مرحومِ رجبعلی خیّاط میگفت: مدّتی بود که گرفتاری داشتم، و هر دعایی را میخواندم اثر نمیکرد، عرض کردم: خدایا! این دعاها را بهمردمِ گرفتار میگویم، آنها میخوانند و حاجتِ خود را میگیرند؛ ولی چرا گرفتاری ما برطرف نمیشود؟ با ناراحتی گفتم: محمّد و آل محمّد هم بهفکر ما نیستند! بهمحضِ اینکه این جمله را گفتم، پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله را دیدم که غبار آلوده، آستینها را بالا زده بودند، فرمودند: چه شده است؟ ما هزار سال پیش از خلقتِ آدم بهفکرِ شما بودیم! تندیسِ اخلاص، زندگینامة شیخ رجبعلی خیّاط، محمّد محمّدی ری شهری، ص71، حکایت31.