رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

خرج [امیرالمؤمنین علیه‌السلام] ذات لیلة من مسجد الکوفة متوجّهاً إلى داره قد مضى ربعٌ من اللیل ومعه کمیل بن زیاد - وکان من خیار شیعته ومحبّیه - فوصل فی الطریق إلى باب رجلٍ یتلو القرآنَ فی ذلک الوقت، ویقرأ قوله تعالى: «أمّن هو قانتُ آناء اللیل ساجداً وقائماً یحذر الآخرة ویرجو رحمة ربّه قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون إنّما یتذکّر اُولوا الألباب». سوره زمر (39) آیه 9. بصوت شجیّ حزین. فاستحسن کمیلُ ذلک فی باطنه، وأعجبه حالُ الرجل من غیر أن یقولَ شیئاً، فالتفتَ إلیه صلوات الله علیه وقال: یا کمیلُ لا یعجبک طنطنةُ الرجلِ إنَّه من أهل النار، سأنبّئک فیما بعد. فتحیّرَ کمیلُ لمکاشفته له على ما فی باطنه، ولشهادته لدخول النار مع کونه فی هذا الأمر وتلک الحالة الحسنة ظاهراً فی ذلک الوقت، فسکتَ کمیلٌ متعجباً متفکّراً فی هذا الأمر، ومضى مدّةَ متطاولة إلى أن آل حالُ الخوارج إلى ما آل، وقاتلهم أمیرُالمؤمنین علیه‌السلام، وکانوا یَحفظون القرآنَ کما اُنزل. فالتفت أمیرُالمؤمنین علیه‌السلام إلى کمیل بن زیاد وهو واقف بین یدیه والسیف فی یده یَقطر دماً، ورؤوس اُولئک الکفرةِ الفجرةِ محلّقةٌ على الأرض، فوضع رأسَ السیف على رأسٍ من تلک الرؤوس وقال: یا کمیلُ «أمّن هو قانت آناء اللیل» أی هو ذلک الشخصُ الذی کان یقرأ فی تلک اللیلة فأعجبک حالُه، فقبّل کمیلٌ قدمیه واستغفر اللهَ، فصلّى الله على مجهول القدر. إرشادالقلوب، للدیلمی، ص226.

شبی، هنگامی که یک چهارم آن گذشته بود، امیرالمؤمنین علیه‌السلام از مسجد کوفه به‌سمت منزلش بیرون آمد، در حالی که کمیل بن زیاد که یکی از بهترین شیعیان و دوستان آن حضرت بود، ایشان را همراهی می‌کرد، در راه به‌خانة مردی رسید که در آن وقت شب، مشغول تلاوت قرآن بود و داشت با صدای اندوهناک و محزون، این آیة شریفه را تلاوت می‌کرد: [آیا چنین کسی بهتر است] یا آن کسی که در طول شب در سجده و قیام اطاعت می‌کند، [در حالی که] از آخرت می‌ترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد؟ بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکّر می‌شوند. کمیل در دل خود از این تلاوت زیبا خوشش آمد و از حال آن مرد شگفت‌زده شد، امّا چیزی بر زبان جاری نکرد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام متوجّه او شد و فرمود: ای کمیل، کرّ و فرّ و سر و صدای این مرد تو را شگفت‌زده نکند، در آینده راز این سخن را برایت خواهم گفت! کمیل از پرده‌برداری امیرالمؤمنین از مکنون قلبی خود و از این که در عین حالی که او را در چنین حالت خوبی دیده است، باز ایشان شهادت به‌جهنمی بودن او داده است، تعجّب کرد. کمیل با تعجّب و متفکّرانه چیزی نگفت. زمان دور و درازی گذشت تا این‌که حال خوارج آن‌گونه که می‌دانید شد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام به‌جنگ با آنان برخاست، آنان قرآن را همان‌گونه که نازل شده بود حفظ کرده بودند، [در آن جنگ] امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حالی که روبروی کمیل ایستاده بود و از شمشیری که در دست داشت، خون می‌چکید و سرهای آن کافران و فاسقان به‌روی زمین افتاده بود، نوک شمشیر خود را بر یکی از آن سرها قرار داد و نگاهی به‌کمیل کرد و فرمود: یا آن کسی که در طول شب اطاعت می‌کند؟ کنایه از این‌که این سر متعلِّق به‌همان کسی است که در آن شب از تلاوت قرآنش شگفت‌زده شدی! کمیل پاهای حضرت را بوسید و از خدا طلب آمرزش کرد.    

  • ۰۲/۰۵/۲۳
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی