عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما» سورة کهف (18) آیة 82. فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لَا فِضَّةً وَ إِنَّمَا کَانَ أَرْبَعَ کَلِمَاتٍ: لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا، مَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ یَضْحَکْ سِنُّهُ، وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْحِسَابِ لَمْ یَفْرَحْ قَلْبُهُ، وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ. اصول کافی، مترجِم: سید جواد مصطفوی، ج3ّ باب فضل الیقین، ص96، ح6.
از صفوان بن جمال نقل شده است که گفت: از امام صادق صادق علیهالسلام در مورد آیة شریفه که میفرماید: «و امّا آن دیوار، متعلّق بهدو نوجوانِ یتیم در آن شهر بود، و زیرِش گنجی متعلّقِ بهآنها وجود داشت»، سؤال کردم، فرمود: آن گنجِ پنهان شدة در زیر دیوار، از طلا و نقره نبود، بلکه چهار کلمه بود: هیچ معبود بهحقّی جز من (خداوندِ عزوجل) وجود ندارد، هرکس بهمرگ یقین دارد، دندانش نمیخندد (بهقدری نمیخندد که دندانش دیده شود و حاکی از این باشد که از تهِ دل شاد است)، و هرکس بهحساب یقین دارد، دلش شاد نمیگردد، و کسی که بهقضا و قدر الهی یقین دارد، جز از خدا خشیت (بیم و ترسِ آگاهانه همراه با تعظیم نسبت بهخدا است که از توجّه انسان بهبزرگیِ خدا از سویی، و توجّه بهکوچکی و نقصانِ بنده از سویی دیگر، حاصل میشود) ندارد.
- ۰۳/۰۷/۱۶