رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۳۶ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیهماالسلام قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام یَقُولُ‌ إِنَّ لِأَهْلِ التَّقْوَى عَلَامَاتٍ یُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقَ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ وَ الْوَفَاءَ بِالْعَهْدِ وَ قِلَّةَ الْفَخْرِ وَ الْبُخْلِ وَ صِلَةَ الْأَرْحَامِ وَ رَحْمَةَ الضُّعَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْمُؤَاتَاةِ لِلنِّسَاءِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ سَعَةَ الْحِلْمِ وَ اتِّبَاعَ الْعِلْمِ فِیمَا یُقَرِّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ‌ وَ طُوبَى شَجَرَةٌ فِی الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِی دَارِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِی دَارِهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا لَا یَنْوِی فِی قَلْبِهِ شَیْئاً إِلَّا أَتَاهُ ذَلِکَ الْغُصْنُ بِهِ وَ لَوْ أَنَّ رَاکِباً مُجِدّاً سَارَ فِی ظِلِّهَا مِائَةَ عَامٍ لَمْ یَخْرُجْ مِنْهَا وَ لَوْ أَنَّ غُرَاباً طَارَ مِنْ أَصْلِهَا مَا بَلَغَ أَعْلَاهَا حَتَّى یَبْیَاضَّ هَرَماً أَلَا فَفِی هَذَا فَارْغَبُوا إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْ نَفْسِهِ فِی شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ إِذَا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ فَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ بِمَکَارِمِ بَدَنِهِ وَ یُنَاجِی الَّذِی خَلَقَهُ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِهِ أَلَا فَهَکَذَا فَکُونُوا. الخصال للصدوق، ج2، ص253.‌

ابوبصیر می‌گوید: امام باقر علیه‌السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمود: همانا برای انسان‌های متّقی نشانه‌هایی است که به‌آنها شناخته می‌شوند؛ 1-راستگویی، 2-امانتداری، 3-وفای به‌پیمان، 4-‌افتخارنکردن، 5- بُخل (ضدّ سخاوت وکَرَم) نورزیدن، 6- رابطة خویشاوندی با ارحام، 7-مهربانی با ضعیفان، 8-عقل خود را چشم و گوش بسته به‌دست زنان نمی‌دهد، 9-بذل نیکی به‌دیگران، 10-خوش خُلقی، 11-وسعت تحمّل، 12-پیروی از دانش در جایی که او را به‌خدا نزدیک می‌کند، طوبی و سرانجام خوب، از آنان است؛ و طوبی درختی است در بهشت که ریشة آن در خانة رسول خدا صلی الله علیه و آله است، و هیچ مؤمنی نیست، مگر آن‌که در خانه‌اش شاخه‌ای از شاخه‌های آن وجود دارد، در دلش هیچ چیزی را نیت نمی‌کند، مگر آن‌که آن شاخه برایش می‌آورد، و اگر سوارة با جدّیتی در زیر سایة آن صد سال حرکت کند از زیر سایة آن خارج نمی‌شود، و اگر کلاغی از ریشة آن پرواز کند به‌بالاترین جای آن نمی‌رسد، تا از پیری سخت سفید گردد، آگاه باشید، در این‌ نعمت‌ها راغب باشید، مؤمن سرگرم خود است، و مردم از ناحیة او در راحتی هستند، چون تاریکی شب او را فرا گیرد، روی بر خاک نهد و با شریفترین اندامش (پیشانی) برای خدای تعالی ذکره، سجده و با آن کسی که او را آفریده برای رهایی خود از دوزخ، مناجات می‌کند، آی مردم، این‌گونه باشید.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن عبد الرحمن بن الحجاج، قال: سمعتُ الصادق علیه‌السلام یقول: من رأى أخاه على أمرٍ یَکرهه، فلم یَرُدَّهُ عنه، وهو یَقدر علیه، فقد خانه، ومن لم یجتنب مصادقة الأحمق أوشک أن یتخلق بأخلاقه. الأمالی للصدوق، المجلس السادس و الأربعون، ح1، ص270.

عبدالرحمن بن حجّاج می‌گوید: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود: هرکس برادر دینی خود را بر کاری ناخوشایند، ببیند و با این‌که می‌تواند او را از آن کار باز دارد، ولی او را از آن کار زشت، نهی نکند، به‌اوخیانت کرده است، و هرکس از دوستی با احمق دوری نکند، نزدیک است که اخلاق او به‌این شخص سرایت کند.      

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن أنس بن مالک، قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: المؤمن إذا مات وتَرَکَ ورقةً واحدةً علیها علمٌ، تکون تلک الورقةُ یوم القیامة ستراً فیما بینه وبین النار، وأعطاه الله تبارک وتعالى بکل حرف مکتوب علیها مدینةً أوسعَ من الدنیا سبعَ مرات، وما من مؤمن یقعد ساعةً عند العالم، إلا ناداه ربُّه عزوجل: جلستَ إلى حبیبی، وعزتی وجلالی لأسکنَنَّک الجنةَ معه ولا اُبالی. الأمالی للصدوق، المجلس العاشر، ح3، ص37.

انس بن مالک می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرگاه مؤمن از دنیا برود، و یک صفحه که بر روی آن دانشی است از خود به‌جا بگذارد، آن یک صفحه در روز قیامت پرده‌ای میان او و آتش جهنّم خواهد بود، و خداوند تبارک و تعالی در مقابل هر حرفی که بر آن صفحه نوشته شده، شهری، هفت برابر بزرگتر از دنیا، به‌او مرحمت می‌فرماید، و هیچ مؤمنی ساعتی نزد عالم نمی‌نشیند مگر آن‌که خداوند عزوجل او را می‌خواند: نشستی در نزد حبیبم، به‌عزت و جلالم سوگند هر آینه تو را با او، ساکن بهشت می‌کنم و باکی ندارم!  

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن یونس بن ظبیان، عن الصادق جعفر بن محمد علیهماالسلام، قال: بینا موسى بن عمران علیه‌السلام یناجی ربَّه عز وجل إذ رأى رجلاً تحتَ ظِلِّ عرشِ اللهِ عزَّ وجلَّ، فقال: یا ربِّ، مَن هذا الَّذی قد أظلَّه عرشُکَ؟ فقال: هذا کان بارّاً بوالدیه، ولم یمشِ بالنمیمةِ. الأمالی للصدوق، المجلس الرابع و الثلاثون، ح2، ص180.

یونس بن ظبیان می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: هنگامی که موسی بن عمران علیه‌السلام مشغول مناجات با پروردگارش عز و جل بود، ناگهان مردی را زیر عرش خداوند عزوجل دید، عرض کرد: پروردگارا، این کسی را در سایة عرش خود جای دادی، کیست؟ فرمود: این شخص به‌والدینش نیکی می‌کرده و ابداً برای سخن چینی گام برنمی‌داشته است.     

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن أبی بصیرٍ، عن أبی عبد الله الصادق جعفرِ بن محمدٍ علیه‌السلام، قال: الناسُ یَمُرُّون على الصِّراطِ طبقاتٍ، والصراطُ أدقُّ مِن الشعر ومن حدِّ السیف، فمنهم من یمرُّ مثلَ البرق، ومنهم من یمر مثلَ عَدوِ الفرس، ومنهم من یمر حبواً، ومنهم من یمر مشیاً، ومنهم من یمر متعلقاً، قد تأخذ النارُ منه شیئاً وتترک شیئاً. الأمالی للصدوق، المجلس الثالث و الثلاثون، ح4، ص177.

ابوبصیر می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: مردم در عبور از صراط چند دسته هستند؛ صراطی که از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است، بعضی از آنها مانند برق عبور می‌کنند، و بعضی مانند دویدن اسب، و گروهی بر روی دست و شکم، مانند نوزاد یا با چهار دست و پا، عدّه‌ای در حال آویزان به‌جهنم که گاهی آتش جهنم بعضی از اعضایش را می‌سوزاند و برخی دیگر را رها می‌کند.     

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وَ قَالَ صلی الله علیه و آله‌ أَ تَدْرُونَ مَنِ التَّائِبُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ لَا قَالَ إِذَا تَابَ الْعَبْدُ وَ لَمْ یُرْضِ الْخُصَمَاءَ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ مَجْلِسَهُ وَ طَعَامَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یَزِدْ فِی الْعِبَادَةِ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ لِبَاسَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ یُوَسِّعْ کَفَّهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ یَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ یَدَیْهِ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ وَ إِذَا اسْتَقَامَ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ فَذَاکَ التَّائِبُ. جامع‌الأخبار، محمد بن محمد السبزواری، الفصل الخامس و الأربعون فی التوبة، ح8، ص227.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا می‌دانید توبه‌کنندة حقیقی کیست؟ عرض کردند: بارالها، خیر. فرمود: 1- هرگاه بنده توبه کند، ولی نزاع‌کنندگانش (شاکیانش) را از خود راضی نکند، توبه‌کنندة واقعی نیست، 2- و هرکس توبه کند ولی مجلس و 3- غذای خود را عوض نکند، توبه‌کنندة واقعی نیست، 4- و هرکس توبه کند، ولی دوستانش را عوض نکند، توبه‌کنندة واقعی نیست، 5- و هرکس توبه کند، ولی بر عبادتش نیفزاید، توبه‌کنندة واقعی نیست، 6- و هرکس توبه کند، ولی لباس خود را عوض نکند، توبه‌کنندة واقعی نیست، 7- و هرکس توبه کند و بستر 8-و متکای خود را تغییر ندهد، توبه‌کنندة واقعی نیست، 9- و هرکس توبه کند و دلش را نگشاید 10-و دستش را گسترده و فراخ نکند، توبه‌کنندة واقعی نیست، 11- و هرکس توبه کند، اما آرزویش را کوتاه 12-و زبانش را حفظ نکند، توبه‌کنندة واقعی نیست، 13- و هرکس توبه کند، امّا زیادی غذایش را با دستانش به‌نیازمندان ندهد، توبه کنندة واقعی نیست، و هرگاه بر این صفات (سیزده‌گانه) ثبات قدم داشته باشد، پس او توبه‌کنندة واقعی است.   

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَی رَفَعَهُ، قَالَ: إِنَّ مُوسَی علیه‌السلام نَاجَاهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَی فَقَالَ لَهُ فِی مُنَاجَاتِهِ: یَا مُوسی! مُرْ عِبَادِی یَدْعُونِی عَلی مَا کَانَ، بَعْدَ أَنْ یُقِرُّوا لِی أَنِّی أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ، مُجِیبُ الْمُضْطَرِّینَ، وَأَکْشِفُ السُّوءَ، وَأُبَدِّلُ الزَّمَانَ، وَآتِی بِالرَّخَاءِ، وَأَشْکُرُ الْیَسِیرَ، وَأُثِیبُ الْکَثِیرَ، وَأُغْنِی الْفَقِیرَ، وَأَنَا الدَّائِمُ الْعَزِیزُ الْقَدِیرُ. فَمَنْ لَجَأَ إِلَیْکَ وَ انْضَوَی إِلَیْکَ مِنَ الْخَاطِئِینَ فَقُلْ أَهْلًا وَ سَهْلًا یَا رَحْبَ الْفِنَاءِ بِفِنَاءِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ کُنْ لَهُمْ کَأَحَدِهِمْ وَ لَا تَسْتَطِلْ عَلَیْهِمْ بِمَا أَنَا أَعْطَیْتُکَ فَضْلَهُ وَ قُلْ لَهُمْ فَلْیَسْأَلُونِی مِنْ فَضْلِی وَ رَحْمَتِی فَإِنَّهُ لَا یَمْلِکُهَا أَحَدٌ غَیْرِی وَ أَنَا ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ. طُوبَی لَکَ یَا مُوسَی کَهْفُ الْخَاطِئِینَ وَ جَلِیسُ الْمُضْطَرِّینَ وَ مُسْتَغْفِرٌ لِلْمُذْنِبِینَ إِنَّکَ مِنِّی بِالْمَکَانِ الرَّضِیِّ فَادْعُنِی بِالْقَلْبِ النَّقِیِّ وَ اللِّسَانِ الصَّادِقِ وَ کُنْ کَمَا أَمَرْتُکَ أَطِعْ أَمْرِی وَ لَا تَسْتَطِلْ عَلَی عِبَادِی بِمَا لَیْسَ مِنْکَ مُبْتَدَؤُهُ وَ تَقَرَّبْ إِلَیَّ فَإِنِّی مِنْکَ قَرِیبٌ فَإِنِّی لَمْ أَسْأَلْکَ مَا یُؤْذِیکَ ثِقَلُهُ وَ لَا حَمْلُهُ إِنَّمَا سَأَلْتُکَ أَنْ تَدْعُوَنِی فَأُجِیبَکَ وَ أَنْ تَسْأَلَنِی فَأُعْطِیَکَ وَ أَنْ تَتَقَرَّبَ إِلَیَّ بِمَا مِنِّی أَخَذْتَ تَأْوِیلَهُ وَ عَلَیَّ تَمَامُ تَنْزِیلِه. الکافی، ج8، ص48- بحارالأنوار، ج74، ص38، موضوع سخنرانی استاد جرجانی در فاطیمه، مجلس آقای سید علی اصغر بامشکی، 1401/9/24

خداوند تبارک و تعالی در فرازی از مناجات‌های خود به‌حضرت موسی علیه‌السلام فرمود: ای موسی، به‌بندگانم دستور بده برای هرچه هست، مرا بخوانند، بعد از آن‌که برای من اقرار می‌کنند به‌این‌که من مهربانترین مهربانان، اجابت کنندة درماندگان هستم، و بدی [وسختی] را برمی‌دارم، و زمانه را دگرگون می‌سازم، وگشایش می‌آورم، و اندک را سپاس می‌گزارم، و فراوان را پاداش می‌دهم و نادار را دارا می‌کنم، و منم پایندة مقتدر توانا. پس هرکس از گنهکاران به‌تو پناه [و روی] آورد به‌او بگو: به‌فراخ‌ترین آستان که آستان پروردگار جهانیان است خوش آمدی، و برای ایشان استغفار کن، و برای آنان همچون یکی از آنان باش، وبه‌جهت فضل و رحمتی که به‌تو داشته‌ام بر آنان بزرگی مکن، و به‌ایشان بگو که از فضل و رحمت من بخواهند که اختیار آن را جز من کسی ندارد، و منم صاحب فضلی بزرگ. خوشا به‌حالت ای موسی! [که تو] پناهِ گنهکاران، و همنشین بیچارگان، و آمرزش خواه گنهکاران هستی، تو در نزد من مقامی پسندیده داری، پس با دلی پاک، و زبانی راستگو مرا بخوان، و چنان باش که فرمانت دادم، دستورم را گردن بنه، و به‌سبب آنچه آغازش از تو نبوده بر بندگانم گردن فرازی مکن، و به‌من نزدیک شو، که من به‌تو نزدیکم؛ زیرا من از تو چیزی که سنگینی و تحملش تو را بیازارد نخواستم، فقط از تو خواستم مرا بخوانی تا جوابت را بدهم، و از من بخواهی تا به‌تو ببخشم، و با آنچه تأویل [وتفسیر] آن را از من دریافتی و تنزیل کامل آن با من است به‌من نزدیک شَوی.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

روایت61-رسمِ وفاداری!

قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: قال تَعَالَی: مَنْ أحْدَثَ وَ لَمْ یتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِی وَ مَنْ تَوَضَّأ وَ لَمْ یُصَلِّ رَکعَتَینِ فَقَدْ جَفَانِی وَ مَنْ صَلَّی رَکعَتَینِ وَ لم یَدعُنِی فقد جفانی وَ من أحدث و توضَّأ و صلَّی و دعَا وَ لَمْ أجِبْهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ. ارشادالقلوب، ج1، ص94.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند متعال می‌فرماید: هرکس از او حدثی سر بزند (و وضویش باطل شود) و (دوباره) وضو نگیرد، به‌من جفا کرده، و هرکس (بعد از این‌که از او حدثی سر زد) وضو بگیرد و دو رکعت نماز نخواند، در حق من بی‌وفایی نموده است، و هرکس (پس از باطل شدن وضو و گرفتن وضوی مجدد) دو رکعت نماز بخواند و از من چیزی نخواهد، رسم وفا را به‌جا نیاورده است، اما اگر کسی که حدثی از او سر زده، وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند و از من چیزی بخواهد و من دعایش را مستجاب نکنم، در حقش رسم وفا را به‌جا نیاورده‌ام و من پرودگار بی‌وفایی نیستم!

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قال أبوبصیر: کان لی جارٌ یتبع السلطانَ، فاصاب مالاً فاتّخذ قیاناً و کان یجمع الجموعَ و یشرب المسکرَ و یؤذینی، فشکوتُه إلى نفسه غیر مرّة فلم ینتهِ، فلمّا ألححتُ علیه قال: یا هذا أنا رجلٌ مبتلى و أنت رجل معافَى لو عَرَّفتَنی لصاحبک رجوتُ أن یستنقذنی اللّهُ بک، فوقع ذلک فی قلبی، فلمّا صرتُ إلى أبی عبد اللّه ذکرتُ له حالَه فقال لی: إذا رجعتَ إلى الکوفة فإنّه سیأتیک فقل له یقول لک جعفرُ بن محمّد: دَع ما أنت علیه و أضمنُ لکَ على اللّهِ الجنّة، قال: فلمّا رجعتُ إلى الکوفة أتانی فیمن أتى، فاحتبستُه حتّى خلا منزلی فقلتُ: یا هذا إنّی ذکرتُک لأبی عبد اللّه، فقال: اقرأه السلامَ و قل له: یترک ما هو علیه و أضمنُ له على اللّهِ الجنّةَ، فبکى ثمّ قال: اللّه، أقال لک جعفر هذا؟ قال: فحلفتُ له أنّه قال لی ما قلتُ لک. فقال لی: حسبُک و مضى. فلمّا کان بعد أیّامٍ بعثَ إلیّ و دعانی فإذا هو خلفَ بابِ داره عریانٌ، فقال لی: یا أبا بصیر ما بقی فی منزلی شی‌ءٌ إلّا و قد أخرجتُه و أنا کما ترى، فمشیتُ إلى إخواننا فجمعتُ له ما کسوتُه به، ثمّ لم یأتِ علیه إلّا أیّامٌ یسیرةٌ حتّى بعثَ إلیّ أنّی علیلٌ فَأتِنیِ، فجعلتُ أختلفُ إلیه و أعالِجه حتّى نزل به الموتُ، فکنتُ عنده جالساً و هو یجود بنفسه ثمّ غُشی علیه غشیة ثمّ أفاقَ فقال: یا أبا بصیرٍ قد وفى صاحبُک لنا، ثمّ ماتَ، فحججتُ فأتیتُ أبا عبد اللّه فاستأذنتُ علیه، فلمّا دخلتُ قال لی- ابتداءً من داخلِ البیتِ و إحدى رجلیَّ فی الصحنِ و أخرى فی دهلیزِ داره-: یا أبا بصیرٍ قد وفینا لصاحبِک. کشف‌الغمة فی معرفةالأئمة، المحدث الإربلی، ج2، ص726.

ابوبصیر می‌گوید: در کوفه همسایه‌ای داشتم که وابستة به‌دربار، و از این راه ثروتی به‌دست آورده و کنیزان آوازه‌خوانی گرفته و افرادی را دور خود جمع کرده بود و مسکرات می‌نوشید و مرا اذیت می‌کرد، ابتدا چندین بار نزد خودش از او شکایت کردم، اما او گوشش بدهکار نبود، و چون بر خواستة خود پافشاری کردم، گفت: فلانی، من مردی گرفتار هستم، اما تو مثل من گرفتار هستی، اگر بتوانی بیماری مرا برای امامت بگویی، امیدوارم خداوند مرا به‌وسیلة تو نجات دهد. این سخن به‌قلبم نشست. وقتی به‌محضر امام صادق علیه‌السلام شرفیاب شدم، حال او را برای آن حضرت بازگو کردم. حضرت فرمود: وقتی به‌کوفه برگشتی وی نزد تو می‌آید، به‌او بگو: جعفر بن محمد، به‌تو می‌گوید: از گناهانت دست بردار، من هم از طرف خدا برایت بهشت را ضمان هستم! ابوبصیر می‌گوید: چون به‌کوفه برگشتم، اشخاصی به‌دیدنم آمدند، او هم آمد، او را نگه داشتم تا منزلم خلوت شد، به‌او گفتم: فلانی، حال تو را برای امام صادق علیه‌السلام بازگو کردم، حضرت فرمود: سلام مرا به‌او برسان و به‌او بگو: از کارهای بد خود دست بردارد، من هم برایش از طرف خدا بهشت را ضمانت می‌کنم. آن مرد گریست، آن‌گاه گفت: تو را به‌خدا، آیا جعفر به‌تو چنین چیزی گفته است؟ برایش قسم خوردم که آنچه را به‌تو گفتم عین فرمایشات آن حضرت است. گفت: دیگر لازم نیست چیزی بگویی، و رفت. پس از چند روز، کسی را نزد من فرستاد تا پیشش بروم. وقتی رفتم و درِ خانه‌اش را زدم، در حالی که برهنه بود، آمد پشت در، و گفت: ای ابوبصیر، هرچه در خانه داشتم از منزل بیرون بردم، و من همین‌طوری هستم که داری می‌بینی! نزد برخی از برادرانمان رفتم و برایش چند لباس جمع کردم و به‌او دادم تا خود را بپوشاند. چند روز بیشتر نگذشت که به‌کسی پیغام داد که من مریض هستم، نزد من آی. من به‌دیدنش می‌رفتم و به‌درمانش می‌پرداختم، تا این‌که مرگ سراغش آمد. لحظة احتضار در نزد او نشسته بودم، حالتِ غشی به‌او دست داد و دوباره به‌هوش آمد، و گفت: ای ابوبصیر، امامِ تو به‌قول خود برای ما وفا کرد، و سپس جان داد. پس به‌حج رفتم و به‌محضر امام صادق علیه‌السلام شرفیاب شدم، و اجازة ورود خواستم، همین‌که وارد منزل آن حضرت شدم، بدون آن‌که سخنی بگویم، در حالی که یک پایم در حیاط بود و دیگری در راهروی منزل ایشان، از داخل اتاق، فرمود: ای ابوبصیر، ما برای همسایه‌ات به‌قول خود وفا کردیم!   

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وَ کَانَ [رَسُولُ اللهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ] یَرْتَقِی اَلْمِنْبَرَ، فَآمَنَ عِنْدَ کُلِّ مِرْقَاةٍ، فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ، فَقَالَ: دَعَا جَبْرَئِیلُ وَ آمَنْتُ، قَالَ: مَنْ أَدْرَکَ وَالِدَیْهِ، وَ لَمْ یُؤَدِّ حَقَّهُمَا فَلاَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ، فَقُلْتُ: آمِینَ، ثُمَّ قَالَ: مَنْ ذُکِرْتَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیْکَ، فَلاَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ، فَقُلْتُ: آمِینَ، ثُمَّ قَالَ: مَنْ أَدْرَکَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ لاَ یَتُوبُ، فَلاَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ، فَقُلْتُ: آمِینَ. لب اللباب، قطب الدین راوندی، ج1، المجلس الرابع عشر، ص162.

رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت از منبر (سه پلة خود) بالا می‌رفت، پا را روی هر پله‌ای می‌گذاشت می‌فرمود: آمین. علّت امر را جویا شدند، فرمود: جبرئیل دعا کرد و من آمین گفتم؛ [در پلة اوّل] گفت: هرکس پدر و مادر خود را درک کند و حقّشان را ادا نکند، خدا او را نیامرزد، گفتم: آمین، سپس [در پلة دوّم] گفت: هرکس در نزد وی، نام تو برده شود و بر تو صلوات نفرستد، خدایش نیامرزد، گفتم: آمین، سپس [در پلة سوم] گفت: هرکس ماه رمضان را درک کند، و توبه نکند، خدایش نیامرزد، گفتم: آمین.  

  • مرتضی آزاد