رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۳۲۳ مطلب با موضوع «حکایات اخلاقی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

روزی مولا علی علیه‌السلام از حمّام بیرون آمدند. در این هنگام ایشان به‌فرد دیگری که او نیز از حمّام بیرون آمده بود، فرمودند: پاکیزه شدی، پس مواظب باش تا نجس نشوی. آن مرد شنید، ولی جواب نداد. یک نفر مجوسی که جریان را دید به‌آن مرد گفت: مگر نشنیدی که آقا چه فرمود؟ او جواب داد: بله، شنیدم. مجوسی گفت: پس چرا جواب ندادی؟ گفت: نمی‌دانستم چگونه جواب دهم. مجوسی گفت: تو هم می‌گفتی: سعادتمند شدی، پس مواظب باش بدبخت نشوی. هنگامی که امیرالمؤمنین از این جریان آگاه شدند، فرمودند: الحکمة ضالة المؤمن خذوها و لو من أفواهِ المشرکین. حکمت، گمشدة مؤمن است، آن را بگیرید و لو از دهان مشرکین باشد. پندهای رسول اعظم صلّی الله علیه وآله به‌اباذر غفاری (انوار اخلاقی)، مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد علوی گرگانی، ص46.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

یکی از بزرگانِ فقها نقل می‌کرد: شخصی را دیدم که بارِ سنگینی روی دوش گرفته است و می‌بَرَد. سرش پایین بود و حرکت می‌کرد و من تصوّر کردم که دارد نَفَس نَفَس می‌زند. جلو رفتم و دیدم مشغول ذکر گفتن است و «الحمدللهِ» و «أستغفر اللهَ» می‌گوید. گفتم: چرا این اذکار را می‌گویی؟ جواب داد: برای این‌که من از دو حال خارج نیستم؛ یا نعمتِ خدا بر من متوجّه است، پس باید «الحمدلله» بگویم، یا از طرفِ من گناهی بالا می‌رود که باید «أستغفر الله» گفت. با شنیدنِ این جملات به‌او گفتم: «أنت أفقه منّی»! پندهای رسول اعظم صلّی الله علیه وآله به‌اباذر غفاری (انوار اخلاقی)، مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد علوی گرگانی، ص46.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

حضرت آیت‌الله‌ سیّد موسی شبیری زنجانی: شنیدم که یکی از اعیان مهمِّ تهران که از درباری‌ها بوده است، خدمت شیخ انصاری می‌رود و وضع زهد شیخ را که می‌بیند، ضمنِ تجلیل بسیار از شیخ، انتقادی از حاج ملّا علی کنی می‌کند و می‌گوید: او متموّل است و با شما خیلی فرق دارد. شیخ انصاری خیلی ناراحت می‌شود و می‌گوید: باید از این حرف، استغفار کنی. بین من و او خیلی فاصله هست. من سر و کارم با طلبه‌هاست. من اگر بخواهم وضع مرفّه داشته باشم، درس‌خواندن برای طلبه، مشکل می‌شود و او به‌درس‌خواندن تن نمی‌دهد. من باید سطحم را با آن‌ها منطبق کنم؛ ولی حاج ملّاعلی کنی، سر و کارش با شماست، سر و کارش با سلاطین و اعیان و اشراف و امثال این‌هاست. او باید آن‌گونه زندگی کند و من باید زندگی‌ام این‌گونه باشد. اگر او مانند من باشد، مورد اشکال قرار می‌گیرد. من هم اگر مثل او باشم، به‌من اشکال وارد است. شما باید از این سوءظن و جسارتی که به‌یک شخصیت عظیم‌الشأن کردی، استغفار کنی. خبرگزاری حوزه

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

در قرآن می‌خوانیم:

«وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ». سورة أعراف (7) آیة34.

و از برای هر جماعتی مدّتی است، پس زمانی که مدّت آن‌ها رسید، ساعتی تأخیر نمی‌افتد و از برای آن‌ها جلو هم نمی‌افتد.

از معصوم علیه‌السلام سؤال کردند: بعضی از اموات را می‌بینیم چشم آن‌ها باز است و بعضی بر هم است، کدام‌یک علامتِ سعادت و شقاوت است؟ حضرت فرمود: آن‌که چشمش باز است، موقعی که اجل آمد، چشمش باز بود، مهلت نداشت که چشم بر هم گذارد، و آن‌که چشمش بر هم است، موقعی که اجل آمد، چشمش بر هم بود، مهلت نداشت چشم باز کند. ولی عوام می‌گویند: آن که چشمش باز است، چشمش به‌دنیا و مال و منال است، و آن که چشمش بسته است، از دنیا صرفِ‌نظر کرده. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، عبدالحسین طیب، ج10، ص67.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، إِنَّنِی أَدْخُلُ کَنِیفاً لِی، وَ لِی جِیرَانٌ عِنْدَهُمْ جَوَارٍ یَتَغَنَّیْنَ وَ یَضْرِبْنَ بِالْعُودِ، فَرُبَّمَا أَطَلْتُ الْجُلُوسَ اسْتِمَاعاً مِنِّی لَهُنَّ، فَقَالَ: لَا تَفْعَلْ، فَقَالَ الرَّجُلُ: وَ اللَّهِ مَا آتِیهِنَّ، إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِاُذُنِی، فَقَالَ: لِلَّهِ أَنْتَ، أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» سورة الإسراء (17) الآیة 38؟ فَقَالَ: بَلَى، وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی لَمْ أَسْمَعْ بِهَذِهِ الْآیَةِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ مِنْ أَعْجَمِیٍّ وَ لَا عَرَبِیٍّ، لَا جَرَمَ أَنَّنِی لَا أَعُودُ إِنْ شَاءَاللَّهُ، وَ أَنِّی أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ، فَقَالَ لَهُ: قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ سَلْ مَا بَدَا لَکَ، فَإِنَّکَ کُنْتَ مُقِیماً عَلَى أَمْرٍ عَظِیمٍ! مَا کَانَ أَسْوَأَ حَالَکَ لَوْ مِتَّ عَلَى ذَلِکَ؟! احْمَدِ اللَّهَ وَ سَلْهُ التَّوْبَةَ مِنْ کُلِّ مَا یَکْرَه،ُ فَإِنَّهُ لَا یَکْرَهُ إِلَّا کُلَّ قَبِیحٍ، وَ الْقَبِیحَ دَعْهُ لِأَهْلِهِ فَإِنَّ لِکُلٍّ أَهْلًا. الفروع من الکافی، کتاب الأشربة، أبواب الأنبذة، 340-باب الغناء، ح10، ص1130.

مسعدة ‌بن ‌زیاد می‌گوید: نزد امام صادق علیه‌السلام بودم، مردی به‌ایشان عرض کرد: پدر و مادرم فدایتان باد! من به‌مستراح خودم می‌روم، و همسایه‌هایی دارم که کنیزکان مطرب و آوازه‌خوان دارند. چه‌بسا عَمداً مدّت بیشتری می‌نشینم تا صدای آواز آنان را بشنوم. امام علیه‌السلام فرمود: چنین نکن! آن مرد عرض کرد: به‌خدا، نزد آن‌ها نمی‌روم و با آن‌ها برخوردی نداشته‌ام، تنها با گوش خود صدایی را می‌شنوم. امام علیه‌السلام فرمود: از خدا بترس! آیا نشنیده‌ای خداوند می‌فرماید: «گوش، چشم و دل، همه مورد سؤال هستند»؟ مرد عرض کرد: چرا، به‌خدا قسم گویا من این آیه از قرآن را از هیچ عرب و عجمی نشنیده‌ام، ناگزیر اگر خدا بخواهد دیگر به‌این کار زشت برنمی‌گردم، و من از خدا طلب آمرزش می‌کنم، حضرت فرمود: برخیز و غسل کن و هرچه می‌خواهی از خداوند طلب کن؛ زیرا تو در حال ارتکاب کار بزرگی بودی! چقدر حالت بد بود اگر بر همین حال می مُردی! خدا را ستایش کن و به‌درگاهش از هر چیزی که دوست ندارد، توبه کن؛ زیرا خدا فقط از زشتی‌ها خوشش نمی‌آید، و کارِ زشت را برای اهل خودش، رها کن؛ زیرا برای هر کار زشتی اهلی وجود دارد.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد علوی گرگانی: آیت‌الله حاج آقا سجّاد، والد ما، می‌فرمودند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمةالله علیه، مؤسّسِ حوزة علمیة قم، با این‌که مرجعِ تقلید و صاحب رساله بودند، اگر مسأله‌ای می‌پرسیدند که در ذهنِ مبارکِ ایشان نبود، می‌فرمودند بروید از آشیخ علی مسئله‌گو بپرسید. می‌گفتند: آقاجان، خودتان فتوا دادید، چطور از دیگران سؤال کنیم؟ می‌فرمودند: فعلاً یادم نیست. پندهای رسول اعظم صلّی الله علیه وآله به‌اباذر غفاری (انوار اخلاقی)، مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد علوی گرگانی، ص38.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

روزی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در مسجد تشریف داشتند و اصحاب را صدا زدند که بیرون بیایید، آن‌ها بیرون آمدند و حضرت فرمودند: به‌آسمان نگاه کنید. اصحاب نگاه کردند، بعد رسول خدا فرمودند: در آسمان چه می‌بینید؟ عرض کردند: چیزی جز خورشید نمی‌بینیم. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: اگر از شما چیزی پرسیدند، چنانچه مثل این خورشید برای شما روشن بود بگویید، در غیر این صورت جواب ندهید. پندهای رسول اعظم صلّی الله علیه وآله به‌اباذر غفاری (انوار اخلاقی)، مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد علوی گرگانی، ص38.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

آیت‌الله مجتهدی تهرانی: آیت‌الله العظمی سید احمد خوانساری رحمه الله در موقع ارتحال فرمودند: از دنیا می‌روم در حالی که دستم خالی است، ولی به‌یک چیز امید دارم و آن گریه بر امام حسین علیه‌السلام است، وقتی که ایشان گریه می‌کردند اشکشان بر صورتشان جاری می‌شد. صوت و تصویر موجود است.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

یکی از بزرگان (آیت‌الله سیّد احمد خوانساری قدّس سرّه) که مرد بسیار با تقوایی بود و نَفْسِ زکیه‌ای داشت و من هر وقت خدمتشان می‌رسیدم، دستش را می‌بوسیدم و از ایشان می‌خواستم که برای من دعا کند. از ایشان نقل شده که چند ساعت قبل از فوتشان فرمودند که حضرت عزرائیل علیه‌السلام جلو چشمانم مجسم شد. او را شناختم که عزرائیل است. سلامش کردم، جواب داد و فرمود: آیا آماده هستی شما را قبض روح کنم و ببرم؟ گفتم: آماده‌ام. بعد فرمودند: قدم‌های مرا بشمار که به‌تعداد آن از عمرتان بیشتر باقی نمانده است. قدم‌ها را شمردم و دیدم دَه قدم شد. فهمیدم دَه ساعت دیگر از عمرم بیشتر باقی نمانده است. بچّه‌ها را خبر کردم و گفتم: رفتنی هستم. پندهای رسول اعظم صلّی الله علیه وآله به‌اباذر غفاری (انوار اخلاقی)، مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد علوی گرگانی، ص31.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وَ رُوِیَ‌ أَنَّ أُسَامَةَ بْنَ زَیْدٍ اشْتَرَى وَلِیدَةً بِمِائَةِ دِینَارٍ إِلَى شَهْرٍ، فَسَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله فَقَالَ: أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ أُسَامَةَ الْمُشْتَرِی إِلَى شَهْرٍ؟ إِنَّ أُسَامَةَ لَطَوِیلُ الْأَمَلِ! وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا طَرَفَتْ عَیْنَایَ إِلَّا ظَنَنْتُ أَنَّ شَفْرَتَیَّ لَا یَلْتَقِیَانِ حَتَّى یَقْبِضَ اللَّهُ رُوحِی، وَ لَا رَفَعْتُ طَرْفِی وَ ظَنَنْتُ أَنِّی خَافِضَةٌ حَتَّى أُقْبَضَ، وَ لَا تَلَقَّمْتُ لُقْمَةً إِلَّا ظَنَنْتُ أَنِّی لَا أُسِیغُهَا أَنْحَصِرُ بِهَا مِنَ الْمَوْتِ، ثُمَّ قَالَ: یَا بَنِی آدَمَ، إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ فَعُدُّوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ الْمَوْتَى، وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ‌ «إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ‌« سورة الأنعام (6) الآیة 134. روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ط- القدیمة، الفتّال النیشابوری، ابوعلی، ج2، ص437.    

اسامة بن زید کنیزی را به‌مبلغ صد دینار به‌مدّتِ یک ماهه خرید. پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله این موضوع را شنید و فرمود: آیا از خرید اسامه با وعدة بازپرداختِ یک ماهه تعجّب نمی‌کنید؟ همانا اسامه آرزویش طولانی است. سوگند به‌آن که جانم در دست او است چشمانم روی هم گذاشته نمی‌شود مگر آن‌که گمان می‌کنم که دو مژه‌ام به‌یکدیگر نخواهند رسید، تا آن‌که خداوند روحم را از بدنم بستاند، و چشمم را به‌سویی متوجّه نمی‌کنم مگر آن‌که می‌پندارم که نگاهم فرو نخواهد افتاد تا آن‌که روح از بدنم جدا گردد، و هیچ لقمه‌ای را برنمی‌دارم جز آن‌که گمان دارم که پیش از خوردن آن، گرفتار مرگ می‌شوم. سپس فرمود: ای فرزندان آدم، اگر واقعاً عاقل هستید، خود را در شما مردگان به‌حساب آورید، سوگند به‌آن که جانمم در دست او است، «هرچه به‌شما وعده دادند محقّقاً خواهد آمد و شما بر قدرت خدا غالب نخواهید شد».

  • مرتضی آزاد