رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

یکى از فرزندان مرحوم شیخ انصارى به‌واسطه نقل مى‌کند که مردى روى قبر شیخ افتاده بود و با شدت گریه مى‌کرد، وقتى علت گریه‌اش را پرسیدند، گفت: جماعتى مرا وادار کردند به‌این‌که شیخ را به‌قتل برسانم. من شمشیرم را برداشته، نیمه شب رفتم به‌منزل شیخ. وقتى وارد اطاق شدم دیدم روى سجاده در حال نماز است. چون نشست، من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم، در همان حال دستم بى‌حرکت ماند و خودم هم قادر به‌حرکت نبودم، به‌همان حال ماندم، تا او از نماز فارغ شد، بدون آن‌که به‌طرف من برگردد، گفت: خداوندا، من چه کرده‌ام که فلان‌کس و فلان‌کس اسم همة آن جماعت را برد، فلان‌کس را فرستاده‌اند که مرا بکشد (اسم مرا برد)؟! خدایا، من آن‌ها را بخشیدم، تو هم آن‌ها را ببخش. آن وقت من التماس کردم؛ عرض کردم: آقا، مرا ببخشید. فرمود: آهسته حرف بزن، کسى نفهمد، برو به‌خانه‌ات، ولى صبح بیا به‌نزد من. من رفتم تا صبح شد، همه‌اش در فکر بودم که بروم یا نروم و اگر نروم چه خواهد شد؟! بالأخره به‌خودم جرأت داده رفتم. دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته‌اند. رفتم جلو، سلام کردم. مخفیانه کیسه‌اى پول به‌من داد و فرمود: برو با این پول کاسبى کن. من آن پول را آورده، سرمایة خود قرار دادم و کاسبى کردم، که از برکت آن پول، امروز یکى از تجّارِ بازارم و هرچه دارم از برکت صاحب این قبر دارم. پایگاه تبیان به‌نقل از مرتضى انصارى، زندگانى شیخ مرتضى انصارى، قم، کنگره جهانى بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ انصارى، ص67.

  • ۰۳/۰۵/۱۶
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی