قَالَ مُسْلِمٌ الْغَلَابِیُّ: جَاءَ أَعْرَابِیٌّ إِلَى النَّبِیِّ صلّی الله علیه و آله وسلم، قَالَ: فَقَالَ: وَ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدْ أَتَیْنَاکَ وَ مَا لَنَا بَعِیرٌ یَئِطُّ وَ لَا غَنَمٌ یَغِطُّ، ثُمَّ أَنْشَأَ یَقُولُ:
أَتَیْنَاکَ یَا خَیْرَ الْبَرِیَّةِ کُلِّهَا لِتَرْحَمَنَا مِمَّا لَقِینَا مِنَ الْأَزْلِ
أَتَیْنَاکَ وَ الْعَذْرَاءُ یَدْمَى لَبَانُهَا وَ قَدْ شُغِلَتْ أُمُّ الصَّبِیِّ عَنِ الطِّفْلِ
وَ أَلْقَى بِکَفَّیْهِ الْفَتَى اسْتِکَانَةً مِنَ الْجُوعِ ضَعْفاً مَا یُمِرُّ وَ مَا یُحْلِی
وَ لَا شَیْءَ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ عِنْدَنَا سِوَى الْحَنْظَلِ الْعَامِیِّ وَ الْعِلْهِزِ الْفَسْلِ
وَ لَیْسَ لَنَا إِلَّا إِلَیْکَ فِرَارُنَا وَ أَیْنَ فِرَارُ النَّاسِ إِلَّا إِلَى الرُّسْلِ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وسلم لِأَصْحَابِهِ: إِنَّ هَذَا الْأَعْرَابِیَّ یَشْکُو قِلَّةَ الْمَطَرِ وَ قَحْطاً شَدِیداً، ثُمَّ قَامَ یَجُرُّ رِدَاءَهُ حَتَّى صَعِدَ الْمِنْبَرَ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ کَانَ مِمَّا حَمِدَ رَبَّهُ أَنْ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلَا فِی السَّمَاءِ فَکَانَ عَالِیاً وَ فِی الْأَرْضِ قَرِیباً دَانِیاً أَقْرَبَ إِلَیْنَا مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ، وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثاً مُغِیثاً مَرِیئاً مَرِیعاً غَدَقاً طَبَقاً عَاجِلًا غَیْرَ رَائِثٍ نَافِعاً غَیْرَ ضَائِرٍ تَمْلَأُ بِهِ الضَّرْعَ وَ تُنْبِتُ بِهِ الزَّرْعَ وَ تُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها. فَمَا رَدَّ یَدَیْهِ إِلَى نَحْرِهِ حَتَّى أَحْدَقَ السَّحَابُ بِالْمَدِینَةِ کَالْإِکْلِیل وَ الْتَقَتِ السَّمَاءُ بِأَرْدَافِهَا وَ جَاءَ أَهْلُ الْبِطَاحِ یَضِجُّونَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، الْغَرَقَ الْغَرَقَ! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: اللَّهُمَّ حَوَالَیْنَا وَ لَا عَلَیْنَا، فَانْجَابَ السَّحَابُ عَنِ السَّمَاءِ، فَضَحِکَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ قَالَ: لِلَّهِ دَرُّ أَبِی طَالِبٍ لَوْ کَانَ حَیّاً لَقَرَّتْ عَیْنَاهُ، مَنْ یُنْشِدُنَا قَوْلَهُ؟ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، فَقَالَ: عَسَى أَرَدْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ:
وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا أَبَرَّ وَ أَوْفَى ذِمَّةً مِنْ مُحَمَّدٍ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: لَیْسَ هَذَا مِنْ قَوْلِ أَبِی طَالِبٍ، بَلْ مِنْ قَوْلِ حَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ. فَقَامَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهالسلام، فَقَالَ: کَأَنَّکَ أَرَدْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَوْلَهُ:
وَ أَبْیَضَ یُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ رَبِیعُ الْیَتَامَى عِصْمَةٌ لِلْأَرَامِلِ
یَلُوذُ بِهِ الْهُلَّاکُ مِنْ آلِ هَاشِمٍ فَهُمْ عِنْدَهُ فِی نِعْمَةٍ وَ فَوَاضِلَ
کَذَبْتُمْ وَ بَیْتِ اللَّهِ نُبْزِی مُحَمَّداً وَ لَمَّا نُمَاصِعْ دُونَهُ وَ نُقَاتِلْ
وَ نُسْلِمُهُ حَتَّى نُصَرَّعَ حَوْلَهُ وَ نَذْهَلَ عَنْ أَبْنَائِنَا وَ الْحَلَائِلِ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: أَجَلْ، فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی کِنَانَةَ، فَقَالَ:
لَکَ الْحَمْدُ وَ الْحَمْدُ مِمَّنْ شَکَرَ سُقِینَا بِوَجْهِ النَّبِیِّ الْمَطَر
دَعَا اللَّهَ خَالِقَهُ دَعْوَةً وَ أَشْخَصَ مِنْهُ إِلَیْهِ الْبَصَرُ
وَ لَمْ یَکُ إِلَّا کَقَلْبِ الرِّدَاءِ وَ أَسْرَعَ حَتَّى أَتَانَا الْمَطَرُ
دُفَاقُ الْعَزَائِلِ وَ جَمُّ الْبُعَاقِ أَغَاثَ بِهِ اللَّهُ عُلْیَا مُضَرَ
فَکَانَ کَمَا قَالَهُ عَمُّهُ أَبُو طَالِبٍ ذَا رِوَاءٍ غَزَرٍ
بِهِ اللَّهُ یَسْقِی صُیُوبَ الْغَمَامِ فَهَذَا الْعِیَانُ وَ ذَاکَ الْخَبَرُ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: بَوَّأَکَ اللَّهُ یَا کِنَانِیُّ، بِکُلِّ بَیْتٍ قُلْتَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ. الأمالی للمفید، المجلس السادس و الثلاثون، ح3، ص301. الأمالی للطوسی، الجزء الثالث، ص123، ح19.
مسلم غلابی میگوید: عربی بادیهنشین نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و عرضه داشت: ای رسول خدا، بهخدا قسم بهنزد تو آمدهایم درحالی که شتر و گوسفندی نداریم که صدایی از آنها بهگوش رسد. سپس این شعر را سرود:
ای بهترین آفریدگان، بهنزد تو آمدیم تا از قحطی و خشکسالی که بهما روی آورده است بر ما ببخشایی، بهنزد تو آمدیم درحالی که از سینۀ دختران [بهخاطرِ کارِ زیاد و نداشتن خادم] خون میچکد و مادرانِ فرزندان از کودکان خود روی گردان شدهاند، و جوانان بهخاطر ضعف و ناتوانی از گرسنگی بر زمین افتادهاند و هیچ فایده و ضرری از آنان حاصل نمیشود [و قدرت کار از آنان سلب شده است]، از آنچه مردم میخورند چیزی در نزد ما نیست جز خربزة تلخ زمانِ خشکسالی و علهزِ پست [نام خوراکی مخصوص زمان خشکسالی است]، و ما جز بهسوی تو راه فرار و چارهای نداریم و مردم جز بهسوی پیامبران بهکجا فرار کنند؟
پس پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله بهیارانش فرمود: همانا این عرب بادیهنشین، از کمیِ باران و خشکسالیِ فراوان شکایت میکند. پس پیامبر برخاست درحالی که عبایش بر زمین کشیده میشد تا از منبر بالا رفت. پس سپاس خدا را بهجا آورد و ستایش او را گفت و از کلماتی که با آن ستایشِ خدا را بهجای آورد این بود: ستایش از آن خداوندی است که در آسمان بالا رفت، پس بلند مرتبه بود و در زمین پایین آمد و نزدیکتر از رگِ گردن گردید. و پیامبر دستانش را بهسوی آسمان بلند کرد و فرمود: پروردگارا، با بارانی فراگیر و نیکو و طراوت بخش و گوارا و پوشاننده و بهسرعت و نه کند، و سودبخش و نه ضرربخش [زمینهای] ما را آبیاری کن تا مزرعهها را از آن سرشار سازی و گیاهان را برویانی و زمین را پس از مرگش زنده کنی. پس هنوز دستش را پایین نیاورده بود که ابرها، مدینه را چون تاج در برگرفت و آسمان هر آنچه باران داشت بر زمین ریخت و ساکنین دشتها میآمدند و فریاد میزدند: ای رسول خدا [خطرِ] غرق شدن [وجود دارد]، پس پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله خندید و فرمود: خداوند ابوطالب را خیر دهد، اگر زنده بود چشمهایش روشن میشد. چه کسی سخن او را برایم میسراید؟ پس عمر بن خطّاب برخاست و گفت: ای رسول خدا، چه بسا این شعر را اراده کردهای که: هیچ شتری بر دوشش نیکوتر و با وفاتر از محمد حمل نکرد. پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: این سخن ابوطالب نیست، بلکه سخن حسّان بن ثابت است. پس علی بن ابی طالب علیهالسّلام برخاست و عرضه داشت: ای پیامبر خدا، شاید این شعر را اراده کردهای:
سپید چهرهای که ابرها از چهرهاش طلب سیراب شدن مینمایند، بهار یتیمان و حفظکنندۀ زنانِ شوهر از دست داده است، هلاکشوندگانِ بنیهاشم بهاو پناه میبرند، و آنان در نزد او در نعمت و احسان هستند، بهخانة خدا سوگند، دروغ گفتید که محمّد رها میشود و تسلیم میگردد، درحالی که هنوز در رکاب او میجنگیم و جهاد میکنیم، از او حفاظت میکنیم تا [دشمنان] در اطراف او را بر زمین بیفکنیم، و فرزندان و همسرانِ خود را فراموش میکنیم.
پس پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: بله. پس مردی از بنیکنانه برخاست و گفت: ستایش از آن تو است و ستایش از سوی کسی است که سپاسگزاری نمود، بهخاطر گُلِ رویِ پیامبر از باران سیراب شدیم، آفریدگار خود را بسیار خواند، و امیدوار بهسوی او چشم دوخت، پس همانند کسی بود که عبا از دوش افکنده است و بهسرعت میرود تا باران بارید، بارشِ فراوانِ باران و فراوانی ابرها بهگونهای بود که خدا بهوسیلۀ آن قسمتهای بالایِ سرزمینِ مُضَر را نیز سیراب کرد، پس همانگونه که عمویش ابوطالب گفته بود بارانی با طراوت و فراوان بود، خداوند بهوسیلۀ بارانِ ابرها [همه را] سیراب میسازد و این چیز آشکاری است و آن روایتی است که بهما رسیده است.
پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: ای کنانی! خداوند در مقابل هر بیتِ شعری که سرودی، خانهای در بهشت برایت فراهم سازد.