یا أَبا ذَرٍّ، مَن کانَ لَهُ قَمیصانِ فَلیَلبَس أَحَدَهُما وَلیُلبِسِ الآخَرَ أَخاهُ. همان، ص471.
اى ابوذر، هرکس دو پیراهن دارد، یکى را خود بپوشد و دیگرى را بهبرادرش بپوشانَد.
اى ابوذر، هرکس دو پیراهن دارد، یکى را خود بپوشد و دیگرى را بهبرادرش بپوشانَد.
اى ابوذر، هرکس دامن لباسش را کوتاه کند، و کفشش را پینه بزند، و صورتش را غبارآلود کند، از کِبر در امان است.
اى ابوذر، بالاپوش مؤمن، تا نیمههاى ساقِ پایش است، و تا میان ساق و قوزک پا هم اشکالى ندارد.
اى ابوذر، هرکس لباسش را متکبّرانه بکشد، خداوندِ عز و جل در روز قیامت، توجّهى بهاو نمىکند.
اى ابو ذر، هرکس بارِ خود؛ یعنى آنچه از بازار خریده، را حمل کند، از کبر بهدور است.
اى ابوذر، بیشتر کسانى که در آتش داخل مىشوند، کِبرورزاناند. مردى گفت: اى پیامبر خدا، آیا کسى از کبر، نجات مىیابد؟ فرمود: آرى! هرکس لباس پشمین بپوشد، و الاغ سوار شود، و گوسفند بدوشد، و با بینوایان، همنشین شود.
اى ابوذر، هرکس بمیرد و در دلش بهاندازة ذرّه مثقالى کبر باشد، بوى بهشت را استشمام نمىکند، مگر اینکه پیش از مردن، توبه کند. مردى گفت: اى پیامبر خدا، من از زیبایى خوشم مىآید، تا جایى که دوست دارم چوبِ دستَ تازیانهام و جلو کفشم، قشنگ باشند. آیا از این هم باید بیمناک بود؟ فرمود: دلت را چگونه مىبینى؟ گفت: دلم حقشناس و مطمئن بهآن است. فرمود: این، کبر نیست. کبر، آن است که حق را رها کنى و بهغیرِ آن بپردازى و بهمردم، نظر اندازى و چنین ببینى که حیثیّتِ هیچ کس، هم ترازِ تو نیست و خونش همسان خون تو نیست.
اى ابوذر، هرکس دوست داشته باشد که مردان در برابر او دست بهسینه بِایستند، خود را آمادة آتش کند.
اى ابوذر، تو را از قهر، نهى مىکنم و اگر ناچار بودى قهر باشى، بیش از سه روز کامل، نباش؛ زیرا هرکس بمیرد و با برادرش قهر باشد، آتش برایش سزاوارتر است.
اى ابوذر، از قهر کردنِ با برادرت، بر حذر باش که عمل، با دورى از برادر، پذیرفته نیست.