رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۲۰۶ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یَا أَبَا ذَرٍّ، إِیَّاکَ وَ التَّسْوِیفَ بِأَمَلِکَ، فَإِنَّکَ بِیَوْمِکَ وَ لَسْتَ بِمَا بَعْدَهُ، فَإِنْ یَکُنْ غَدٌ لَکَ تَکُنْ فِی الْغَدِ کَمَا کُنْتَ فِی الْیَوْمِ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ غَداً لَمْ تَنْدَمْ عَلَى مَا فَرَّطْتَ فِی الْیَوْمِ. همان، ص459.

ای ابوذر، مبادا با آرزویت امروز و فردا کنی، که همانا تو، برای امروزت هستی و نه پس از آن. اگر فردایی برایت بود، برای آن باش؛ همان‌طور که برای امروزت هستی، و اگر فردایی نبود، برای آنچه از دست داده‌ای، پشیمان نیستی.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

یَا أَبَا ذَرٍّ، اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَکَ قَبْلَ هَرَمِکَ، وَ صِحَّتَکَ قَبْلَ سُقْمِکَ، وَ غِنَاکَ قَبْلَ فَقْرِکَ، وَ فَرَاغَکَ قَبْلَ شُغْلِکَ، وَ حَیَاتَکَ قَبْلَ مَوْتِکَ. همان، ص459.

ای ابوذر، پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بدان: جوانی‌ات را پیش از پیری‌، تندرستی‌ات را قبل از بیماری‌، توانگری‌ات را پیش از ناداری، فراغتت را قبل از اشتغال، و زنده‌بودنت را قبل از فرارسیدنِ مرگ.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

یَا أَبَا ذَرٍّ، نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِیهِمَا کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ: الصِّحَّةُ، وَ الْفَرَاغُ. همان، ص459.

ای ابوذر، دو نعمت است که در آن، بسیاری از مردم، نسبت به‌آن زیان دیده‌اند؛ تندرستی و فراغت.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

یَا أَبَا ذَرٍّ، احْفَظْ مَا اَُوصِیکَ بِهِ تَکُنْ سَعِیداً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. همان، ص459.

اى ابوذر! آنچه را به‌تو سفارش می‌کنم، حفظ کن تا در دنیا و آخرت، خوشبخت باشی.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وَ اعْلَمْ- یَا أَبَا ذَرٍّ-، أَنَّ اللَّهَ عزّوجلّ جَعَلَ أَهْلَ بَیْتِی کَسَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ رَکِبَهَا نَجَا، وَ مَنْ رَغِبَ عَنْهَا غَرِقَ، وَ مَثَلَ بَابِ حِطَّةٍ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ؛ مَنْ دَخَلَهَا کَانَ آمِناً. همان، ص459.

و ای ابوذر، بدان که خداوند عزوجل، خاندان مرا در میانِ امّتم، همانند کشتیِ نوح قرار داده است؛ که هرکس بر آن سوار شد، نجات یافت و هرکس از آن روی گردانْد، غرق گردید، و همانند دربِ حطّه (به‌معنای: خدایا! ببخش)، نام دری بود از درهای مسجدالأقصی که هرکس از آن وارد می‌شد؛ زمینة آمرزش او از جانب خداوند، فراهم می‌شد) در بین بنی‌اسرائیل‌اند، که هرکس در آن در آمد، در امان ماند.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

یَا أَبَاذَرٍّ، اعْبُدِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ، فَإِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَةِ اللهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ، فَهُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ فَلَا شَیْ‌ءَ قَبْلَهُ، وَ الْفَرْدُ فَلَا ثَانِیَ لَهُ، وَ الْبَاقِی لَا إِلَى غَایَةٍ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ شَیْ‌ءٍ، وَ هُوَ اللَّهُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ، وَ هُوَ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ، ثُمَّ الْإِیمَانُ بِی وَ الْإِقْرَارُ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَرْسَلَنِی إِلَى کَافَّةِ النَّاسِ‌ بَشِیراً وَ نَذِیراً، وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً، ثُمَّ حُبُّ أَهْلِ بَیْتِیَ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً. همان، ص459.

ای ابوذر، خدا را چنان عبادت کن که گویا او را می‌بینی، و اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند. و بدان که اساس عبادتِ خدا، شناخت او است. خداوند، نخستین است قبل از هر چیزی. پس چیزی قبل و پیش از او نیست. و یگانه‌ای است که دوّم ندارد، و ماندگاری است همیشگی. پدیدآورنده و آفرینندة آسمان‌ها و زمین و موجودات در آن‌ و میان آن دو است. او ریزبین و آگاه، و بر هر چیزی توانمند است. سپس ایمان آوردن به‌من و اعتراف به‌این‌که خدا، مرا برای بشارت و بیم‌دادن و دعوت‌ به‌ خدا، با اذن او، و چراغی فروزان برای همگان، فرستاده است. بعد از آن، دوستیِ اهل بیت من که خداوند، پلیدی را از آنان بُرده و پاکِ پاکشان کرده است.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ وَهَبِ بْنِ عَبْدِاللهِ الهَنَاءِ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِیُّ، عَنْ أَبِی الْأَسْوَدِ، قَالَ: قَدِمْتُ الرَّبَذَةَ، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، فَحَدَّثَنِی أَبُوذَرٍّ، قَالَ: دَخَلْتُ ذَاتَ یَوْمٍ فِی صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی مَسْجِدِهِ، فَلَمْ أَرَ فِی الْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ‌السَّلَامُ إِلَى جَانِبِهِ جَالِسٌ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَةَ الْمَسْجِدِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، أَوْصِنِی بِوَصِیَّةٍ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهَا. فَقَالَ: نَعَمْ وَ أَکْرِمْ بِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّکَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، وَ إِنِّی مُوصِیکَ بِوَصِیَّةٍ فَاحْفَِظْهَا، فَإِنَّهَا جَامِعَةٌ لِطُرُقِ الْخَیْرِ وَ سُبُلِهِ، فَإِنَّکَ إِنْ حَفِظْتَهَا کَانَ لَکَ بِهَا کِفْلَانِ. مکارم‌الأخلاق، للطبرسی، الفصل الخامس، فی وصیةِ رسولِ الله صلّی الله علیه و آله لأبی ذرٍّ الغفاریِّ رضی اللهُ عنه، ص458.

از وهب بن عبدالله هناء نقل شده است که او گفت: ابوحرب، پسر ابوالاسود دوئلی از (پدرش) ابوالاسود برایم نقل کرده که او گفت: وارد ربذه شدم، و نزد ابوذر، جندب بن جناده رضی الله عنه رفتم، ابوذر برایم نقل کرد و گفت: یک روز صبح، به‌خدمت رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مسجدش رسیدم، و در مسجد کسی جز رسول خدا صلّی الله علیه و آله و علی علیه‌السلام که در کنارش نشسته بود، را ندیدم، پس خلوت بودنِ مسجد را غنیمت شمردم و گفتم: ای رسول خدا، پدر و مادرم به‌فدایت! مرا سفارشی کن که به‌سبب آن، خدا مرا نفع دهد. پس گفت: آری، و ای ابوذر تو چقدر بزرگواری، و به‌راستی که تو از ما اهل بیت هستی! و من تو را به‌سفارشی وصیّت می‌کنم، پس آن را به‌خاطر بسپار و به‌آن عمل کن، زیرا دربردارندة همة راه‌ها و مسیرهای خوبی، است؛ زیرا اگر تو آن را به‌خاطر بسپاری و بدان عمل کنی، برای تو بهرة مضاعف خواهد بود.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

و منهم وحشی قاتل حمزة سلام اللّه علیه. رُوِیَ أنَّه لمَّا أسلَمَ، قال له النبیّ صلّى اللّه علیه و آله و سلم: أ وحشیّ؟ قال: نعم، قال: أخبرنی کیف قتلتَ عمّی، فأخبره، فبکى صلّى اللّه علیه و آله و سلم و قال: غَیِّب وجهَکَ عَنِّی. سفینة البحار و مدینة الحِکَمِ و الآثار، القمی، الشیخ عباس، ج2، ص683.

یکی از کسانی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بعد از فتح مکه آنان را بخشید، وحشی، قاتل حضرت حمزه سلام الله علیه، عموی باوفای پیامبر بود. طبق روایت، وقتی اسلام آورد، پیامبر به‌او فرمود: آیا تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: برایم بگو چگونه عمویم را به‌قتل رساندی؟ وحشی ماجرا را بیان کرد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله (بر مصائب حمزه) گریست، و فرمود: دیگر صورتت را نبینم.   

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

و رُوِیَ أنّهُ لمّا اجتمعَ یعقوبُ مع یوسف علیهماالسّلام قال: یا بنیَّ، حدّثنی بخبرک، فقال له: یا أبت، لا تسألنی عمّا فعل بی إخوتی، و اسألنی عمّا فعل اللّهُ بی. سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، القمی، الشیخ عباس، ج2، ص683.

هنگامی یعقوب و یوسف به‌هم رسیدند، یعقوب پرسید: پسرجان، بگو ببینم چه بر سرت آمد؟ یوسف گفت: پدرجان، از من نپرس که برادرانم با من چه کردند، از من بپرس که خدا در حقِّ من چقدر لطف و مرحمت فرمود!

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وُیُروَى أنَّ إخوتَهُ لمّا عرفوه أرسلوا إلیه: إنَّک تدعونا إلى طعامِک بکرةً وعشیةً، ونحن نستحیى منک لما فرط منا فیک، فقال یوسف: إنّ أهلَ مصر وإن ملکتُ فیهم، فإنهم ینظرون إلىَّ بالعین الأولى ویقولون: سبحان من بلغ عبداً بِیع بعشرین درهماً ما بلغ، ولقد شرفتُ الآنَ بکم وعظمتُ فی العیون حیثُ علم الناسُ أنَّکم إخوتى، وأنِّى مِن حفدة إبراهیم. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، الزمخشری، ج2، ص503.

زمخشری در ذیل این آیة شریفه:

«قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» سورة یوسف (12) آیة 92.

یوسف گفت: امروز هیچ خجل و متأثّر نباشید که من عفو کردم، خدا هم گناه شما را ببخشد که او مهربان‌ترین مهربانان است.

این روایت را نقل می‌کند: هنگامی که برادران یوسف او را شناختند، نماینده‌ای نزد او فرستادند که تو صبح و شام ما را بر سر سفرة خود می‌نشانی و ما به‌خاطر بدی‌هایی که در حق تو کردیم از تو خجالت می‌کشیم! یوسف در جواب چنین گفت: هرچند من فرمانروای مصریان هستم، اما آنان به‌من به‌همان چشمِ اوّل نگاه می‌کنند، و چنین می‌گویند: منزّه است آن کسی که بنده‌ای که به‌بیست درهم فروخته شده را رساند به‌آن‌جایی که باید برساند! امّا الآن به‌وسیلة شما، شرافت پیدا کردم و در چشم‌ها بزرگ شدم؛ زیرا مردم فهمیدند که شما برادران من هستید و من از نوادگان حضرت ابراهیم هستم.

  • مرتضی آزاد