رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۳۶ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عَنْ ضَمْرَةَ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ: سُئِلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَنِ الصَّلَاةِ فَقَالَ صلی الله علیه و آله الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّینِ وَ فِیهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِیَ مِنْهَاجُ الْأَنْبِیَاءِ وَ لِلْمُصَلِّی حُبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ هُدًى وَ إِیمَانٌ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزْقِ وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَنِ وَ کَرَاهَةٌ لِلشَّیْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْکَافِرِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ زَادٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ شَفِیعٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أُنْسٌ فِی قَبْرِهِ وَ فِرَاشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوَابٌ لِمُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ وَ تَکُونُ صَلَاةُ الْعَبْدِ عِنْدَ الْمَحْشَرِ تَاجاً عَلَى رَأْسِهِ وَ نُوراً عَلَى وَجْهِهِ وَ لِبَاساً عَلَى بَدَنِهِ وَ سِتْراً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ حُجَّةً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ وَ نَجَاةً لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ وَ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ وَ مِفْتَاحاً لِلْجَنَّةِ وَ مُهُوراً لِحُورِ الْعِینِ وَ ثَمَناً لِلْجَنَّةِ بِالصَّلَاةِ یَبْلُغُ الْعَبْدُ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْیَا لِأَنَّ الصَّلَاةَ تَسْبِیحٌ وَ تَهْلِیلٌ وَ تَحْمِیدٌ وَ تَکْبِیرٌ وَ تَمْجِیدٌ وَ تَقْدِیسٌ وَ قَوْلٌ وَ دَعْوَةٌ. الخصال، الشیخ الصدوق، ج2، ص298- آیت الله جرجانی، 6/1/1402، بیت معظم له، مشهد مقدس.

ضمرة بن حبیبب می‌گوید: از پیامبر صلی الله علیه و آله دربارة (حقیقت) نماز سؤال شد، فرمود: نماز؛ 1- یکی از احکامی است که خداوند بر بندگان واجب فرموده، 2- و در نماز خشنودی پروردگار عز و جل است، 3- و آن راه پیامبران است، 4- نمازگزار محبوب فرشتگان است، 5- و در نماز هدایت الهی، 6- و ایمان، 7- و نور شناخت است، 8- و در نماز برکت در روزی است، 9- و نماز باعث راحتی بدن است، 10- و شیطان نماز را دوست ندارد، 11- و اسلحة مؤمن در برابر کافر نماز است، 12- و نماز باعث قبولی دعا است، 13- و نماز باعث قبول شدن اعمال است، 14- و نماز توشة مؤمن است که با خود از دنیا به‌آخرت می‌برد، 15- و نماز شفیع میان مؤمن و عزرائیل است، 16- و نماز انیس مؤمن است در قبرش، 17- و فرش زیر بالین مؤمن است، 18- و نماز جواب نکیر و منکر است، 19- و نمازِ بندة خدا، در محشر، تاجی بر سرش، 20- و نوری بر چهره‌اش، 21- و لباسی بر بدنش، 22- و پرده‌ای میان او وآتش جهنم، 23- و دلیلی میان او و پروردگار جل جلاله، 24- و نجاب برای بدنش از آتش جهنم، 25- و بلامانع بودن برای عبور از صراط، 26- و کلید بهشت، 27- ومهریه برای حورالعین، 28- و بهای ورود به‌بهشت، است، 29- به‌وسیلة نماز بندة خدا، به‌عالی‌ترین درجه می‌رسد؛ زیرا نماز هم تنزیه، هم لا إله إلا الله است، هم ستایش، هم الله اکبر، هم به‌بزرگی یاد کردن، و هم پاک دانستن خداوند، و هم سخن است و هم دعا.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

آیت‌الله شیخ مرتضى آشتیانی فرزند علامة جلیل آیت ‏اللَّه العظمى حاج میرزا محمدحسن فرزند عالم عامل میرزا جعفر آشتیانى، از مشاهیر علماء و مجتهدین و رؤسای حوزة علمیة مشهد مقدس بوده‏ است. تولدش در سال 1281 ه. ق. روز وفات علامه شیخ مرتضی انصارى صاحب فرائد و مکاسب بوده و مرحوم والدش به‌واسطه کثرت علاقه به‌استادش؛ مرحوم شیخ، وى را به‌نام او موسوم نمود و همت بر تربیت او گماشت تا اوّلیّات و سطوح را فراگرفت و از محضر مرحوم والدش استفاده کافى نمود و در خدمت آن مرحوم به‌مکه مشرف و پس از مراجعت در نجف اشرف اقامت و از مجالس ابحاث مرحوم حاج میرزا حبیب ‏اللَّه رشتى و آیت‌‏اللَّه حاج میرزا حسین و حاج میرزا خلیل و مرحوم آخوند خراسانى بهره‏ مند شده تا به‌مدارج عالیه اجتهاد و فقاهت رسید و به‌ایران مراجعت کرد و در تهران به‌تدریس و اقامة جماعت مشغول شد تا در سال 1340 ه. ق. به‌ارض اقدس رضوى مشرف و در آنجا به‌تدریس و اقامة نماز جماعت و اصلاح امور مردم موفَّق شد و در سال 1353 ه. ق. به‌حکم اجبار به‌تهران و چند سالى در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم حسنى علیه‌السلام مجاور تا سال 1360 ه. ق. که مشرف به‌اعتاب عالیات و دو سال در کربلا به‌تدریس مشغول و به‌واسطة کسالت مزاج، مراجعت به‌ایران و ثانیاً به‌مشهد مقدس مشرف و به‌وظائف شرعى قیام تا در 24 ذى‏ حجه 1365 ه. ق. که به‌رحمت ایزدى پیوست و در پایین پای مبارک حضرت رضا علیه‌السلام درب حرم مطهر مدفون گردید. نگارنده گوید: مرحوم علامه آشتیانى، عالمى بود ربانى و فقیهى بود سبحانى و اخلاص بسیارى به اهل‏بیت عصمت علیهم‏ السلام داشت و در تمام موالید ائمه و اعباد مذهبى در منزلش مجلس جشن منعقد و در وفیات آنان مجلس سوگوارى مى گذاشت و خود با آن کبر سن از مردم پذیرایى کرده و گاهى مدیحه‏خوانى مى‏نمود. توسلش بسیار و به‌زیارت جامعة کبیره مداومت داشت. شیخ محمد شریف رازی در خصوص مکاشفة شیخ مرتضی آشتیانی می‌نویسد: در ایامی که آیت‏ اللَّه آشتیانى در شهر رى اقامت داشت براى این بنده فرمود: در مشهد مقدس که بودم، روزى رفتم حمام و خضاب کرده و خوابیدم که خضابم رنگ بگیرد، پس دیدم ملک‏الموت آمد و مرا قبض روح کرد و مردم از مردنم خبردار شدند، اجتماع کرده و پس از تغسیل و تشییع آورده و دفن کردند. شخصى به‌من گفت: بیا نزد این غریب برویم. من گفتم: من مى‏ترسم، در زیر خاک و میان قبر نمى‏ روم. گفت: نه، باید برویم. پس مرا به‌قبر وارد نمود و لحد گذارده شد. چنان وحشت مرا گرفت، ناگاه دیدم قبرم وسیع شد و درى از بالاى سرم باز و به‌من گفته شد: حضرت رسول و ائمه علیهم‏السلام تشریف مى ‏آورند و دیدم آن جناب و حضرت زهرا و دوازده امام علیهم ‏السلام آمدند و پشت سر آنان، چهارده نفر از علمای بزرگ که آخرین آنها مرحوم پدرم بود، آمدند. ناگاه دیدم درى از پایین گشوده شد و دو نفر با قیافة هولناکى وارد شدند و به‌حضرت رسول صلی الله علیه و آله عرض کردند: اجازه مى ‏فرمایید از او سؤال کنیم؟ فرمود: نه، از من بپرسید. عرض کردند: سمعاً و طاعةً، یا رسولَ اللَّه، مَن ربُّک؟ فرمود: اللَّه جل جلاله ربى، - مَن نبیُّک؟ فرمود: أنا نبىُّ نفسى، تا آخر عقاید. پس گفتند: حال اجازه مى‏فرمایید از او بپرسیم؟ فرمود: نه، از پسر عمویم على سؤال کنید. پرسیدند. پس از پایان، باز کسب اجازه کردند، فرمود: نه، از دخترم بپرسید، پرسیدند و هر کدام جواب مى‏دادند، مى‏گفتند: نه، از حسن و از حسین، تا آخر حضرت مهدى بپرسید، و آنها مى ‏پرسیدند و حضرات جواب مى‏دادند، تا بعد از جواب‌هاى چهارده معصوم علیهم‏ السلام معروض داشتند: حالا بپرسیم؟ فرمودند: آرى، و ارفقا به؛ با وى مدارا کنید. مرحوم آشتیانى فرمود: از تلقین حضرت رسول صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم‏ السلام من روان شدم (و زبانم باز شد) و عقایدى که از هول و ترس از یادم رفته بود به‌یادم آمد، پس تا پرسیدند: مَن ربُّک؟ فوراً گفتم: اللَّه جل جلاله ربِّى. گفتند: مَن نبیُّک؟ گفتم: هذا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه و آله نبیِّى. - مَن إمامُک؟ گفتم: هذا على بن ابى‏طالب إمامى، و هر جوابى که من مى‏ دادم، پیغمبر صلی الله علیه و آله (،سایر معصومین)، علماء، خصوصاً پدرم، خوشحال و خندان مى‏شدند، تا پس از پایان سؤال و جواب، پیغمبر صلی الله علیه و آله حرکت نموده و از همان در که آمده بودند، رفتند و به‌دنبال آن حضرت، حضرات ائمه علیهم‏ السلام یکى بعد از دیگرى رفته و قبر تاریک مى ‏شد. گفتم: لابد علماء و پدرم آمده‏ اند که من تنها نباشم، دیدم آنها هم بعد از ائمه علیهم‏ السلام رفتند و چنان قبر تاریک و وحشتناک شد (که حدّ ندارد) و از خواب بیدار شدم.

گنجینة دانشمندان، شیخ محمد شریف رازی، ج7، ص95، با اندکی توضیح و اضافات- آیت‌الله جرجانی، بیت معظم له، 6/1/1402.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، عن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم‌السلام، قال: لما کلَّم الله عز وجل موسى بن عمران علیه‌السلام، قال موسى: إلهی، ما جزاء من شهد أنی رسولُک ونبیُّک، وأنَّک کلَّمتنی؟ قال: یا موسى، تأتیه ملائکتی فتبشره بجنتی. قال موسى علیه‌السلام: إلهی، فما جزاء من قام بین یدیک یصلی؟ قال: یا موسى، أباهی به ملائکتی راکعاً وساجداً، وقائماً وقاعداً، ومَن باهیتُ به ملائکتی لم أعذبه. قال موسى علیه‌السلام: إلهی، فما جزاء من أطعم مسکیناً ابتغاءَ وجهک؟ قال: یا موسى، آمر منادیاً ینادی یوم القیامة على رؤوس الخلائق: إنَّ فلانَ بنَ فلان مِن عتقاء الله مِنَ النَّارِ. قال موسى علیه‌السلام: إلهی، فما جزاء من وصل رحمَه؟ قال: یا موسى، أنسأ له أجلَه، وأهون علیه سکرات الموت، وینادیه خزنة الجنة: هلم إلینا فادخل من أی أبوابها شئت. قال موسى علیه‌السلام: إلهی، فما جزاءُ مَن کفَّ أذاه عن الناسِ وبذلَ معروفَه لهم؟ قال: یا موسى، تنادیه النارُ یوم القیامة: لا سبیلَ لی علیک. قال: إلهی، فما جزاء من ذکرک بلسانه وقلبه؟ قال: یا موسى، أظله یومَ القیامةِ بظِلِّ عرشی، وأجعلُه فی کنفى. قال: إلهی، فما جزاء من تلا حکمتَک سرّاً وجهراً؟ قال: یا موسى، یَمُرُّ على الصراط کالبرقِ. قال: إلهی، فما جزاء من صبر على أذى الناسِ وشتمِهم فیک؟ قال: أعِینُه على أهوال یوم القیامة. قال: إلهی، فما جزاء من دمعت عیناه من خشیتک؟ قال: یا موسى، أقی وجهَه من حرِّ النار، وأؤمِّنُه یوم الفزع الأکبر. قال: إلهی، فما جزاء من ترکَ الخیانةَ حیاءً منک؟ قال: یا موسى، له الأمانُ یومَ القیامة. قال: إلهی، فما جزاء من أحبَّ أهلَ طاعتِک؟ قال: یا موسى، أحَرِّمه على ناری. قال: إلهی، فما جزاءُ مَن قتلَ مؤمناً متعمداً؟ قال: لا أنظر إلیه یومَ القیامة، ولا أقیلُ عثرتَه. قال: إلهی، فما جزاءُ مَن دعا نفساً کافرةً إلى الإسلام؟ قال: یا موسى، آذن له فی الشفاعة یومَ القیامة لمَن یرید. قال: إلهی، فما جزاء مَن صلى الصلواتِ لوقتها، قال: أعطیه سؤلَه، وأبیحه جنتی. قال: إلهی، فما جزاء من أتمَّ الوضوءَ من خشیتک، قال: أبعثه یوم القیامة وله نور بین عینیه یتلألأ. قال: إلهی، فما جزاءُ من صام شهرَ رمضانَ لک محتسباً؟ قال: یا موسى، أقیمه یوم القیامة مَقاماً لا یخاف فیه. قال: إلهی، فما جزاء من صام شهر رمضان یرید به الناسَ؟ قال: یا موسى، ثوابُه کثوابِ مَن لم یَصُمه. الأمالی، الشیخ الصدوق، المجلس السابع و الثلاثون، ح8، ص207.

از عبدالعظیم حسنی نقل شده و او از امام هادی علیه‌السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: چون خداوند عز و جل با موسی بن عمران علیه‌السلام گفتگو فرمود، 1- موسی عرض کرد: خدای من، پاداش کسی که شهادت بدهد من رسول و پیامبر تو هستم و تو با من سخن گفته‌ای چیست؟ فرمود: ای موسی، فرشتگانم نزدش رفته و به‌او بشارت بهشتم را می‌دهند. 2- موسی علیه‌السلام عرض کرد: خدایا، پاداش کسی که در برابرت به‌نماز بایستد، چپیست؟ فرمود: ای موسی، در حال رکوع، سجده، ایستاده و نشسته، به‌او نزد فرشتگانم افتخار می‌کنم، و هرکس به‌او نزد فرشتگانم افتخار کنم، هرگز عذابش نخواهم کرد. 3-موسی علیه‌السلام عرض کرد: خدایا، پادش کسی که مسکینی را برای کسب رضای تو غذا دهد چیست؟ فرمود: در روز قیامت، و در برابر چشم مردم، به‌یک منادی امر می‌کنم که صدا بزند: همانا فلانی فرزند فلانی از آزاد شدگان خداوند از آتش جهنم است. 4- موسی علیه‌السلام پرسید: خدایا، پاداش کسی که صلة رحم کند، چیست؟ فرمود: ای موسی، اجلش را به‌تأخیر می‌اندازم، و مستی‌های مرگ را بر او آسان می‌کنم، و نگهبانان بهشت او را صدا می‌زنند: نزد ما بیا و از هر دری می‌خواهی وارد شو. 5- موسی علیه‌السلام سؤال کرد: خدایا، پاداش کسی که مردم را اذیت نکند و کارهای خوبش را به‌آنان هدیه دهد، چیست؟ فرمود: ای موسی، روز قیامت آتش جهنم او را صدا می‌زند: هیچ تسلّطی از جانب من بر تو نیست. 6-گفت: خدایا، پاداش کسی که تو را با زبان وقلبش یاد کند، چیست؟ فرمود: ای موسی، او را در روز قیامت در سایة عرشم، و در حفظ و صیانت خود قرار می‌دهم. 7- پرسید: خدایا، پاداش کسی که حکمت‌هایت را نهان و آشکار بخواند، چیست؟ فرمود: ای موسی، مانند برق از (پُل) صراط عبور می‌کند. 8- عرض کرد: خدایا، پاداش کسی که در راه تو بر اذیت‌ها و ناسزاهای مردم صبر کند، چیست؟ فرمود: او را بر ترس‌های شدید روز قیامت کمک می‌کنم. 9- سؤال کرد: خدایا، پاداش کسی که اشک چشمانش از ترس تو جاری شود، چیست؟ فرمود: ای موسی، چهره‌اش را از حرارت نگه می‌دارم، و روز بزرگترین ترس (قیامت) او را در امن و امان قرار می‌دهم. 10- پرسید: خدایا، پاداش کسی که از شرم تو خیانت را ترک کند، چیست؟ فرمود: ای موسی، او در روز قیامت (از همة بلاها) در امان است. 11- گفت: خدایا، پاداش کسی که اطاعت کنندگان از تو را دوست دارد، چیست؟ فرمود: ای موسی، او را بر آتش جهنّمم حرام می‌کنم. 12- پرسید: خدایا، پاداش کسی که عمداً مؤمنی را بکشد، چیست؟ فرمود: روز قیامت به‌او نگاه نمی‌کنم و گناهش را نمی‌بخشم. 13- سؤال کرد: خدایا، پاداش کسی که کافری را به‌اسلام دعوت کند، چیست؟ فرمود: روز قیامت به‌او اجازه می‌دهم از هرکس بخواهد شفاعت کند. 14-گفت: خدایا، پاداش کسی که نمازها را در وقت خود بخواند، چیست؟ فرمود: حاجتش را روا کرده و به‌او اجازه می‌دهم که به‌بهشتم وارد شود. 15- عرض کرد: خدایا، پاداش کسی که از ترس تو وضو را کامل بگیرد، چیست؟ فرمود: روز قیامت او را در حالی که میان دو چشمش نوری می‌درخشد، بر پای می‌دارم. 16-پرسید: خدایا، پاداش کسی که ماه رمضان را برای خشنودی تو روزه بگیرد، چیست؟ فرمود: ای موسی، روز قیامت او را در جایی قرار می‌دهم که نترسد. سؤال کرد: خدایا، پاداش کسی که ماه رمضان را برای نشان دادن به‌مردم روزه بگیرد، چیست؟ فرمود: ای موسی، مزدش مانند مزد کسی است ماه رمضان را روزه نگرفته است.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قالَ الصّادِقُ علیه‌السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: «قالَ اللّهُ تَعالى: الصَّومُ لی وأنَا أجزی بِهِ». فَالصَّومُ یُمیتُ هَوَى النَّفسِ وشَهوَةَ الطَّبعِ، وفیهِ حَیاةُ القَلبِ، وطَهارَةُ الجَوارِحِ، وعِمارَةُ الظّاهِرِ وَالباطِنِ، وَالشُّکرُ عَلَى النِّعَمِ، وَالإِحسانُ إلَى الفُقَراءِ، وزِیادَةُ التَّضَرُّعِ وَالخُشوعِ وَالبُکاءِ، وحَبلُ الاِلتِجاءِ إلَى اللّهِ، وسَبَبُ انکِسارِ الشَّهوَةِ، وتَخفیفُ الحِسابِ، وتَضعیفُ الحَسَناتِ، وفیهِ مِنَ الفَوائِدِ ما لا یُحصى؛ وکَفى ما ذَکَرنا مِنهُ لِمَن عَقَلَ ووُفِّقَ لاِستِعمالِهِ. شهرالله فی الکتاب و السنة، محمدی ری شهری، ص97-آیت‌الله جرجانی، بیت معظم له، 4/1/1402، مشهد مقدس.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای متعال فرمود: روزه برای من است، و من پاداش آن را می‌دهم، یا خود جزای صائم هستم، پس روزة (واقعی) هوای نَفس و شهوت طبع را می‌کُشَد (و طبع انسان را ربّانی می‌کند)، و در آن، زندگی (منظور حیات فیزیکی نیست) قلب است (قلب با روزه زنده می‌شود)، و باعث پاکیزگی اعضای انسان می‌شود، و موجب آبادانی ظاهر و باطن می‌گردد، و روزه انسان را بر نعمت‌های الهی شاکر می‌کند، و انسان را به‌سوی نیکی به‌فقرا می‌کشاند، و روزه نیایش انسان به‌درگاه خدا و حاجت خواستن از او، تواضع و فروتنی و گریه را زیاد می‌کند، و ریسمانِ پناهنده شدن به‌خدا و باعثِ شکستن و خُرد شدن شهوت‌های حرام، و آسان شدن حسابرسی، و دو چندان شدن حسنات است، و در آن (روزه) آن قدر فواید است که شمرده نمی‌شود، و آنچه ما بیان کردیم از آن فواید، برای کسی که تعقُّل نماید و برای گرفتن چنین روزه‌ای موفَّق شود، کافی است.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ یَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام وَ هُوَ وَاقِفٌ عَلَى رَأْسِ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ فِی الْمَهْدِ فَجَعَلَ یُسَارُّهُ طَوِیلًا فَجَلَسْتُ حَتَّى فَرَغَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لِی: ادْنُ مِنْ مَوْلَاکَ فَسَلِّمْ، فَدَنَوْتُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ، فَرَدَّ عَلَیَّ السَّلَامَ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ، ثُمَّ قَالَ لِیَ: اذْهَبْ فَغَیِّرِ اسْمَ ابْنَتِکَ الَّتِی سَمَّیْتَهَا أَمْسِ فَإِنَّهُ اسْمٌ یُبْغِضُهُ اللَّهُ. وَ کَانَ وُلِدَتْ لِیَ ابْنَةٌ سَمَّیْتُهَا بِالْحُمَیْرَاءِ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: انْتَهِ إِلَى أَمْرِهِ تَرْشُدْ. فَغَیَّرْتُ اسْمَهَا. اصول کافی، شیخ کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج2، ص85، ح11.

یعقوب بن سرّاج می‌گوید: به‌محضر امام صادق علیه‌السلام شرفیاب شدم، در حالی که آن بزرگوار بر بالای سر موسی بن جعفر ایستاده بود و با او که هنوز در گهواره بود، مدت مدیدی، راز می‌گفت. من نشستم تا امام صادق علیه‌السلام از کارش فارغ گردید. سپس برخاستم و به‌سوی ایشان رفتم، حضرت به‌من فرمود: به‌مولایت نزدیک شو و به‌او سلام کن. نزدیکش شدم و بر او سلام کردم. با زبان فصیح جواب سلامم را داد، آن‌گاه به‌من فرمود: برو و اسم آن دخترت را که دیروز نامگزاری کردی، عوض کن؛ زیرا آن نام، اسمی است که خداوند از آن نام متنفّر است! خدا به‌من دختری داده بود که او را «حُمیراء» نامیده بودم. امام صادق علیه‌السلام فرمود: فرمانش را عمل کن تا هدایت شوی. من هم نام دخترم را تغییر دادم.   

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ أمیرِالْمؤمنینَ علیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ‌السَّلَامُ، قال: ... فیقول لَهُمْ: إنِّی لَسْتُ قَاطِعاً أمْراً حَتَّى تُبَایِعُونِی عَلَى ثَلَاثِینَ خَصْلَةً تَلْزمکمْ، لا تُغَیِّرونَ مِنْهَا شَیْئاً، وَ لَکُمْ عَلَیَّ ثَمَانُ خِصَالٍ. قَالُوا: قَدْ فَعَلْنَا ذَلِکَ، فَاذْکُرْ مَا أنْتَ ذَاکِرٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ. فَیَخْرُجُونَ مَعَهُ إلَى الصَّفَا، فَیَقُولُ: أنَا مَعَکُمْ عَلَى أنْ تَولّوا، و لا تسْرقوا، و لا تزْنوا، و لا تقْتلوا مُحْرِماً، و لا تأْتوا فاحشةً، و لا تضْربوا أحداً إلاّ بحقّه، و لا تکْنزوا ذهباً و لا فضّةً، و لا بُرّاً و لا شعیراً، و لا تأْکلوا مال الْیتیم، و لا تَشْهدوا بغیر ما تعْلمون، و لا تُخَرِّبُوا مسْجدا، و لا تُقَبِّحُوا مسلماً، و لا تلْعنوا مؤاجراً إلاّ بحقّه، و لا تشْربوا مسْکراً، و لا تلْبسوا الذّهبَ و لا الحریرَ و لا الدّیباجَ، و لا تبیعوها رباً، و لا تسْفکوا دماً حراماً، و لا تغْدروا بمسْتأمنٍ، و لا تبقوا (تنفقوا) على کافر و لا منافق، و تلْبسون الخشنَ مِنَ الثّیابِ، و تتوسّدون التّراب على الْخدود، و تجاهدون فی اللّه حقّ جهاده، و لا تشْتمون، و تکْرهون النّجاسة، و تأْمرون بالْمعروف، و تنْهوْن عن المنْکر. فإذا فعلْتم ذلک فعلیّ أنْ لا أتّخذ حاجباً، و لا ألْبسَ إلاّ کما تلْبسون، و لا أرْکبَ إلاّ کما ترْکبون، و أرضى بالْقلیل، و أملأ الْأرْض عدْلاً کما ملئتْ جوْراً و أعْبد اللّه عزّ و جلّ حقَّ عبادته، أفی لَکُمْ وَ تَفُوا لِی. قَالُوا: رَضینا وَ اتَّبَعْنَاکَ عَلَى هَذَا. فیصافحهمْ رجلاً رجلاً. عِقْد الدُّرر فی أخبار المنتظر عجَّل الله تعالی فرجه، یوسف بن یحیی بن علی بن عبدالعزیز المقدسی الشافعی السلمی، قرن7 ق، ص126-آیت‌الله جرجانی، 24/12/1401، مشهد مقدس، بیت معظَّم له.

از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نقل شده است که فرمود: ... پس حضرت حجّت به‌یاران خود می‌گوید: ولایت مرا بپذیرید، و دزدی نکنید، و زنا نکنید، و مُحرمی را نکشید، و هیچ کار زشت و بدی را انجام ندهید، و و هیچ کس را نزنید مگر این‌که کتک خوردن حقّش باشد، هیچ طلا، نقره،‌ گندم و جویی را انبار نکنید، و اموال یتیمان را نخورید، و به‌غیر از آنچه می‌دانید شهادت ندهید، و مسجدی را خراب نکنید، و حرف زشت و ناروایی را به‌مسلمانی نزنید و هیچ مسلمانی را تخریب نکنید و به‌هیچ مسلمانی برچسب نزنید، هیچ اجیری را لعن نکنید مگر آن‌که حقش باشد، و هیچ چیز مست کننده‌ای را ننوشید، نخورید و نکشید، لباس طلا، حریر و ابریشمی نپوشید، و ربا نخورید و معاملات ربوی نکنید، و خونی که ریختنش حرام است را نریزید، و به‌کسی که شما را امین قرار داده و به‌شما پناه آورده، خیانت نکنید و اهل حقه و کلک نباشید، و خاک را بر صورت‌هایتان بالش قرار دهید و از بسترهای گرم و نرم بیایید بیرون، و در راه خدا به‌حقیقت جهاد جهاد کنید، و به‌همدیگر فحش ندهید و ناسزا نگویید، و از نجاسات پرهیز و بهداشت را رعایت کنید، و امر به‌معروف و نهی از منکر کنید، وقتی که شما این کارها را انجام دادید و به‌آنها عمل کردید، بر گردن من هم هست که دربانی نگیرم، (شما هر زمان دوست داشتید بیایید سراغ من،) لباس من همان باشد که شما می‌پوشید، و مرکب من مانند مرکب شما باشد (و بین من و شما هیچ امتیازی نباشد)، من به‌کم قانع هستم، (شما هم به‌کم قانع باشید، زندگی‌ها را تجمّلاتی و تشریفاتی نکنید، سعی کنید حدّ اعتدلال را حفظ کنید) من هم زمین را همان‌طور که پُر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد می‌کنم، و (با شما) خدا را آن جور که حق عبادتش هست عبادت می‌کنم، شما به‌پیمانی که با من بستید وفادار باشید، من هم به‌عهدی که با شما بستم وفادارم. یاران حضرت می‌گویند: (به‌این بیعت) راضی هستیم و از شما پیروی می‌کنیم، پس برمی‌خیزند و حضرت با یک یک آنها دست می‌دهد (و یاران ایشان، با امام خود بیعت کرده و وارد عمل می‌شوند).      

  • مرتضی آزاد