یکی از درباریان که فردِ سرشناسی بود، خدمت شیخ انصاری رسید. وقتی زندگیِ زاهدانة شیخ را دید، با تجلیل بسیار از شیخ، از حاج ملاعلی کنی انتقاد کرد و گفت: او ثروتمند است و با شما خیلی فرق دارد. شیخ انصاری خیلی ناراحت شد و فرمود: باید از این حرفت استغفار کنی. میانِ من و او خیلی فاصله است. من سر و کارم با طلبهها است و اگر بخواهم در رفاه زندگی کنم، طلبهها بهدرس خواندن رغبتی نشان نمیدهند. باید سطحِ زندگیِ من با وضع آنها هماهنگ باشد، ولی حاج ملاعلی کنی سر و کارش با شما سلاطین و اشراف است. او باید آنگونه باشد و من هم باید اینگونه زندگی کنم. دریای فقاهت، سیّدعبدالرّضا موسوی، ص47، بهنقل از ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص16.