رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

وَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْرَانَ، أَنَّهُ قَالَ: کَانَ بِالْکُوفَةِ رَجُلٌ تَاجِرٌ، یُکَنَّى بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ کَانَ حَسَنَ الْمُعَامَلَةِ فِی اللَّهِ، وَ مَنْ أَتَاهُ مِنَ الْعَلَوِیِّینَ أَعْطَاهُ شَیْئاً وَ لَا یَمْنَعُهُ، یَقُولُ لِغُلَامِهِ: اکْتُبْ: «هَذَا مَا أَخَذَهُ عَلِیٌّ» علیه‌السلام وَ بَقِیَ عَلَى ذَلِکَ أَیَّاماً. ثُمَّ قَعَدَ بِهِ الْوَقْتُ وَ افْتَقَرَ. فَنَظَرَ یَوْماً فِی حِسَابِهِ، فَجَعَلَ کُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ اسْمُ حَیٍّ مِنْ غُرَمَائِهِ بَعَثَ إِلَیْهِ فَطَالَبَهُ، وَ مَنْ مَاتَ ضَرَبَ عَلَى اسْمِهِ. فَبَیْنَمَا هُوَ جَالِسٌ عَلَى بَابِ دَارِهِ، إِذْ مَرَّ بِهِ رَجُلٌ، فَقَالَ: مَا فَعَلَ غَرِیمُکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ؟ فَاغْتَمَّ لِذَلِکَ غَمّاً شَدِیداً، وَ دَخَلَ دَارَهُ. فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ، رَأَى النَّبِیَّ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وَ کَانَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهماالسلام یَمْشِیَانِ أَمَامَهُ، فَقَالَ لَهُمَا النَّبِیُّ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: مَا فَعَلَ أَبُوکُمَا؟ فَأَجَابَهُ عَلِیٌّ علیه‌السلام مِنْ وَرَائِهِ: هَا أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ لَهُ: لِمَ لَا تَدْفَعُ إِلَى هَذَا الرَّجُلِ حَقَّهُ؟ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه‌السلام: یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ جِئْتُهُ بِهِ. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: ادْفَعْهُ إِلَیْهِ، فَأَعْطَاهُ کِیساً مِنْ صُوفٍ أَبْیَضَ، وَ قَالَ لَهُ: هَذَا حَقُّکَ، فَخُذْ وَ لَا تَمْنَعْ مَنْ جَاءَکَ مِنْ وُلْدِی شَیْئاً، فَإِنَّهُ لَا فَقْرَ عَلَیْکَ بَعْدَ هَذَا. فَقَالَ الرَّجُلُ: فَانْتَبَهْتُ وَ الْکِیسُ فِی یَدِی، فَنَادَیْتُ زَوْجَتِی فَقُلْتُ لَهَا: هَاکِ، فَنَاوَلْتُهَا الْکِیسَ، وَ إِذَا فِیهِ أَلْفُ دِینَارٍ. فَقَالَتْ: یَا هَذَا الرَّجُلُ، اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا یَحْمِلْکَ الْفَقْرُ عَلَى أَخْذِ مَا لَا تَسْتَحِقُّهُ، فَإِنْ کُنْتَ خَدَعْتَ بَعْضَ التُّجَّارِ فِی مَالِهِ، فَارْدُدْهُ إِلَیْهِ! فَحَدَّثْتُهَا الْحَدِیثَ. فَقَالَتْ: إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فَأَرِنِی حِسَابَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه‌السلام. فَحَضَرَ الدُّسْتُورَ، فَلَمْ یَرَ فِیهِ شَیْئاً بِقُدْرَةِ اللَّهِ تَعَالَى. ‌الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه‌السلام، القمی‌، شاذان بن جبرئیل، ج1، ص27، حدیثُ معجزةٍ لعلیٍّ علیه‌السلام، ش11.

از علی بن مهران نقل شده است که او گفت: در کوفه تاجری با کنیة ابوجعفر بود، و در راه خدا خوش معامله بود؛ و هر سیّد نیازمندی نزد او می‌آمد و از او قرض می‌خواست، چیزی به‌او می‌داد و از وی دریغ نمی‌کردف و ضمن اینکه اسم سیّدِ قرض‌گیرنده را می‌نوشت، در عین حال، به‌غلامش می‌گفت: بنویس: این چیزی است که علی علیه‌السلام گرفته است، و مدّتی بدین منوال سپری کرد. سپس بر اثر فقر، از پرداخت عاجز شد. روزی نگاهی به‌مطالباتش انداخت، و هرگاه به‌یکی از بدهکاران زندة خود می‌رسید، شخصی را نزد وی می‌فرستاد و از او طلب خود را درخواست می‌کرد، و چنانچه متوجّه می‌شد وی از دنیا رفته است، اسمش را خط می‌زد. یک روز که جلوی درِ خانه‌اش نشسته بود، مردی از آنجا عبور کرد و به‌طعنه گفت: بدهکارت علی بن ابی طالب با تو چه کرد؟ [آیا بدهی خود را داد؟]. از این سرزنش بسیار غمگین شد، و داخل منزل خود شد. شب در عالم رؤیا پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را در حالی که حسنین علیهماالسلام جلوی آن حضرت راه می‌رفتند، دید. حضرت به‌آن دو فرمود: پدرنتان چه کرد؟! علی علیه‌السلام از پشت سرِ پیامبر صلی الله علیه و آله جواب داد: ای رسول خدا، من این‌جا هستم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چرا حق این مرد را به‌او نمی‌دهی؟ علی علیه‌السلام عرض کرد: ای رسول خدا، حقّش را آورده‌ام. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آن را به‌او بده! امیرالمؤمنین علیه‌السلام کیسه‌ای سفیدِ پشمین به‌او داد و فرمود: این حق توست، بگیر، و هرگاه یکی از فرزندان من نزد تو آمد و از تو قرض خواست، از او دریغ نکن؛ زیرا بعد از این، هیچ فقری سراغ تو نخواهد آمد. آن مرد می‌گوید: از خواب بیدار شدم، دیدم کیسة مزبور در دست من است، بلافاصله همسرم را را صدا زده و به‌او گفتم: بگیر، و کیسه را به‌او دادم، که در آن هزار دینار بود. همسرم گفت: ای مرد! خدا را در نظر بگیر، فقر باعث نشود که چیزی را که استحقاق نداری بگیری، اگر سرِ یگی از تاجران را کلاه گذاشتی و این پول را از او گرفتی، فوراً آن را به‌او برگردان! خوابی را که دیده بودم برایش نقل کردم. گفت: اگر راستی می‌گویی، حساب علی بن ابی طالب علیه‌السلام را به‌من نشان بده، او هم دفترش را آورد، به‌قدرت خداوند متعال، در حساب آن حضرت هیچ چیزی وجود نداشت!

  • ۰۲/۰۲/۰۹
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی