عَنْ وَهَبِ بْنِ عَبْدِاللهِ الهَنَاءِ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِیُّ، عَنْ أَبِی الْأَسْوَدِ، قَالَ: قَدِمْتُ الرَّبَذَةَ، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، فَحَدَّثَنِی أَبُوذَرٍّ، قَالَ: دَخَلْتُ ذَاتَ یَوْمٍ فِی صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی مَسْجِدِهِ، فَلَمْ أَرَ فِی الْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِالسَّلَامُ إِلَى جَانِبِهِ جَالِسٌ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَةَ الْمَسْجِدِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، أَوْصِنِی بِوَصِیَّةٍ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهَا. فَقَالَ: نَعَمْ وَ أَکْرِمْ بِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّکَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، وَ إِنِّی مُوصِیکَ بِوَصِیَّةٍ فَاحْفَِظْهَا، فَإِنَّهَا جَامِعَةٌ لِطُرُقِ الْخَیْرِ وَ سُبُلِهِ، فَإِنَّکَ إِنْ حَفِظْتَهَا کَانَ لَکَ بِهَا کِفْلَانِ. مکارمالأخلاق، للطبرسی، الفصل الخامس، فی وصیةِ رسولِ الله صلّی الله علیه و آله لأبی ذرٍّ الغفاریِّ رضی اللهُ عنه، ص458.
از وهب بن عبدالله هناء نقل شده است که او گفت: ابوحرب، پسر ابوالاسود دوئلی از (پدرش) ابوالاسود برایم نقل کرده که او گفت: وارد ربذه شدم، و نزد ابوذر، جندب بن جناده رضی الله عنه رفتم، ابوذر برایم نقل کرد و گفت: یک روز صبح، بهخدمت رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مسجدش رسیدم، و در مسجد کسی جز رسول خدا صلّی الله علیه و آله و علی علیهالسلام که در کنارش نشسته بود، را ندیدم، پس خلوت بودنِ مسجد را غنیمت شمردم و گفتم: ای رسول خدا، پدر و مادرم بهفدایت! مرا سفارشی کن که بهسبب آن، خدا مرا نفع دهد. پس گفت: آری، و ای ابوذر تو چقدر بزرگواری، و بهراستی که تو از ما اهل بیت هستی! و من تو را بهسفارشی وصیّت میکنم، پس آن را بهخاطر بسپار و بهآن عمل کن، زیرا دربردارندة همة راهها و مسیرهای خوبی، است؛ زیرا اگر تو آن را بهخاطر بسپاری و بدان عمل کنی، برای تو بهرة مضاعف خواهد بود.
- ۰۳/۰۶/۰۹