شیخ علی کاشفالغطا، آخرین استادِ شیخ انصاری، در سال 1254 ه. ق. درگذشت. پس از وی، برادرش شیخ حسن کاشفالغطا و شیخ محمدحسن صاحب جواهر، حوزة نجف را اداره میکردند. وقتی شیخ حسن نیز در سالِ 1262 ه. ق. درگذشت، ریاستِ علمیِ حوزة نجف تا سال 1266 ه. ق. در دستِ صاحب جواهر بود. صاحب جواهر در روزهای پایانی زندگیاش، دستور داد مجلسی تشکیل شود تا همة عالمانِ ترازِ اوّلِ نجف، در آن شرکت کنند. دریای فقاهت، سیّدعبدالرّضا موسوی، ص57، بهنقل از زندگانی و شخصیّتِ شیخِ انصاری، ص 95. مجلس در محضرِ صاحب جواهر تشکیل شد، ولی شیخ در میان حاضران نبود. صاحب جواهر گفت: شیخ مرتضی را نیز حاضر کنید. پس از جستوجو، او را در گوشهای از حرم یا صحنِ شریف دیدند که رو بهقبله ایستاده است و برای شفای صاحب جواهر دعا میکند. سپس شیخ را بهآن مجلس راهنمایی کردند. صاحب جواهر، شیخ را بر بالین خود نشاند. دستش را گرفت و بر روی قلب خود گذاشت و گفت: الآنَ طابَ لی الموتُ؛ اکنون مرگ بر من گوارا است. سپس بهعالمان مجلس فرمود: هذَا مرجِعُکُم مِن بَعدی؛ ایشان پس از من مرجع شما خواهد بود. بعد بهشیخ فرمود: تو هم از احتیاط کردن، در مقامِ فتوا، کم کن؛ زیرا دینِ مقدّسِ اسلام، سهل و آسان است. ناگفته نماند این کارِ صاحب جواهر، برای معرّفیِ بیشترِ شیخ بود، وگرنه، در مرجع شدنِ کسی، تعیین مرجع قبلی، شرط نیست. دریای فقاهت، سیّدعبدالرّضا موسوی، ص57، بهنقل از ابعاد شخصیّتِ شیخ انصاری، ص12؛ زندگانی و شخصیّتِ شیخِ انصاری، ص96؛ سیمای فرزانگان، ص136.