رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

وَ قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ‌السَّلَامُ: اعْتُقِلَ لِسَانُ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله فِی مَرَضِهِ الَّذِی مَاتَ فِیهِ، فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله، فَقَالَ لَهُ: قُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَیْهِ، فَأَعَادَ عَلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله، فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَیْهِ، وَ عِنْدَ رَأْسِ الرَّجُلِ امْرَأَةٌ، فَقَالَ لَهَا: هَلْ لِهَذَا الرَّجُلِ أُمٌّ؟ فَقَالَتْ: نَعَمْ، یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَا أُمُّهُ، فَقَالَ لَهَا: أَ فَرَاضِیَةٌ أَنْتِ عَنْهُ أَمْ لَا؟ فَقَالَتْ: لَا، بَلْ سَاخِطَةٌ. فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ تَرْضَیْ عَنْهُ. فَقَالَتْ: قَدْ رَضِیتُ عَنْهُ لِرِضَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَقَالَ لَهُ: قُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَقَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَقَالَ: قُلْ: یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَفُوُّ الْغَفُورُ. فَقَالَهَا، فَقَالَ لَهُ: مَا ذَا تَرَى؟ فَقَالَ: أَرَى أَسْوَدَیْنِ قَدْ دَخَلَا عَلَیَّ، قَالَ: أَعِدْهَا، فَأَعَادَهَا، فَقَالَ: مَا ذَا تَرَى؟ فَقَالَ: قَدْ تَبَاعَدَا عَنِّی، وَ دَخَلَ أَبْیَضَانِ وَ خَرَجَ الْأَسْوَدَانِ، فَمَا أَرَاهُمَا وَ دَنَا الْأَبْیَضَانِ مِنِّی الْآنَ یَأْخُذَانِ بِنَفْسِی. فَمَاتَ مِنْ سَاعَتِهِ. من لایحضره الفقیه، ج1، ص132، ح347.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله زبان مردی از مردم مدینه که در بیماری منجر به‌مرگ (حال احتضار) بود، بند آمد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله بر بالینش حاضر شدند و به‌او فرمودند: بگو: «لا إله إلا الله: نیست خدایی جز الله»، اما او توان گفتن این ذکر را نداشت، دوباره پیامبر صلّی الله علیه و آله به‌او این ذکر را تلقین فرمودند، اما این بار نیز این ذکر بر زبانش جاری نمی‌شد. در کنارِ سرِ آن مرد، زنی بود، حضرت به‌او فرمود: آیا این مرد مادر دارد؟ عرض کرد: آری، ای رسول خدا، من مادرش هستم! حضرت به‌او فرمود: آیا از پسرت راضی هستی یا نه؟ عرض کرد: خیر، بلکه از او خشنود نیستم. پیامبر صلّی الله علیه و آله به‌مادر آن مرد فرمود: من دوست دارم که از وی خشنود گردی. عرض کرد: ای رسول خدا، چون شما از این کار، خشنود می‌شوید، من هم از او راضی شدم. در این هنگام حضرت به‌آن مرد فرمود: بگو: «لا إله إلا الله»، مرد گفت: «لا إله إلا الله». حضرت فرمود: بگو: «ای کسی که عملِ کم را می‌پذیری و از گناهان و خطاهای بسیار در می‌گذری، از من، عملِ اندک را قبول کن و گناهان بسیارم را ببخش؛ همانا تو بسیار بخشنده و آمرزنده هستی!» مرد این را هم گفت. حضرت به‌او فرمود: چه می‌بینی؟ عرض کرد: دو شخص سیاه را می‌بینم که بر من وارد شدند. حضرت فرمود: دوباره دعای «یا من یقبل» را تا آخر بخوان، او نیز تکرار کرد. حضرت به‌او فرمود: چه می‌بینی؟ عرض کرد: آن دو از من دور شدند و دو شخصِ سفید بر من وارد شدند، و آن دو شخصِ سیاه، بیرون رفتند، پس دیگر آن‌ها را نمی‌بینم، و دو شخصِ سفید بر من نزدیک شدند، اکنون مشغول گرفتن جانم هستند! و همان دم جان سپرد!      

  • ۰۳/۰۵/۲۰
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی