رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۱۲ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قال الصادقُ علیه‌السلام: وأعظم من هذا حسرةُ رجلٍ جمع مالاً عظیماً بکدٍّ شدیدٍ، ومباشرةِ الأهوالِ، وتعرّض الأخطار، ثم أفنى مالَه فی صدقاتٍ ومبراتٍ، وأفنى شبابَه وقُوَّتَهُ فی عبادات وصلوات، وهو مع ذلک لا یرى لعلی بن أبی طالب علیه‌السلام حقَّه، ولا یَعرِفُ له مِنَ الإسلامِ محلَّه، ویرى أنَّ من لا بعُشره ولا بعُشر عشیر معشاره أفضلَ منه علیه‌السلام یُوقَفُ على الحجج فلا یتأملها، ویُحتَجُّ علیه بالآیات والأخبار فیأبى إلا تمادیاً فی غیه، فذاک أعظمُ مِن کُلِّ حَسرةٍ، یأتی یوم القیامة وصدقاتُه ممثلةٌ له فی مثالِ الأفاعی تنهشه، وصلواته وعباداته ممثلةٌ له فی مثال الزبانیة تدفعه حتى تدعه إلى جهنم دعاً یقول: یا ویلی ألم أکُ من المُصَلِّین؟ ألم أکُ مِنَ المُزَکِّینَ؟ ألم أک عن أموال الناس ونسائهم من المتعففین، فلماذا دهیتُ بما دهیتُ؟

فیُقالُ له: یا شقیُّ ما نَفَعَکَ ما عَمِلتَ، وقد ضَیَّعتَ أعظمَ الفُرُوضِ بَعدَ تَوحِیدِ اللهِ تعالى والإیمانِ بِنُبُوَّةِ محمَّدٍ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ: ضَیَّعتَ ما لَزِمَکَ مِن مَعرِفَةِ حَقِّ عَلِیِّ بنِ أبی طالبٍ وَلِیِّ اللهِ، وَالتَزَمتَ ما حَرَّمَ اللهُ عَلَیکَ مِنَ الإئتِمَامِ بِعَدِّو اللهِ.

فَلَو کَانَ لَکَ بَدَلَ أعمَالِکَ هَذِهِ عِبادةُ الدَّهر مِن أوِّله إلى آخِره، وبدلَ صدقاتک الصدقةُ بکلِّ أموالِ الدُّنیا بل بملءِ الأرضِ ذهباً، لَمَا زَادَکَ ذَلِکَ مِن رَحمَةِ اللهِ تعالى إلا بُعداً، وَمِن سَخَطِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ إلا قُرباً. التفسیر المنسوب الى الإمام العسکری علیه‌السلام، ج1، ص40، حدیث17.

امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌فرمایند: امام صادق علیه‌السلام فرمود: و بزرگتر از این موردی که ذکر شد، افسوسِ مردی است که ثروت انبوهی را با رنج و مشقت زیاد، و پذیرش هراس‌ها و تحمل خطرات، به‌دست آورده، سپس ثروت خود را در صدقه‌ها و خیرات از دست داده و جوانی و نیروی خود را در عبادت‌ها و نمازها هدر داده، و با همة این اعمالِ خیر، حقِّ امیرالمؤمنین علیه‌السلام را ندیده، و جایگاه آن حضرت را در اسلام نشناخته است، اما در مقابل، کسانی را که یک دهم یا یک صدم آن حضرت هم نمی‌شوند، برتر از آن حضرت می‌پنداشت، بر دلایلی که به‌او ارائه می‌شد، تأمل و تدبر نمی‌کرد، و آیات و روایتی که برایش استدلال می‌شد، به‌گمراهیش می‌افزود، این فرد بیشترین حسرت را دارد. روز قیامت در حالی وارد می‌شود که صدقاتش به‌صورت افعی‌ها تمثل یافته او را می‌گزند و نمازها و عباداتش چون فرشتگانِ دوزخ هستند که او را به‌سوی جهنم خواهند راند. در همین‌حال می‌گوید: ای وای، مگر من از نمازگزاران نبودم؟ آیا من از زکات‌دهندگان نبودم؟ آیا من نبودم که چشم طمع به‌اموال و زنان مردم نداشتم؟ پس چرا به‌این مصیبت عظیم گرفتار شدم؟ تو آنچه برایت لازم بود؛ یعنی شناخت حقّ ولیّ خدا، علی بن ابی طالب را ضایع کردی، و به‌چیزی ملتزم شده‌ای که خدا برایت حرام کرده بود، که آن عبارت است از اقتدا به‌دشمن خدا.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قَالَ زَکَرِیَّا بْنُ آدَمَ: إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا عَلَیْهِ‌السَّلَامُ إِذْ جِی‌ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ‌السَّلَامُ، وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ، فَضَرَبَ بِیَدِهِ‌ إِلَى الْأَرْضِ، وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِکْرَ، فَقَالَ لَهُ الرِّضَا عَلَیْهِ‌السَّلَامُ: بِنَفْسِی أَنْتَ، لِمَ طَالَ فِکْرُکَ؟ فَقَالَ عَلَیْهِ‌السَّلَامُ: فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ عَلَیْهَاالسَّلَامُ، أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا، ثُمَّ لَأُذَرِّیَنَّهُمَا، ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً. فَاسْتَدْنَاهُ، وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، أَنْتَ لَهَا. یَعْنِی الْإِمَامَةَ. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج2ٌ 1225، با اندکی ویراستاری، به‌نقل از دلائل الإمامة، ط مؤسسة البعثة، الطبری‌ الصغیر، محمد بن جریر، ج1، ص400، به‌نقل از إثبات الوصیّة، ص184، نوادر المعجزات، ج10، ص183.

از دلایل طبری منقول است که روایت کرده از محمد بن هارون بن موسی، از پدرش، از ابن الولید، از برقی، از زکریا بن آدم: وقتی در خدمت حضرت امام رضا علیه‌السلام بودم که حضرت جواد علیه‌السلام را خدمت آن حضرت آوردند، در حالی که سن شریفش از چهار سال کمتر بود. پس ان حضرت دست خود را بر زمین زد، سرِ مبارک را به‌جانب آسمان بلند کرد و مدت زیادی فکر کرد. حضرت امام رضا علیه‌السلام فرمود: جانِ من فدای تو باد! برای چه این‌قدر فکر می‌کنی؟ عرض کرد: فکرم در آن چیزی است که با مادرم فاطمه علیهاالسلام به‌جا آوردند. بعد امام جواد علیه‌السلام فرمود: به‌خدا قسم آن دو را از داخلِ قبر در می‌آورم و آتش می‌زنم و پودرشان می‌کنم و خاکسترشان را در دریا می‌افکنم. پس حضرت امام رضا علیه‌السلام او را نزدیک خود طلبید و میان دیدگان او را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدای تو باد! تویی شایسته برای امامت.

  • مرتضی آزاد