رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِنَّ الْإِمَامَةَ عَهْدٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْهُودٌ لِرِجَالٍ مُسَمَّیْنَ لَیْسَ لِلْإِمَامِ أَنْ یَزْوِیَهَا عَنِ الَّذِی یَکُونُ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى دَاوُدَ علیه‌السلام أَنِ اتَّخِذْ وَصِیّاً مِنْ أَهْلِکَ فَإِنَّهُ قَدْ سَبَقَ فِی عِلْمِی أَنْ لَا أَبْعَثَ نَبِیّاً إِلَّا وَ لَهُ وَصِیٌّ مِنْ أَهْلِهِ وَ کَانَ لِدَاوُدَ علیه‌السلام أَوْلَادٌ عِدَّةٌ وَ فِیهِمْ غُلَامٌ کَانَتْ أُمُّهُ عِنْدَ دَاوُدَ وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً فَدَخَلَ دَاوُدُ علیه‌السلام عَلَیْهَا حِینَ أَتَاهُ الْوَحْیُ فَقَالَ لَهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَیَّ یَأْمُرُنِی أَنِ أَتَّخِذَ وَصِیّاً مِنْ أَهْلِی فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ فَلْیَکُنِ ابْنِی قَالَ ذَلِکَ أُرِیدُ وَ کَانَ السَّابِقُ فِی عِلْمِ اللَّهِ الْمَحْتُومِ عِنْدَهُ أَنَّهُ سُلَیْمَانُ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ أَنْ لَا تَعْجَلْ دُونَ أَنْ یَأْتِیَکَ أَمْرِی فَلَمْ یَلْبَثْ دَاوُدُ علیه‌السلام أَنْ وَرَدَ عَلَیْهِ رَجُلَانِ یَخْتَصِمَانِ فِی الْغَنَمِ وَ الْکَرْمِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ أَنِ اجْمَعْ وُلْدَکَ فَمَنْ قَضَى بِهَذِهِ الْقَضِیَّةِ فَأَصَابَ فَهُوَ وَصِیُّکَ مِنْ بَعْدِکَ فَجَمَعَ دَاوُدُ علیه‌السلام وُلْدَهُ فَلَمَّا أَنْ قَصَّ الْخَصْمَانِ قَالَ سُلَیْمَانُ علیه‌السلام یَا صَاحِبَ الْکَرْمِ مَتَى دَخَلَتْ غَنَمُ هَذَا الرَّجُلِ کَرْمَکَ قَالَ دَخَلَتْهُ لَیْلًا قَالَ قَضَیْتُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْغَنَمِ بِأَوْلَادِ غَنَمِکَ وَ أَصْوَافِهَا فِی عَامِکَ هَذَا ثُمَّ قَالَ لَهُ دَاوُدُ فَکَیْفَ لَمْ تَقْضِ بِرِقَابِ الْغَنَمِ وَ قَدْ قَوَّمَ ذَلِکَ عُلَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ کَانَ ثَمَنُ الْکَرْمِ قِیمَةَ الْغَنَمِ فَقَالَ سُلَیْمَانُ إِنَّ الْکَرْمَ لَمْ یُجْتَثَّ مِنْ أَصْلِهِ وَ إِنَّمَا اُکِلَ حِمْلُهُ وَ هُوَ عَائِدٌ فِی قَابِلٍ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ إِنَّ الْقَضَاءَ فِی هَذِهِ الْقَضِیَّةِ مَا قَضَى سُلَیْمَانُ بِهِ یَا دَاوُدُ أَرَدْتَ أَمْراً وَ أَرَدْنَا أَمْراً غَیْرَهُ فَدَخَلَ دَاوُدُ عَلَى امْرَأَتِهِ فَقَالَ أَرَدْنَا أَمْراً وَ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْراً غَیْرَهُ وَ لَمْ یَکُنْ إِلَّا مَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ رَضِینَا بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَلَّمْنَا وَ کَذَلِکَ الْأَوْصِیَاءُ علیهم‌السلام لَیْسَ لَهُمْ أَنْ یَتَعَدَّوْا بِهَذَا الْأَمْرِ فَیُجَاوِزُونَ صَاحِبَهُ إِلَى غَیْرِهِ. الکافی، ط الاسلامیة، الشیخ الکلینی، ج1، ص278، بَابُ أَنَّ الْإِمَامَةَ عَهْدٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْهُودٌ مِنْ وَاحِدٍ إِلَى وَاحِدٍ علیهم‌السلام، ح3.

معاویة بن عمار می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: امامت پیمانی است از جانب خدای عز و جل که برای مردانی نامبرده شده، بسته شده است، امام حق ندارد آن را به‌امام بعد از خود ندهد. همانا خدای تبارک و تعالی به‌داود علیه‌السلام وحی کرد که از خاندان خود وصیی انتخاب کن؛ زیرا در علم من پیشی گرفته که هیچ پیغمبری را مبعوث نسازم جز این‌که برای او وصیی از خاندانش باشد. داود فرزندان بسیاری داشت و در میان آنها جوان نورسی بود که مادرش نزد داود بود و داود آن زن را دوست می‌داشت، چون این وحی به‌داود رسید، نزد آن زن آمد و به‌او گفت: خدای عز و جل به‌من وحی فرستاده و امر کرده است که از خاندان خودم وصیی انتخاب کنم، همسرش به‌او گفت: خوب است پسر من باشد، داود گفت: من هم همین را خواستارم، ولی در علم پیشین و حتمی خدا گذشته بود که وصی او سلیمان باشد. خدای تبارک و تعالی به‌داود وحی کرد، تا فرمان من به‌تو نرسد، در این کار شتاب مکن. دیری نگذشت که دو مرد نزد داود آمدند و در باره گوسفندان و باغ انگور مرافعه کردند، (زیرا گوسفندان یکی باغ انگور دیگری را خورده بود) خدای عز و جل به‌داود وحی کرد که پسرانت را جمع کن، هرکه در این قضیه حکم درست دهد، او وصی بعد از تو است. داود پسرانش را جمع کرد، چون دو طرف نزاع، قصة خود را گفتند سلیمان علیه‌السلام گفت: ای صاحب باغ، گوسفندان این مرد، کی داخل ‌باغ تو شده‌اند؟ گفت: شب در آمده‌اند، سلیمان گفت: ای صاحب گوسفند، من حکم دادم که بچه‌ها و پشم امسال گوسفندان تو، مال صاحب باغ باشد، داود به‌او گفت: چرا حکم نکردی که خود گوسفندان را بدهد، با این‌که علمای بنی‌اسراییل آن را قیمت کرده‌اند و بهای انگور با قیمت گوسفندان برابر است؟ سلیمان گفت: تاک‌ها (میم‌های انگور) از ریشه کنده نشده و تنها بار و میوة آن خورده شده است و سال آینده بار می‌دهد. خدای عز و جل به‌داود وحی فرستاد: حکم در این قضیه همان است که سلیمان صادر کرد، ای داود تو چیزی را خواستی و ما چیز دیگری را (تو آن پسرت را برای جانشینی خواستی و ما سلیمان را). داود نزد همسرش آمد و گفت: ما چیزی را خواستیم و خدای عز و جل چیز دیگری را خواست و جز آنچه خدا خواهد نشود، ما نسبت به‌امر خدای عز و جل راضی و تسلیمیم. (پس از نقل این داستان امام فرمود:) و همچنین است امر امامان، ایشان هم حق ندارند از امر خدا تجاوز کنند و امامت را از صاحبش به‌دیگری دهند.

  • ۰۱/۱۲/۰۹
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی