أبو ذکوان، قال: سمعتُ إبراهیمَ بنَ العباس یقول: و ما رأیتُ الرضا علیهالسلام سئل عن شئ قط إلا علمه، ولا رأیتُ أعلم منه بما کان فی الزمان إلى وقته وعصره، وکان المأمونُ یمتحنه بالسؤال عن کلِّ شئ فیجیب فیه، وکان کلامُه کلُّه وجوابُه وتمثیلُه بآیاتٍ من القرآنِ، وکان یختمه فی کل ثلاثٍ، ویقول: لو أردت أن أختمه فی أقل من ثلاث لختمتُ، ولکن ما مررتُ بآیةٍ قطُّ إلا فکرت فیها، وفی أیِّ شئٍ أنزلت، وفی أی وقتٍ، فلذلکَ صرتُ أختم فی ثلاثة أیام. عیون أخبارالرضا علیهالسلام، مترجم علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج2، باب 44، ص419، ح4.
ابوذکوان میگوید: از ابراهیم بن عباس شنیدم که میگفت: هرگز ندیدم که از امام رضا علیهالسلام سؤالی پرسیده شود مگر اینکه او پاسخ را میداند، و از او عالمتر بهآنچه در عصر و زمان خودش وجود دارد تا پایان عمر و زمانش ندیدم، و مأمون او را با سؤالاتی در مورد همه چیز امتحان میکرد و او جواب آن سؤالات را میداد، و تمام سخنان و جوابها و مثالهایش بهآیاتی از قرآن بود، و او قرآن را در هر سه روز ختم میکرد، و میفرمود: اگر میخواستم آن را در کمتر از سه روز ختم کنم میکردم، ولی هرگز بهآیهای برنخوردم مگر آنکه در خود آن فکر کردم؛ و مورد شأن نزول آن آیه، و زمان نزول آن هم فکرکردم، لذا قرآن را در سه روز ختم میکنم!
- ۰۳/۰۵/۲۲