عن عبد الله بن سنانٍ قال: شکوتُ إلى أبی عبد الله علیهالسلام، فقال: أ لا أعلّمک شیئاً إذا قلتَه قضى اللهُ دینَک و أنعشک و أنعشَ حالَک؟ فقلتُ: ما أحوجنی إلى ذلک! فعلَّمه هذا الدعاءَ: قُل فی دبر صلاةِ الفَجر «توکلتُ على الحیِّ الَّذی لا یموتُ و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً، اللهم إنی أعوذ بک من البؤس و الفقر و من غلبة الدین و السقم و أسألک أن تُعینَنی على أداءِ حقِّک إلیکَ و إلى الناسِ». تفسیر العیاشی، ج2، سورة بنی إسرائیل، ح182، ص343.
از عبدالله بن سنان نقل شده است که گفت: نزد امام صادق علیهالسلام (از بدهی و بدحالی) شکایت کردم، فرمود: آیا بهتو چیزی (دعایی) را یاد ندهم که هرگاه آن را بگویی خداوند بدهیات را ادا و سر زنده و شادمانت و حالت را خوب کند؟! عرض کردم: چقدر بهاین چیزها محتاجم! فرمود: در تعقیب نماز صبح بگو: «توکلتُ عَلَى الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً، اللهم إنِّی أعوذُ بکَ مِنَ البؤسِ و الفقرِ و من غلبةِ الدینِ و السقمِ و أسألک أن تُعینَنی على أداءِ حقِّک إلیکَ و إلى الناسِ»؛ توکل کردم بر خدای زندهای که نمیمیرد و ستایش مخصوص خدایی است که برای خود فرزندی نگرفته است و برای او شریکی در پادشاهی نیست و از سرِ ناتوانی سرپرستی ندارد و او را از هر جهت بزرگ بشمار، خداوندا، من پناه میبرم بهتو از سختى و بىچیزى و بینوایى و ناداری و از چیره شدن بدهی و بیماری و از تو میخواهم که مرا بر ادای حقت بهخودت و بهمردم یاری فرمایی.
- ۰۲/۰۶/۰۹