قَبَّلَ جَدُّ خَالِدٍ الْقَسْرِیِّ امْرَأَةً فَشَکَتْ إِلَى النَّبِیِّ صلّی الله علیه و آله فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ فَاعْتَرَفَ وَ قَالَ: إِنْ شِئْتِ أَنْ تَقْتَصَّ فَلْتَقْتَصَّ، فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ أَصْحَابُهُ، فَقَالَ: أَ وَ لَا تَعُودُ؟ فَقَالَ: لَا وَ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَتَجَاوَزَ عَنْهُ. مناقب آل أبی طالب، لابن شهر آشوب، دارالأضواء، بیروت، لبنان، ح1، ص148.
جدِّ خالدِ قسری، زنی را بوسید، زن شکایت خود را بهنزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله برد، حضرت متّهم را فراخواند، حاضر شد، و بهگناه خود اعتراف نمود، آنگاه (متّهم بهمزاح) بهزن گفت: اگر میخواهی قصاص کنی، قصاص کن! رسول خدا صلّی الله علیه و آله و یارانش تبسّم کردند، حضرت فرمود: دیگر تکرار نمیکنی؟ عرض نکرد، به خدا قسم نه، ای رسول خدا، حضرت او را عفو فرمود.
- ۰۲/۰۶/۲۸