یا أَبا ذَرٍّ، مَن ماتَ وَفی قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن کِبرٍ لَم یَجِد رائِحَةَ الجَنَّةِ إِلَا أَن یَتوبَ قَبلَ ذَلِکَ. فَقالَ رَجُلٌ: یا رَسولَ اللّهِ، إِنِّی لَیُعجِبُنی الجَمالُ حَتَّى وَدِدتُ أَنَّ عِلَاقَةَ سَوطی وَقِبالَ نَعلی حَسَنٌ، فَهَل یُرهَبُ عَلى ذَلِکَ؟ قالَ: کَیفَ تَجِدُ قَلبَکَ؟ قالَ: أَجِدُهُ عارِفاً لِلحَقِّ مُطمَئِنَّا إِلیهِ. قالَ: لَیسَ ذَلِکَ بِالکِبرِ، وَلَکِنّ الکِبرِ أَن تَترُکَ الحَقَّ، وَتَتَجاوَزَهُ إِلى غَیرِهِ، وَتَنظُرَ إِلى النَّاسِ وَلاتَرى أَنَّ أَحَداً عِرضُهُ کَعِرضِکَ، وَلا دَمُهُ کَدَمِکَ. همان، ص471.
اى ابوذر، هرکس بمیرد و در دلش بهاندازة ذرّه مثقالى کبر باشد، بوى بهشت را استشمام نمىکند، مگر اینکه پیش از مردن، توبه کند. مردى گفت: اى پیامبر خدا، من از زیبایى خوشم مىآید، تا جایى که دوست دارم چوبِ دستَ تازیانهام و جلو کفشم، قشنگ باشند. آیا از این هم باید بیمناک بود؟ فرمود: دلت را چگونه مىبینى؟ گفت: دلم حقشناس و مطمئن بهآن است. فرمود: این، کبر نیست. کبر، آن است که حق را رها کنى و بهغیرِ آن بپردازى و بهمردم، نظر اندازى و چنین ببینى که حیثیّتِ هیچ کس، هم ترازِ تو نیست و خونش همسان خون تو نیست.
- ۰۳/۰۶/۲۵