رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

میرزا علی محدث‌زاده، فرزند ارشد مرحوم شیخ عباس قمی، متولّد سال 1338 ه. ق. (1298 ه. ش.) در قم و متوفای شامگاه دوازدهم محرم الحرام سال 1396 ه. ق. (24 دی ماه 1354 ه. ش.) در سن 58 سالگی بر اساس سالِ قمری، می‌فرماید: یک‌سال دچار بیماری حنجره و گرفتگی صدا شدم و دیگر نمی‌توانستم به‌منبر رفته و سخنرانی کنم. به‌فکر معالجه افتادم و به‌پزشک متخصصی مراجعه کردم. پزشک که مرا معاینه کرد، معلوم شد که تعدادی از تارهای صوتی از کار افتاده‌اند و درمان این بیماری، بسیار سخت است. آن پزشک نسخه‌ای برایم پیچید و به‌من دستور استراحت مطلق داد؛ استراحتی که از کوه کندن سخت‌تر بود؛ چرا که در این استراحت جدای از این‌که اصلاً نباید منبر بروم، با زن و فرزندم هم نباید صحبت کنم و هرچه بخواهم بگویم، باید بنویسم. با هر سختی و مشقّتی که بود، با این مقرّرات جدید، کنار آمدم و صبر کردم، اما این نسخه آرام آرام کلافه‌ام کرد و امانم را برید. در چنین موقعیت‌هایی معمولاً انسان‌ها به‌اضطرار و التماس می‌افتند و یادشان می‌آید که قدرت بالاتری هم هست. این‌جاست که انسان از هر راه و چارة بشری ناامید می‌شود و به‌یاد اهل بیت علیهم‌السلام می‌افتد. من نیز دست توسل به‌سوی امام حسین علیه‌السلام دراز کردم. روزی پس از خواندن نماز ظهر و عصر، حالت توسّلی فراهم شد؛ به‌شدت گریستم و به‌آقا عرض کردم: ای پسر پیامبر خدا، دیگر نمیتوانم بر این بیماری صبر کنم، از این گذشته من منبریام و مردم از من انتظار دارند که برای آن‌ها به‌منبر روم، من از ابتدای عمرم تاکنون به‌منبر رفتهام و از خادمان و غلامان شمایم، حالا چه شده که به‌خاطر این بیماری باید از این پُستِ حسّاس برکنار شوم؟ آقا، ماه مبارک رمضان نزدیک است، دعوت‌ها را چه کنم؟ آقا عنایتی بفرمایید. بعد از این توسل، مطابق معمول کم کم خوابیدم. در عالم خواب، خودم را در اتاق بزرگی دیدم که قسمتی از آن روشن و قسمتی دیگر تاریک بود. دیدم که امام حسین علیه‌السلام در قسمت روشن اتاق نشستهاند. خیلی خوشحال شدم و هرچه در بیداری به‌ایشان عرض کرده بودم دوباره گفتم و اصرار داشتم که ماه رمضان نزدیک است و از سوی مساجد بسیاری دعوت شدم، امّا الآن با این حنجره چطور سخنرانی کنم؟ دکتر مرا از صحبت کردن با زن و فرزندانم هم منع کرده است. این حرف‌ها را با گریه و تضرّع و زاری به‌امام علیه‌السلام عرض کردم. آن حضرت به‌من اشاره کردند و فرمودند: به‌آن آقایی که دم در نشسته، بگو چند جمله از مصیبت دخترم را بخواند و شما گریه کنید، إن‌شاء‌الله خوب خواهید شد. من به‌درِ اتاق نگاه کردم، دیدم شوهر خواهرم آقای حاج مصطفی طباطبایی قمی که یکی از دانشمندان و خطیبان و از ائمة جماعت تهران است، نشسته است. من فرمایش حضرت امام حسین علیه‌السلام را به‌عرض او رساندم. او اوّل خواست از خواندن مصیبت خودداری کند که امام حسین علیه‌السلام به‌او فرمودند: روضة دخترم را بخوان. او مشغول ذکر مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها شد و من گریه کردم و اشک ریختم، امّا متأسفانه بچههایم مرا از خواب بیدار کردند و من ناراحت شدم که چرا از آن مجلس پر از فیض و معنویت محروم ماندم. همان روز یا روز بعد از آن، به‌همان پزشکِ متخصِّص مراجعه کردم. خوشبختانه بعد از معاینه مشخص شد که اثری از آن بیماری نیست. آن پزشکِ متخصِّص شگفت‌زده شد و با تعجُّب پرسید: چه خوردی که این‌قدر زود نتیجه داد؟ من توسُّل و خوابم را به‌او شرح دادم. دکتر در حالی که خودکارش در دستش بود و ایستاده بود، به‌سخنانِ من گوش داد. بعد از شرح ماجرا، قلم از دستش افتاد و با یک حالت معنوی که در اثر شنیدن نام آقا امام حسین علیه‌السلام به‌او دست داده بود، پشتِ میزِ طبابت نشست. اشک بر رخسارش جاری گشت. او مقداری گریه کرد، سپس گفت: آقا، این ناراحتی شما علاجی جز توسُّل و عنایت و امدادِ غیبی نداشت. پیکر آن مرحوم پس از تشییع و اقامة نماز توسّطِ مرحومِ حضرت آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری در تهران، به‌قم انتقال یافت و در قبرستان شیخان قم به‌خاک سپرده شد. خبرگزاری فارس

  • ۰۲/۰۵/۱۷
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی