رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

حُکِیَ أنَّ تلمیذاً مِن تلامیذ الفضیل بن عیاض ـ وهو أحدُ رجال الطریقة ـ کان یُعَدُّ مِن أعلمِ تلامیذِه لمّا حضرته الوفاةُ دخلَ علیه الفضیلُ وجلس عند رأسِه وقرأ سورةَ یاسین. فقال التلمیذ المحتضر: یا استاذ لا تقرأ هذه السورةَ. فسکت الأستاذ، ثمّ لقَّنه؛ فقال له: قل لا إله إلاّ الله. فقال: لا أقولُها، لأنی بریءٌ منها. ثُمَّ مات على ذلک. فاضطربَ الفضیلُ من مشاهدة هذه الحالة اضطراباً شدیداً. فدخل منزلَه ولم یَخرُج منه. ثمّ رآه فی النوم وهو یُسحَبُ به إلى جهنّم. فسأله الفضیل: بأیِّ شیءٍ نزع اللهُ المعرفةَ منک، وکنتَ أعلمَ تلامیذی؟ فقال: بثلاثة أشیاء: أولها: النمیمة فإنّی قلتُ لأصحابی بخلافِ ما قلتُ لک. والثانی: بالحسد، حسدتُ أصحابی. والثالث: کانت بی علةٌ فجئتُ الى الطبیبِ فسألتُه عنها، فقال: تشربْ فی کل سنةٍ قدحاً من الخمر، فإن لم تفعل بقیتْ بک العلةُ. فکنتُ أشربُ الخمرَ تبعاً لقول الطبیب. ولهذه الأشیاء الثلاثة التی کانت فیّ ساءتْ عاقبتی وَ مِتُّ على تلک الحالةِ. منازل‌الآخرة والمطالب الفاخرة، القمی، الشیخ عباس، ج1، ص122.

نقل شده است که یکی از شاگردانِ فضیل بن عیاض (فُضَیل بن عَیاض متوفای ۱۸۷ق، عارف و زاهدِ مشهور و از رجال صوفیه است. وی روایاتی از امام صادق علیه‌‎السلام نقل کرده است. اغلبِ عالمانِ رجالیِ شیعه، او را از اهل سنّت می‌دانند و در عین حال وی را از راویان موثَّق و قابلِ اعتماد به‌شمار می‌آورند. گفته‌اند که وی در ابتدا راهزن بوده، ولی در پی حادثه‌ای توبه کرده است: ویکی شیعه) که از داناترین شاگردانش بود، در هنگام جان دادنش فضیل نزد او رفت و بر بالای سرش نشست و سورة یاسین را تلاوت کرد. شاگردِ در حالِ جان دادن، گفت: استاد، این سوره را نخوان! و استاد ساکت شد. سپس او را تلقین نمود و به‌او گفت: بگو: لا إله إلا الله. شاگرد گفت: نمی‌گویم؛ چون من از آن بیزارم! و سپس بر همین حال، از دنیا رفت. فضیل از دیدن این صحنه بسیار نگران شد، و به‌منزل خود رفت و از آن خارج نشد. تا این‌که شاگردش را در خواب دید، در حالی که به‌سوی جهنّم کشیده می‌شود. از او پرسید: برای چه خداوند شناخت را از تو گرفت، در حالی که تو از همة شاگردانِ من باسوادتر بودی؟ گفت: برای سه کار: اولین کار، سخن‌چینی بود؛ زیرا من برای دوستانم غیر از آن چیزی را می‌گفتم که برای تو گفته بودم. دوم: به‌واسطة حسد؛ من نسبت به‌دوستانم حسد می‌ورزیدم. سوم: من دچار یک بیماری شدم و نزد پزشک رفتم، و درمان آن را از او خواستم، او گفت: در هر سال، کاسه‌ای از شراب بنوش، در غیر این صورت این بیماری در تو خواهد ماند. و من بر اساس قول پزشک، شراب می‌خوردم. برای این سه کاری که در من بود، عاقبت به‌شرّ شدم و با آن حالت مُردم.    

  • ۰۳/۰۶/۳۱
  • مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی