رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

و رُوِیَ عَنِ الحَسَنِ العسکریِّ علیه‌السلامُ: أنّه اتّصل بأبی الحسن علی بن محمد العسکری علیه‌السلام: أنَّ رجلاً مِن فقهاء شیعته کلَّم بعضَ النُّصّاب فأفهمه بحجته حتى أبان عن فضیحته، فدخل إلى علیِّ بن محمدٍ علیه‌السلام و فی صدرِ مجلسه دست عظیم منصوب وهو قاعد خارج الدست، وبحضرته خلق من العلویین وبنی هاشم، فما زال یرفعه حتى أجلسه فی ذلک الدست، وأقبل علیه فاشتد ذلک على أولئک الأشراف، فأما العلویة فأجلوه عن العتاب، وأما الهاشمیون فقال له شیخُهم: یا بن رسول الله، هکذا تؤثر عامیاً على سادات بنی هاشم من الطالبیین والعباسیین؟! فقال علیه‌السلام: إیاکم وأن تکونوا من الذین قال الله تعالى فیهم: «ألم تر إلى الذین أوتوا نصیباً من الکتاب یدعون إلى کتاب الله لیحکم بینهم ثم یتولَّى فریق منهم وهم معرضون» [سورة النساء (4) الآیة 6] أترضون بکتاب الله حَکَماً؟ قالوا: بلى. قال: ألیس الله یقول: «یا أیها الذین آمنوا إذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم» إلى قوله «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین أوتوا العلم درجات) [سورة المجادلة (58) الآیة 11] فلم یَرض للعالم المؤمنِ إلا أن یرفع على المؤمن غیرِ العالم، کما لم یَرض للمؤمن إلا أن یرفع على من لیس بمؤمن، أخبرونی عنه قال: «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین أوتوا العلم درجات»؟ أو قال: «یرفع الذین أوتوا شرف النسب درجات»؟ أولیس قال الله: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» [سورة الزمر (39) الآیة 9] فکیف تنکرون رفعی لهذا لما رفعه الله؟! إن کسر هذا (لفلان) الناصب بحجج الله التی علمه إیاها، لأفضل له من کل شرف فی النسب. فقال العباسی: یا بن رسول الله، قد أشرفتَ علینا هو ذا تقصیر بنا عمن لیس له نسب کنسبنا، وما زال منذ أوّل الإسلام یقدم الأفضل فی الشرف على من دونه فیه. فقال علیه‌السلام: سبحان الله، ألیس عباس بایع أبا بکر وهو (تیمی) والعباس (هاشمی)؟ أولیس عبد الله بن عباس کان یخدم عمر بن الخطاب وهو (هاشمی) أبو الخلفاء وعمر (عدوی)؟! وما بال عمر أدخل البعداء من قریش فی الشورى ولم یُدخل العباس؟ فإن کان رفعنا لمن لیس بهاشمی على هاشمی منکراً فأنکروا على عباس بیعته لأبی بکرٍ، وعلى عبد الله بن عباس خدمته لعمر بعد بیعته، فإن کان ذلک جائزاً فهذا جائزٌ، فکأنَّما اُلقِمَ الهاشمیُّ حجراً. الإحتجاج، للطبرسی، ج2، ح332، ص500.

از امام حسن عسکریّ علیه‌السّلام نقل شده است: خبر به‌امام هادی علیه‌السّلام رسید که یکی از فقهای شیعه‌اش در بحث با فردی ناصبی او را با حجّت خود مجاب ساخته، به‌طوری که رسوایی او را آشکار نموده است، پس روزی آن فقیه شیعی بر حضرت هادی علیه‌السّلام وارد شد و در آن مجلس، تشکی بزرگ پهن شده بود و او خارج از آن نشسته بود، و نزد آن حضرت، مردمی بسیار از جماعت علویان و بنی‌هاشم گرد آمده بودند. امام علیه‌السّلام آن فقیه شیعی را پیوسته دعوت به‌بالا رفتن نمود تا این‌که بر روی آن تشک بزرگ نشانده و رو به‌جانب او کرد، این عمل بر اَشرافِ حاضر در مجلس گران آمد، علویّان هیچ نگفتند، ولی شیخ هاشمیّون رو به‌حضرت کرده گفت: ای زادة رسول خدا، این‌گونه فردی عامّی را بر سادات بنی‌هاشم از اولاد أبوطالب و هاشم ترجیح می‌دهی؟! حضرت فرمود: مبادا مشمول افرادی شوید که خداوند در بارة آنان فرموده: «آیا به‌کسانی که از کتاب (تورات) بهره‌ای دادند ننگریستی که چون به‌کتاب خدا خوانده شوند تا میانشان داوری کند، گروهی از آنان پشت می‌کنند، در حالی که [از حکم خدا] روبگردانند؟ سورة آل عمران (3) آیة 23»! آیا به‌حکم قرآن تن می‌دهید؟ گفتند: آری. فرمود: مگر خداوند نمی‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون شما را گویند که در مجلس‌ها (مجالسی که با پیامبر دارید یا همة مجالس ذکر) جای بگشایید (برای برادرانتان) پس جای بگشایید، تا خدای شما را جای بگشاید (در بهشت) و چون شما را گویند که برخیزید برخیزید، که خدا کسانی از شما را که ایمان آورده‌اند [به‌پایه‌ای] و کسانی را که دانش داده شده‌اند به‌پایه‌ها بالا برد»؟ سورة مجادله (58) آیة 11، و برای دانشمند مؤمن جز ترفیع بر مؤمنِ غیر عالم رضایت نداده، همچنان‌که برای مؤمن جز ترفیع بر غیر مؤمن رضایت نداده. به‌من بگویید بدانم که آیا خداوند فرموده خدا کسانی از شما را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که دانش داده شده‌اند به‌پایه‌ها بالا بُرد، یا این‌که فرموده خدا کسانی از شما را که دارای شرافتِ نسب هستند به‌پایه‌ها بالا بُرد؟! مگر خداوند خود نفرموده: «آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی‌دانند برابر می‌باشند؟! سورة زمر (39) آیة 9؟! پس چگونه منکر این ترفیعِ من نسبت به‌این مرد؛ که خدا او را بالا برده، شده‌اید؟ به‌تحقیق شکستِ آن فردِ ناصبی با دلائل الهی که خداوند فقط به‌او تعلیم داده از هر شرفی در نسب بالاتر است! عبّاسی گفت: ای زادة رسول خدا، شما کسی را بر ما شرافت دادی که در نسب؛ در پایه و مکان ما نیست، حال این‌که تفضیلِ شرفِ نَسَبی، از آغازِ اسلام تاکنون پیوسته متداول بوده است. حضرت فرمود: سبحان اللَّه! مگر عبّاس با أبوبکر بیعت نکرد، در حالی که او «تیمی» بود و عبّاس «هاشمی»؟ مگر عبداللَّه بن عبّاس گماشتة عمر بن خطّاب نشد با این‌که او هاشمی و پدر خلفای عبّاسی بود و عمر از قبیلة عدی؟ و چرا عمر افراد دور از قریش را در شورای خلافت داخل کرد، ولی از عبّاس صرف نظر کرد؟ اگر عمل ما مبنی بر ترفیعِ غیر هاشمی بر هاشمی منکَر و غریب بوده پس شما باید منکِرِ عملِ عبّاس در بیعت أبوبکر شده و بر عبد اللَّه بن عبّاس در خدمت به‌عمر پس از بیعت با او خرده بگیرید، اگر آن جایز بوده پس این هم جایز است! با این فرمایشاتی که بر زبان آن حضرت جاری شد، مانند این بود که سنگ در گلوی هاشمی فرو رفته است!!

  • ۰۳/۰۶/۳۰
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی