ای حرمت قبلة حاجات ما ذکر تو تسبیح و مناجات ما
چار امامی که تو را دیدهاند دست علم گیر تو بوسیدهاند
ماه جوانان بنی هاشمی حضرت عباس علیهالسلام
*
یارب مددی که ره بهجانان ببرم این مشک پر از آب بهطفلان ببرم
دادم بهسکینه وعدة آب روان گردست نباشدم بهدندان ببرم
یا أخاه أدرک أخاک
الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی
همه شب حرف من و زینب و کلثوم این بود
خاطر جمع بخوابید که برادر دارم
ای دریغا، شد امیدم ناامید
بیبرادر گشتم و قدم خمید
رفته از بیدستیات کارم زدست
از غمِ مرگِ تو پشتِ من شکست
*
مرا بهخیمه مبر تا که حالتی دارم
سکینه آب طلب کرد و شد کباب دلم
نشد که قطرة آبی برای او ببرم
ز روی دختر تو من خجالتی دارم
- ۰۳/۰۵/۲۴