راه خدا برسم، دیدم آن، در بهدست آوردن درآمد برای نانخوران است، 12-و در جستجوی دوستی خداوند متعال گشتم، بهعبارت دیگر نمیدانستم چکار کنم که خدای متعال را دوست داشته باشم، دیدم راه دوست داشتن خدا، دشمنی با معصیتکاران است، 13-و بهدنبال این بودم که در رأس قرار بگیرم و سروری کنم، پس آن را در خیرخواهی نسبت بهبندگان خدا یافتم، 14-و بهدنبال فارغالبالی گشتم، پس آن را در ثروت اندک یافتم، 15-و بهدنبال کارهایی گشتم که در آنها باید تصمیم قطعی و محکم گرفت، پس آنها را در بردباری پیدا کردم، 16-و بهدنبال بلند بودن گشتم، پس آن را در دانش یافتم، 17-و در جستجوی بندگی برای خدا بودم، پس آن را در دوری از گناه پیدا کردم، 18-و خواستار آسایش شدم، پس آن را در دوری از هر آنچه در پی آن عذاب دردناک الهی است، بهدست آوردم، 19-و بهدنبال بالاتر بودن بودم، پس آن را فروتنی پیداکردم، 20-و بهدنبال سرافرازی و شکست ناپذیری بودم، پس آن را در راستی یافتم، 21-و بهدنبال رام و مطیع شدنِ نفس گشتم، پس آن را در روزه پیدا کردم، 22-و به دنبال ثروت و بی نیازی گشتم، پس آن را در اکتفا کردن بهآنچه خدا روزی کرده است، پیدا کردم، 23-و در پی مأنوس شدن با خدا رفتم، پس آن را در تلاوت قرآن یافتم، 24-و در جستجوی هم صحبتی با مردم رفتم، پس آن را در اخلاق نیکو پیدا کردم، 25-و خواهان خشنودی خداوند شدم، پس آن را در نیکی بهپدر ومادر یافتم.
- ۰۱/۱۱/۱۰