وقال أبوجعفرٍعلیهالسلام: بینا موسى یمشی على ساحل البحر، إذ جاء صیادٌ فخرّ للشمس ساجداً وتکلّمَ بالشرک، ثم ألقى شبکتَه فخرجت مملوءةً، ثُمَّ ألقاها فخرجت مملوءةً، ثُمَّ أعادها فخرجت مملوءة فمضى، ثم جاء آخِرٌ فتوضأ وصلّى وحمد الله وأثنى علیه، ثم ألقى شبکته فلم یخرج فیها شیء ـ ثلاث مرات ـ غیر سمکة صغیرة، فأخذها وحمد الله وأثنى علیه وانصرف. فقال موسى: یاربِّ، عبدک الکافر تعطیه مع کفره، وعبدک المؤمن لم تُخرج له غیرَ سمکةٍ صغیرةٍ؟! فأوحى اللّه إلیه: اُنظر عن یمینک، فکُشف له عما أعدّ اللّه لعبده المؤمن، ثُمَّ قال: أنظر عن یسارک، فکُشف له عمّا أعدَّ اللّه للکافرِ، فنظر، ثم قال: یا موسى، ما نفع هذا الکافرَ ما أعطیتُه، ولا ضَرّ هذا المؤمنَ ما منعته. فقال موسى: یا ربِّ ، یَحِقُّ لِمَن عرفک أن یرضى بما صنعتَ. أعلام الدین فی صفات المؤمنین، الدیلمی، حسن بن محمّد، ج1، ص433.
امام باقر علیهالسلام فرمود: هنگامی که حضرت موسی علیهالسلام در ساحلِ دریا قدم میزد، صیادی را دید که آمد و ابتدا برای خورشید بهسجده افتاد و سخنان کفرآمیزی بر زبان جاری کرد، و سپس تورِ خود را بهدریا افکند و پُر از ماهی بیرون آمد، بار دوّم تورش را انداخت و این بار نیز پُر از ماهی خارج شد، و برای بار سوّم تور خود را بهدریا انداخت، این بار نیز پُر از ماهی گردید! صیّادِ مشرک، ماهیهای فراوان خود را برداشت و راهی شد. سپس صیّادِ دیگری آمد. او ابتدا وضو گرفت، و بعد نماز خواند و حمد و ثنای الهی را بهجای آورد، آنگاه سهمرتبه تور خود را بهدریا انداخت، ولی، وقتی تورش را بیرون آورد، تنها یک ماهی کوچک میان آن بود! آن ماهی را برداشت و حمد و ثنای خدا را بهجای آورد و رفت. موسی علیهالسلام عرض کرد: بار پروردگار، بهبندة کافرت با بقای بر کفرش، بخششِ فراوان، میفرمایی، امّا بهبندة مؤمنت جز یک ماهی کوچک چیزی نمیدهی؟! پس خداوند بهاو وحی فرمود: به سمتِ راست خود بنگر، پس پرده از روی آنچه خداوند برای بندة مؤمنش در قیامت مهیّا فرموده است، کنار رفت، سپس خداوند فرمود: بهسمت چپت بنگر، پس پرده از روی آنچه خداوند برای کافر مهیّا کرده است، کنار رفت، پس موسی علیهالسلام هر دو را دید، سپس عرض کرد: بار پروردگارا، سزوار است برای کسی که تو را شناخت که راضی باشد بهآنچه تو انجام میدهی!
- ۰۲/۰۳/۰۱