در بصره زنى بود «شعوانه» نام که مجلسى از فسق و فجور منعقد نمىشد در بصره که از وى خالى باشد.
روزى با جمعى از کنیزان خود در کوچه هاى بصره مى گذشت بهدرِ خانه اى رسیدندکه از آن افغان و خروش بلند بود، گفت: سبحان الله! در این خانه عجب مصیبت وغوغایى است! کنیزى را بهاندرون فرستاد از براى استعلام از حقیقت حال، آن کنیز رفت و معاودت نکرد و کنیزى دیگر را فرستاد آن نیز رفت و نیامد. دیگرى را فرستاد و بهاو تأکید نمود که زود معاودت کن. کنیز رفت و برگشت و گفت: اى خاتون! این غوغاى مردگان نیست، ماتم زندگان است. این ماتمِ بدکاران و عاصیان و نامهسیاهان است. شعوانه که این را بشنید گفت: آه، بروم و ببینم که در این خانه چه خبر است.
چون بهاندرون رفت دید واعظى در آنجا نشسته و جمعى در دور او فراهم آمده ایشان را موعظه مى کند و از عذاب خدا مى ترساند و ایشان همگى بهگریه و زارى مشغولند و در حینى رسید که واعظ تفسیر این آیه مى کرد که:
إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَیُّظًا وَزَفِیرًا وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَکَانًا ضَیِّقًا مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنَالِکَ ثُبُورًا. سورة فرقان (25) آیات12-13.
در روز قیامت چون دوزخ، عاصیان را ببیند در غریدن آید وعاصیان در لرزیدن آیند و چون عاصیان را در دوزخ افکنند در مقام تنگ و تاریک و زنجیرهاى آتشین بهیکدیگر باز بسته فریاد واویلا برآورند. مالک جهنم بهایشان گوید: زود بهفریاد آمدید، بسا فریاد و فغان که بعد از این از شما صادر خواهد شد.
شعوانه چون این را شنید بسیار در وى اثر کرد و گفت: اى شیخ! من یکى از روسیاهان درگاهم، آیا اگر توبه کنم حق تعالى مرا مى آمرزد؟ گفت: البته اگر توبه کنى خداى تعالى تو را مى آمرزد اگر چه گناهِ تو مثلِ گناهِ شعوانه باشد. گفت: اى شیخ! شعوانه منم و توبه کنم که مِن بعد گناه نکنم. آن واعظ گفت: خداى تعالى ارحم الراحمین است و البته اگر توبه کنى آمرزیده شوى.
پس شعوانه توبه کرد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و بهصومعه رفت و مشغول عبادت پروردگار شد و دایم در ریاضت مشغول بود، بهنحوى که بدنش گداخته شد و بهنهایت ضعف و نقاهت رسید.
روزى در بدن خود نگریست، خود را بسیار ضعیف و نحیف دید گفت: آه آه، در دنیا بهاین نحو گداخته شدم و نمى دانم در آخرت حالم چون خواهد بود؟! ندایى به گوش او رسید که دل خوش دار و ملازم درگاه ما باش تا روز قیامت ببینى حال تو چون خواهد بود.
نیامد بدین در کسى عذر خواه
که سیلِ ندامت نشستش گناه. معراج السعادة، النراقی، المولى احمد، ج1، ص685.
- ۰۳/۰۵/۲۹