رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

  • ۰
  • ۰

دخترِ شیخ مرتضی انصاری، می‌گوید: در ایّام کودکی که به‌مکتب می‌رفتم مرسوم بود، بعضی از روزها ناهارِ هر‌کدام از محصّلین را به‌مکتب می‌آوردند و دسته جمعی با خانم معلّم غذا می‌خوردیم. روزی به‌مادرم گفتم: از منزلِ چند نفر از علما سینی‌های غذا که در آن چند نوع طعام یافت می‌شود به‌مکتب می‌آورند، ولی شما برایم نان و مقداری تره می‌فرستید که من شرمنده می‌شوم. پدرم [شیخ انصاری] سخنم را شنید و با ناراحتی فرمود: بعد از این تنها نان برای او بفرستید تا نان و تره به‌دهانش خوش آید. پند تاریخ، موسی خسروی، ج5، ص245، به‌نقل از زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، با اندکی ویرایش.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

شیخ مرتضی انصاری أعلی الله مقامَه در مسافرتی که با برادر خود از کاشان به‌مشهد مقدّس مسافرت کرد، پس از آن به‌تهران آمد، و در مدرسة «مادرشاه» در حجرة یکی از طلّاب منزل گرفت. روزی شیخ به‌همان محصّل، مختصر پولی داد تا نان خریداری کند، وقتی برگشت، شیخ دید حلوا هم گرفته و بر روی نان گذاشته است. به‌او گفت: پول حلوایی را از کجا آوردی؟ گفت: به‌عنوان قرض گرفتم. شیخ فقط آن قسمت از نان را که حلوایی نشده بود، برداشت و فرمود: من یقین ندارم برای ادای این بدهی زنده باشم. روزی همان طلبه که پس از چندین سال به‌نجف آمده بود، خدمت شیخ عرض کرد: چه عملی انجام دادید که به‌این مقام رسیدید و خداوند شما را موفّق نمود اینک در رأس حوزة علمیه قرار گرفته‌اید و مرجع همة شیعیانِ جهان هستید؟ شیخ فرمود: چون من جرأت نکردم حتی نانِ زیرِ حلوا را بخورم، ولی تو با کمال جرأت، نان و حلوا را خوردی! پند تاریخ، موسی خسروی، ج5، ص245، به‌نقل از زندگی و شخصیت شیخ انصاری، با اندکی ویرایش.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

اسرافکاری در بستر احتضار بود و چون به‌او کلمة توحید (لا إله إلا الله) را تلقین می‌کردند. در پاسخ می‌گفت: کجاست آن زن؟ روزی خسته و کوفته گفت: حمام منجاب کجاست؟

یَا رُبَّ قائلةٍ یوماً و قَد تَعِبَتْ    أینَ الطّریقُ إلی حَمّامِ منجابٍ

سبب این حرف از او این بود که روزی زنی عفیف و زیبا عازم حمّامی معروف به‌حمام منجاب بود. چون محلِّ حمّام را نمی‌دانست در پیدا کردن آن خسته شده بود، از این مرد پرسید: حمّامِ منجاب کجاست؟ او خانة خودش را نشان داد، وقتی زن داخل خانه شد، در را بست. وقتی زن حیلة او را متوجّه شد، نهایتِ میل و خرسندی خود را نشان داد، و گفت: عطری و غذایی بخر و به‌سرعت نزدِ من باز گرد. مرد که مطمئن به‌تمایلِ زن شد، برای خرید از منزل خارج شد. زن نیز خود را رها کرد و از دست او خلاص شد. حال ببین این گناه از سوی مرد، چگونه او را از اقرار به‌خدا هنگام مرگ بازداشت، از او گناهی جز قصد فحشاء صادر نشده بود، بدون این‌که کاری انجام داده باشد. کشکول شیخ بهائی، محمدبن حسین، 953 -1031ق. ترجمة دکتر علی غضنفری. ص144.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

مرحوم آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه می‌گوید: استادم، ملاحسین‌قلی همدانی به‌من فرمود: فقط متهجّدین هستند که به‌مقامی نائل می‌گردند و غیر آنان به‌هیچ جایی نخواهند رسید. فضایل و برکات نماز شب، مُهری، محمّد جواد، ص63. کتابخانة مدرسة فقاهت.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

مرحوم آقا نجفی قوچانی رضوان الله تعالی علیه، ضمن گزارش ماجراهای دورانِ طلبگیِ خود، در اصفهان می‌نویسد: ... در این حجرة تازه که حجره‌هامان به‌هم وصل بود، از میان طاقچه سوراخ کردیم و ریسمانی در آن کشیدیم که یک سرِ ریسمان در حجرۀ رفیق بود و یک سرِ آن در حجرۀ من. وقتِ خواب، آن سر را رفیق به‌پا یا دستِ خود می‌بست و این سرِ ریسمان را من به‌دستِ خود می‌بستم که سحر هرکدام زودتر بیدار شدیم، دیگری را بدون این‌که صدایی بزنیم به‌توسّطِ ریسمان بیدار کنیم، که مبادا طلبه‌ای از صدای ما بیدار شود و راضی نباشد. فضایل و برکات نماز شب، مُهری، محمّد جواد، ص62. کتابخانة مدرسة فقاهت.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

آقا احمدِ آلِ آقا، نوادۀ وحید بهبهانی در کتاب مرآت الاحوال می‌نویسد: از بعضی ثقات شنیدم که آخوند ملامحمدتقی (پدر علامه محمّدباقر مجلسی) نقل کرده که در شبی از شب‌ها بعد از نماز و تهجّد و گریه و زاری به‌درگاه قادر متعال، خود را به‌حالتی دیدم که دانستم هرچه از درگاه احدیّت مسألت کنم، البتّه به‌اجابت مقرون و عنایت خواهد شد و فکر می‌کردم که چه از خدا بخواهم، امر دنیوی یا اخروی؟ که ناگاه صدای گریۀ محمّدباقر از گهواره بلند شد. من گفتم: الهی، به حقِّ محمّد و آل محمد صلّی‌الله ‌علیه ‌و‌آله این طفل را مروّجِ دین و ناشرِ احکامِ سیّدالمرسلین گردان و موفّق کن او را به‌توفیقاتِ بی‌نهایت خود. سپس آقا احمد می‌گوید: و مسلّم است که این خوارق عادات که از آن بزرگوار [علامه محمّد باقر مجلسی] به‌ظهور رسیده، نیست مگر از دعای چنین بزرگواری. فضایل و برکات نماز شب، مُهری، محمّد جواد، ص60. کتابخانة مدرسة فقاهت.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

حجت‌الاسلام سیّد احمد فاطمی: در اوایل طلبگی‌ام، روزی مرحوم علامة طباطبایی به‌حجره‌ام تشریف آوردند و فرمودند: به‌ظاهر در این‌جا غیبت شده است! گفتم: بله؛ پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این‌جا بودند و کسی را غیبت کردند. علامه فرمود: باید می‌گفتی از این‌جا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن. زِ مِهر افروخته، سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص173، ش56.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

علامة طباطبائی فرمودند: در نجف، شخصی [عامی] مشهور به‌این شده بود که از اهلِ معرفت است و چشمش به‌باطن این عالم باز است. این شخص روز پنج شنبه‌ای به‌قبرستان وادی‌السلام رفته بود و در حال بازگشت بود که جمعی از علما، در راه بازگشت، از او پرسیدند: شما در وادی‌السّلام چه دیدید؟ ابتدا گفت: فاتحه‌ای خواندم و بازگشتم. آن عده چون از حال و مقام وی آگاه بودند، اصرار کردند که مشاهده خود را بگوید. او پاسخ داد: من رفته بودم کنار آن قبرهایی که آماده ساخته بودند تا اگر کسی مُرد، معطّلِ کندنِ قبر برای وی نشوند و به‌سرعت مرده را در آن دفن کنند. از قبرها پرسیدم: این علما می‌گویند: قبرها مار و عقرب دارند و مردة گنهکار را آزار و اذیّت می‌کنند. آیا این کلام درست است؟ قبرها جواب دادند: ما، مار و عقرب نداریم؛ هرکس با خود هر چه بیاورد، با آن همنشین خواهد شد. زِ مِهر افروخته، سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص128، ش8، به نقل از شرح مراتب طهارت، ص126.

آیات و روایات فراوانی این معنی را تأیید می‌کند از جمله این دو آیه:

«فمن یعمل مثقالَ ذرة خیراً یره؛ و من یعمل مثقال ذرة شراً یره. سورة زلزله (99) آیات 7و8.

پس هرکس هموزن ذرّه‌ای، نیکی انجام دهد، همان را می‌بیند و هرکس هموزن ذرّه‌ای، بدی انجام دهد، همان را می‌بیند.

در این دو آیه ذکر نشده «جزای آن اعمال را می‌بیند»، بلکه فرموده است: «خود آن اعمال را خواهد دید.»

این عمل‌های چون مار و کژ دُمَت      مار و کژدم گردد و گیر دُمَت.

زِ مِهر افروخته، سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص128، ش8.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

علامة طباطبائی: مرحوم آقای قاضی می‌فرمودند: من از باباطاهر تعجّب می‌کنم که در شعرش چنین سروده:

یکی درد و یکی درمان پسندد      یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران      پسندم آنچه را جانان پسندد

چه‌طور باباطاهر گفته است: اگر جانان، هجران را پسندد، من هم آن را می‌پسندم؟! چگونه انسان می‌تواند این را بپذیرد؟! عاشق بر هر چیز صبر می‌کند امّا بر فراق، صبر نمی‌تواند بکند. مولا علی علیه‌السلام در دعای کمیل می‌فرماید: مولا و آقای من! گیرم بر عذاب تو صبر کنم؛ بر دوری تو چگونه شکیبا باشم؟! زِ مِهر افروخته، سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص126، ش4.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

علامة طباطبائی فرمودند: روزی از خیابان عبور می‌کردم. بنّایی را در حال چیدن بنای ساختمان دیدم. ناگهان دیدم بنّا پایش لغزید و داشت از آن بالا به‌پایین می‌افتاد. در همین حال، کارگرِ او که پایینِ ساختمان بود، نگاهی به‌بنّا کرد و گفت: «نیفت!» دیدم بنّا از همان بالا آرام پایین آمد. من به‌دنبال کارگر به راه افتادم تا ببینم او کیست که خود را به‌کارگری زده است؟! بعد فهمیدم آن فرد، کسی است که هر روز به‌محضر مقدّسِ ولیِّ عصر عجّل الله تعالی فرجَه الشریف مشرّف می‌شود. زِ مِهر افروخته، سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص128، ش7.

  • مرتضی آزاد