از جمعی از موثقینِ ساکنِ نجفِ اشرف، نقل کرده است که زنی بهزیارت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آمد و برای خرج و مخارج خود، دوازده تومان آورده بود. امّا مردی که در سفر خود را به عنوان رفیقش جا زده بود، پولها را از او دزدید. آن زن بهحرم امیرالمؤمنین علیهالسلام مشرّف شد و عرض کرد: آقا جان، پولی با هزار زحمت فراهم کرده و برای مخارج خود بهاینجا آوردم، امّا آنها را بردهاند، و من پولهایم را از تو میخواهم. وقتی بهخانه برگشت، آن مردِ رفیق خود را دید که دست و پایش شل و دهانش کج شده است. هنگامی که آن مردِ رفیقش، آن زن را دید، گفت: پولهایت را بگیر که امام علی علیهالسلام مرا زد! زن، پولهایش را گرفت و قاطری خرید تا در صحن مقدّس آب بکشد و قدری از آن پول را خرج کرد. آن مرد هم بعد از توبه و بازگشت شفا پیدا کرد. خزینة الجواهر، شیخ علی اکبر نهاوندی، عنوان دوّم از باب چهارم، حکایات فروع دین، ص601، حکایت29، بهنقل از حبلالمتین فی معاجز أمیرالمؤمنین علیهالسلام.