عن حریز بن عبدالله، أو غیره، قال: نزل على أبی عبدالله الصادق علیهالسلام قوم من جهینة فأضافهم، فلما أرادوا الرحلة زوّدهم ووصلهم وأعطاهم، ثم قال لغلمانه: تنحوا لا تعینوهم. فلمّا فرغوا جاءوا لیودّعوه، فقالوا له: یابن رسول الله، لقد أضفتَ فأحسنتَ الضیافةَ، وأعطیتَ فأجزلتَ العطیةَ، ثمَّ أمرتَ غلمانک أن لا یعینونا على الرحلة؟ فقال علیهالسلام: إنّا أهلُ بیتٍ لا نُعینُ أضیافَنَا على الرحلةِ مِن عندِنَا.أمالی شیخ صدوق، ترجمة آیتالله کمرهای، المجلس الحادی و الثمانون، ح9، ص544.
جمعی از جُهَینه (نام شهر و شهرستانی در استان سوهاج مصر بوده) مهمان امام صادق علیهالسلام شدند و حضرت از آنان پذیرایی فرمود. چون خواستند بروند بهآنان توشة راه، صله و عطا داد، سپس بهغلامانش فرمود: کنار روید و کمکی در (بستن) بار و بنة آنان نکنید. وقتی که از بستن بارهایشان فارغ شدند، برای خداحافظی خدمت آن حضرت رسیده و عرض کردند: ای پسر رسول خدا، از ما پذیرایی کردی و خوب هم میهمانداری فرمودی، و عطای زیاد مرحمت کردی، سپس بهغلامانت دستور دادی که بهما در برگشت کمک نکنند؟! فرمود: ما خاندانی هستیم که بهمیهمانان خود در برگشت از نزد خود کمک نمیکنیم!
- ۰۳/۰۳/۰۵