قال أحمد بن علی الانصاری: سمعتُ رجاءَ بن أبی الضحاک یقول: بعثنی المأمونُ فی إشخاصِ علیِّ بنِ موسى علیهالسلام مِنَ المدینةِ وقد أمرنی أن آخُذَ به عَلَى طریقِ البصرةِ والأهوازِ وفارس ولا آخذَ به على طریقِ قم وأمرنی أن أحفظَه بنفسی باللیل والنهار حتى أقدم به علیه فکنتُ معه من المدینة إلى مرو: وکانَ یُکثِرُ باللیلِ فی فراشِه مِن تلاوةِ القرآنِ فإذا مرَّ بآیةٍ فیها ذِکرُ جنةٍ أو نارٍ بکى وسأل اللهَ الجنةَ وتعوَّذ به مِنَ النارِ. عیون أخبار الرضا علیهالسلام، الشیخ الصدوق، ج1، ص196.
احمد بن علی انصاری میگوید: از رجاء بن ابی ضحاک (که مأمون وی را مأمور کرده بود تا علی بن موسی الرضا علیهماالسلام را از مدینه حرکت دهد و بهمرو ببرد، و بهوی دستور داده بود که ایشان را از مسیر بصره، اهواز و فارس ببرد، و ایشان را از مسیر قم نبرد، و همچنین بهوی دستور داده بود که شخصاً، شبانهروز نگهبان امام علیهالسلام باشد تا او را نزد مأمون ببرد، لذا رجاء از مدینه تا مرو با آن حضرت بود) شنیدم که میگفت: او شبها در بسترش زیاد قرآن تلاوت میکرد؛ پس هرگاه بهآیهای میرسید که در آن از بهشت یا جهنم یاد شده، گریه و از خدا بهشت را درخواست میکرد و بهاو از جهنم پناه میبرد.
- ۰۳/۰۵/۲۲