شیخ مفید شبى در خواب دید که در مسجد «کَرْخ» که از مساجد بغداد است نشسته، صدیقة کبرى فاطمه زهرا سلام الله علیها دست حسنین علیهماالسلام را گرفته بهنزد شیخ مفید آمد و فرمود: «یا شیخ عَلِّمهُمَا الْفِقْهَ»! شیخ بیدار شد و در حیرت افتاد که این چه خوابى است و مرا چه بهاینکه امام را تعلیم نمایم و خواب دیدن ائمة معصومین علیهمالسلام هم خواب شیطانى نیست. پس صبح همان شب بههمان مسجد که در خواب دیده بود رفت و در آنجا نشست، ناگهان دید که مادر سید مرتضى و سید رضی همراه کنیزانی که دور او را گرفته بودند، در حالی که دست سید مرتضى و سید رضى را گرفته بود، آمد و بهنزد شیخ مفید رسیده و گفت: «یا شیخ علمهما الفقه»! شیخ تعبیر آن خواب را فهمید و در احترام این دو سیّد بزرگوار کمال مبالغه مىکرد. مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، ج1، ص362، به نقل از قصصالعلماء، ص403 با اندکی ویراستاری.
معروف است که زنها بهمادر سید مرتضی و سید رضی میگفتند: خوش بهحالت با این فرزندان عالم و صالحی که داری! آن خانم در جواب میگفت: من هیچ وقت بدون وضو بهاینها شیر نداده و از وقتی که بهآنها حامله شدم، مواظب بودم که همیشه پاک باشم. مردان علم در میدان عمل، سید نعمتالله حسینی، ج1، ص362 با اندکی ویراستاری.
- ۰۳/۰۵/۲۰