رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۲۷ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عَنِ المُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ قَالَ: کَانَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ‌السَّلاَمُ یَدْعُو بِهَذَا اَلدُّعَاءِ: إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ وَ کَیْفَ لاَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَرَفْتُ  حُبَّکَ فِی قَلْبِی وَ إِنْ کُنْتُ عَاصِیاً مَدَدْتُ إِلَیْکَ یَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً وَ عَیْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً مَوْلاَیَ أَنْتَ عَظِیمُ اَلْعُظَمَاءِ وَ أَنَا أَسِیرُ اَلْأُسَرَاءِ أَنَا أَسِیرٌ بِذَنْبِی مُرْتَهَنٌ بِجُرْمِی إِلَهِی لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِذَنْبِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ وَ لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِجَرِیرَتِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَ لَئِنْ أَمَرْتَ بِی إِلَى اَلنَّارِ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَهَا أَنِّی کُنْتُ أَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ اَللَّهُمَّ إِنَّ اَلطَّاعَةَ تَسُرُّکَ وَ اَلْمَعْصِیَةَ لاَ تَضُرُّکَ فَهَبْ لِی مَا یَسُرُّکَ وَ اِغْفِرْ لِی مَا لاَ یَضُرُّکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ. أمالی شیخ الصدوق، ترجمه آیت‌الله کمره‌ای، ص357، المجلس السابع والخمسون، ح2-آیت‌الله جرجانی در بعضی از نمازهای خود این دعا را می‌خوانند.

مفضل بن عمر می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام خدا را با این دعا می‌خواند: خدای من، چگونه تو را بخوانم در حالی که از تو نافرمانی کرده‌ام، و چگونه تو را نخوانم در حالی که تو را شناخته‌ام؟! گرچه من نافرمانم، ولی محبت تو در دل من است، دستی را به‌سویت دراز کرده‌ام که پُر از گناهان است، و چشمی را به‌تو انداخته‌ام که پُر از امید است، مولای من، تو بزرگِ بزرگانی و من اسیرِ اسیران، من اسیر گناهانم هستم و در گرو جرائمم، خدای من، اگر مرا به‌گناهم بازخواست کنی، از تو کرمت را درخواست می‌کنم، و اگر به‌جرمم بگیری، به‌گذشتت تو را خواهم گرفت، و اگر فرمان دهی که مرا به‌سوی آتش جهنّم ببرند، به‌جهنّمیان خواهم گفت که من گویندة «لا إله إلا الله، محمد رسول الله» بودم، خداوندا، طاعت شادت می‌کند و نافرمانی ضرری به‌تو نمی‌زند، پس به‌من آنچه را که مسرورت می‌کند لطف کن، و بر من ببخش آنچه را که زیانت نمی‌زند، ای مهربان‌ترین مهربانان.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ یُحْیَوْنَ فَلَا یَمُوتُونَ أَبَداً وَ یَسْتَیْقِظُونَ فَلَا یَنَامُونَ أَبَداً وَ یَسْتَغْنُونَ فَلَا یَفْتَقِرُونَ أَبَداً وَ یَفْرَحُونَ فَلَا یَحْزَنُونَ أَبَداً وَ یَضْحَکُونَ فَلَا یَبْکُونَ أَبَداً وَ یُکْرَمُونَ فَلَا یُهَانُونَ أَبَداً وَ یَفْکَهُونَ وَ لَا یُقَطِّبُونَ أَبَداً وَ یُحْبَرُونَ وَ یُسَرُّونَ أَبَداً وَ یَأْکُلُونَ فَلَا یَجُوعُونَ أَبَداً وَ یَرْوُونَ فَلَا یَظْمَئُونَ أَبَداً وَ یَکْسُونَ فَلَا یَعْرُونَ أَبَداً وَ یَرْکَبُونَ وَ یَتَزَاوَرُونَ أَبَداً یُسَلِّمُ عَلَیْهِمُ الْوِلْدَانُ الْمُخَلَّدُونَ أَبَداً بِأَیْدِیهِمْ أَبَارِیقُ الْفِضَّةِ وَ آنِیَةُ الذَّهَبِ أَبَداً مُتَّکِئِینَ عَلى‌ سُرُرٍ أَبَداً عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ‌ أَبَداً تَأْتِیهِمُ التَّحِیَّةُ وَ التَّسْلِیمُ مِنَ اللَّهِ أَبَداً نَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ‌ إِنَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ. الإختصاص، الشیخ المفید، ص342- آیت‌الله جرجانی، 28/12/1401، مشهد مقدس، منزل آقای دستور.

جابر از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: بهشتیان 1-همواره زنده هستند و هرگز نمی‌میرند، 2-وهمواره بیدارند و هرگز نمی‌خوابند، 3-وهمواره توانگرند و هرگز نادار نمی‌شوند، 4- وهمواره شادند و هرگز اندوهگین نمی‌شوند، 5-وهمواره خندانند و هرگز نمی‌گریند، 6-وهمواره مورد احترام قرار می‌گیرند و هرگز اهانت نمی‌بینند، 7-و همواره شوخی می‌کنند و هرگز گرفته و اخمو نیستند، 8-وهمواره خوشحال و مسرورند، 9-ومی‌خورند و هرگز گرسنه نمی‌شوند، 10-ومی‌نوشند و هرگز تشنه نمی‌شوند، 11-وهمواره جامه به‌تن دارند و هرگز برهنه نمی‌مانند، 12-وهمواره سوارند و به‌دیدار هم می‌روند، 13-همواره پسرانی جاودانه برایشان درود می‌فرستند، 14- همواره در دستشان آب‌ریزهایی از نقره و ظرف‌هایی از طلاست، 15-همواره بر تخت‌ها تکیه می‌کنند، 16-همواره بر تخت‌های آراسته و زیبا قرار می‌گیرند و می‌نگرند، 17-همواره از جانب خداوند برایشان درود فرستاده می‌شود، به‌حق رحمتش از خداوند بهشت را درخواست می‌کنیم، که او بر هر چیزی تواناست.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم‌: مَکْتُوبٌ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِیٌّ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم‌ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِأَلْفَیْ عَامٍ. خصال شیخ صدوق، ج2، ص434-آیت‌الله جرجانی، 27/12/1401، منزل شیخ‌الاسلامی.

از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم‌ فرمود: دو هزار سال قبل از آن‌که خداوند آسمان‌ها و زمین را بیافیند، بر درِ بهشت نوشته شده است: «معبود بر حقی ‌جز الله وجود ندارد، محمد رسول خدا است، علی، برادر سول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است».  

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن أبی عبد الله، عن آبائه علیهم‌السلام، قال: قال رسول الله صلّى الله علیه وآله: مَن ظهرت علیه النعمةُ فلیُکثر ذکرَ الحمد لله، ومن کثرت همومُه فعلیه بالإستغفار، ومَن ألحَّ علیه الفقرُ فلیُکثر مِن قولِ لا حول ولا قوة الا بالله یَنفِى اللهُ عنه الفقرَ وقال: فقدَ النبیُّ صلّى الله علیه وآله رجلاً من الأنصار، فقال له: ما غیَّبک عنَّا؟ فقال: الفقرُ، یا رسولَ الله، وطولُ السُّقمِ، فقال له رسولُ الله صلّى الله علیه وآله: ألا أعَلِّمَکَ کلاماً إذَا قلتَه ذهبَ عنکَ الفقرُ والسقمُ؟ قال: بلى. قال: إذا أصبحتَ وأمسیتَ فقل: لا حول ولا قوة الا بالله، توکلتُ على الحی الذی لا یموت والحمد لله الذی لم یتخذ ولداً ولم یکن له شریکٌ فی المُلک ولم یکن له ولىٌّ من الذُّلِّ وکَبِّره تکبیراً. قال الرجلُ: فواللهِ ما قلتُه إلَّا ثلاثةَ أیامٍ حتى ذهبَ عنِّى الفقرُ والسقمُ. جامع أحادیث الشیعة، البروجردی، السید حسین، ج15، ص386.

امام صادق از پدرانشان نقل می‌کنند که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس نعمت بر او آشکار گردید پس ذکر «الحمدلله» را زیاد بگوید، و هرکس غم‌ها و غُصّه‌هایش زیاد شد پس بر او باد به‌استغفار، و هرکس فقر بر او اصرار کرد (و دست از سرش برنداشت)، پس ذکر « لا حول ولا قوة الا بالله» را زیاد بگوید، خدا فقر را از او دور می‌کند، و حضرت فرمود: پیامبر صلى الله علیه وآله مردی از انصار را گُم کرد، هنگامی که او را پیدا کرد، از او پرسید: چرا ما تو را ندیدیم؟ عرض کرد: ای رسول خدا، دو چیز؛ یکی فقر و دیگری بیماری طولانی. پیامبر صلى الله علیه وآله  به‌او فرمود: آیا به‌تو سخنی را نیاموزم که هرگاه آن را بر زبان جاری کنی، فقر و بیماری از تو جدا می‌شود؟ عرض کرد: چرا، فرمود: صبح و شام این ذکر را بگو: «لا حولَ ولا قوةَ إلَّا باللهِ توکَّلتُ على الحیِّ الَّذی لا یموتُ والحمدُ للهِ الَّذی لم یتَّخِذ وَلَدَاً ولم یکن له شریکٌ فی المُلک ولم یکن له وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرهُ تکبیراً». آن مرد گفت: به خدا قسم، این ذکر را بیش از سه روز نگفتم، جز آن‌که فقر و بیماری از من جدا شد.       

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام الْوَسْوَاسَ، فَقَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، اذْکُرْ تَقَطُّعَ أَوْصَالِکَ فِی قَبْرِکَ وَ رُجُوعَ أَحْبَابِکَ عَنْکَ إِذَا دَفَنُوکَ فِی حُفْرَتِکَ وَ خُرُوجَ بَنَاتِ الْمَاءِ مِنْ مَنْخِرَیْکَ وَ أَکْلَ الدُّودِ لَحْمَکَ فَإِنَّ ذَلِکَ یُسَلِّی عَنْکَ مَا أَنْتَ فِیهِ. قَالَ أَبُو بَصِیرٍ: فَوَ اللَّهِ مَا ذَکَرْتُهُ إِلَّا سَلَّى عَنِّی مَا أَنَا فِیهِ مِنْ هَمِّ الدُّنْیَا. الکافی، ط الاسلامیة، الشیخ الکلینی، ج3، ص255، بَابُ النَّوَادِرِ، ح20- الفروع من الکافی، ط الاعلمی، بیروت، ص130.

ابو بصیر می‌گوید: به‌امام صادق علیه‌السّلام از وسوسه (فکرهای بد و غم و غصة دنیا) شکایت کردم. فرمود: اى ابا محمّد! این موارد را به‌یاد بیاور: 1-پاره پاره شدن بندهاى خود را در قبرت، 2-بازگشت دوستانت پس از دفن کردنت در قبرت، 3-بیرون آمدن کرم‌هایی که براثر رطوبت به‌وجود می‌آیند از دو سوراخ بینى‌ات 4-و خوردن کرم‌ها گوشت تنت را؛ زیرا این یادآوری‌ها، فکرهای بد و غم و غصّه‌هایت را از تو دور می‌کند. ابو بصیر می‌گوید: به‌خدا سوگند! هیچ‌گاه این موارد را یاد نکردم مگر این‌که غم و غصّة دنیا را از من دور کردند.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن أبی جعفر علیه‌السلام قال: خطب رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله فی آخر جمعة من شعبان فحمد الله وأثنى علیه ثم قال: أیها الناس انه قد أظلکم شهر فیه لیلة خیر من الف شهر وهو شهر رمضان فرض الله صیامه وجعل قیام لیلة منه بتطوع صلاة کمن تطوع بصلاة سبعین لیلة فیما سواه من الشهور وجعل لمن تطوع فیه بخصلة من خصال الخیر والبر کاجر من أدى فریضة من فرائض الله عز وجل ومن أدى فیه فریضة من فرائض الله کان کمن أدى سبعین فریضة فیما سواه من الشهور وهو شهر الصبر وأن الصبر ثوابه الجنة وهو شهر المساواة ( المساواة ) وهو شهر یزید الله فیه فی رزق المؤمنین ومن فطر فیه مؤمنا صائما کان له بذلک عند الله عتق رقبة ومغفرة لذنوبه فیما مضى فقیل له یا رسول الله: لیس کلنا یقدر على ان یفطر صائما فقال: ان الله تعالى کریم یعطی هذا الثواب منکم من لا یقدر إلا على مذقة من لبن ففطر بها صائما أو شربة من ماء عذب أو تمرات لا یقدر على اکثر من ذلک ومن خفف فیه عن مملوکه خفف الله عنه حسابه وهو شهر أوله رحمة ووسطه مغفرة وآخره إجابة وعتق من النار ولا غنى بکم فیه عن أربع خصال خصلتین ترضون الله تعالى بهما وخصلتین لا غنى بکم عنهما أما اللتان ترضون الله تعالى بهما فشهادة أن لا اله الا الله وأنی رسول الله واما اللتان لا غنى بکم عنهما فتسألون الله حوائجکم والجنة وتسألون فیه العافیة وتتعوذون من النار. رسائل شیخ صدوق، ص510-آیت‌الله جرجانی، جمعه 26/12/1401، مشهد مقدس، مسجد جوادالأئمه علیهم‌السلام.

امام باقر علیه‌‏السلام روایت می‌کند: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آخرین جمعة شعبان، خطبه خواند و خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: ای مردم! ماهی بر شما سایه افکنده که در آن، شبی است بهتر از هزار ماه، و آن، ماه رمضان است. خداوند، روزه‏اش را واجب ساخته و نماز در شبش را مستحب قرار داده است، پس هرکس یک شب در آن، نماز مستحب بخواند، گویا هفتاد شب نماز مستحب در ماه‏های دیگر خوانده است، و برای کسی که در آن ماه، کار نیک مستحبّی از کارهای نیک انجام دهد، پاداشی همچون پاداش کسی قرار داده که واجبی از واجبات الهی را انجام داده است، و هرکس در آن ماه، واجبی از واجبات خداوند عزوجل را ادا کند، همچون کسی خواهد بود که در ماه‏های دیگر، هفتاد واجب از واجبات الهی را انجام داده است. این ماه، ماه صبر است و پاداش صبر، بهشت است. این ماه، ماه مواسات (همدردی با دیگران در نیازها) است و ماهی است که در آن، خداوند، روزیِ مؤمن را می‏افزاید، و هرکس مؤمن روزه‏داری را در آن ماه افطاری دهد، نزد خداوند، پاداش آزاد کردن یک بنده و آمرزش گناهان گذشته‏اش را دارد. گفتند: ای پیامبر خدا! همة ما توان افطاری دادن به‌روزه‏دار را نداریم. فرمود: خداوند تعالی، کریم است؛ این ثواب را به‌کسی نیز می‏دهد که برای افطاری دادن، جز بر جرعه‏ای شیر مخلوط با آب، یا جرعه‏ای آب گوارا و یا چند خرما قدرت ندارد و بیش از این را نمی‏تواند. هرکس در این ماه بر خدمتکار خویش سبک بگیرد، خداوند هم حسابش را سبک می‏گیرد. ماه رمضان، ماهی است که آغازش رحمت، میانش آمرزش، و پایانش اجابت و آزادی از آتش دوزخ است. شما در این ماه از چهار خصلت، بی‌نیاز نیستید: دو خصلت که خدا را با آنها راضی می‏کنید، و دو خصلت که از آن دو، بی‏نیاز نیستید؛ امّا آن دو خصلتی که خدا را با آنها راضی می‌کنید، 1- شهادت به‌این است که معبودی جز خداوند نیست 2- و من فرستادة خدایم، و اما دو خصلتی که از آن بی‏ نیاز نیستید، 1- از خداوند، نیازهایتان و بهشت را بطلبید 2-و از خداوند، عافیت بخواهید و از آتش به‌خداوند پناه ببرید.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم‌السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم‌: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَیَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، إِنِّی اطَّلَعْتُ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً وَ شَقَقْتُ لَکَ مِنِ اسْمِی اسْماً فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَ خَلِیفَتَکَ وَ زَوْجَ ابْنَتِکَ وَ أَبَا ذُرِّیَّتِکَ وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِیٌّ وَ خَلَقْتُ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ نُورِکُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ یَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّى یَنْقَطِعَ وَ یَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِی ثُمَّ أَتَانِی جَاحِداً لِوَلَایَتِهِمْ فَمَا أَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی وَ لَا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِی یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ، قُلْتُ: نَعَمْ یَا رَبِّ، فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ارْفَعْ رَأْسَکَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی وَ إِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ م‌ح‌م‌د بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسْطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ قُلْتُ: یَا رَبِّ وَ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحَلِّلُ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِیَائِی وَ هُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ الْکَافِرِینَ فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ یَوْمَئِذٍ بِهِمَا أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِیِّ. کمال الدین و تمام النعمة، الشیخ الصدوق، ج1، ص473، ترجمة منصور پهلوان، 23-بابُ نصِّ اللهِ تبارکَ و تعالى على القائمِ علیه‌السلام و أنَّهُ الثَّانِی عَشَرَ مِنَ الأئِمَّةِ علیهم‌السلامُ، ح2.‌

از مفضل بن عمر نقل شده و او از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده و ایشان از پدرشان و ایشان از پدرانشان علیهم‌السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام نقل کرده‌اند که ایشان فرمودند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: چون مرا به‌آسمان‌ها بردند، پروردگارم جل جلاله به‌من وحی فرمود که ای محمّد! من بر زمین نظری افکندم و تو را از آن میان برگزیدم و تو را پیامبر قرار دادم و از اسم خود برای تو اسمی برگرفتم که من محمود و تو محمّدی! سپس بار دوّم بر زمین نظری افکندم و از آن میان علیّ را برگزیدم و او را وصیّ و جانشین تو و شوهر دختر و پدر فرزندانت قرار دادم و برای او اسمی از اسماء خود برگرفتم که من علیّ اعلی هستم و او علیّ است، و فاطمه، حسن و حسین را از نور شما دو تن آفریدم، سپس ولایت ایشان را بر ملائکه عرضه داشتم، و هرکس آن را پذیرفت نزد من از مقرّبین است، ای محمّد! اگر بنده‌ای مرا عبادت کند تا آن‌که اجلش برسد و مانند مَشکِ کوچکِ کهنه و فرسوده گردد و در حالی که منکر ولایت ایشان است به‌نزد من آید، او را در بهشت خود جای نمی‌دهم و زیرِ سایة عرشم در نیاورم.

ای محمّد! آیا دوست می‌داری که ایشان (سیزده تن) را ببینی؟ گفتم: آری ای پروردگار من! خدای عزوجل فرمود: سرت را بلند کن. سرم را بلند کردم و به‌ناگاه انوار علیّ، فاطمه، حسن، حسین، علیّ بن الحسین، محمّد بن علیّ، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علیّ بن موسی، محمّد بن علیّ، علیّ بن محمّد، حسن بن علیّ و «م ح مّ د» بن الحسنِ قائم را دیدم که در وسط آنان مانند ستاره‌ای درخشان بود. گفتم: پروردگارا، آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان ائمّه هستند و این قائم کسی است که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام می‌کند، و به‌وسیلة او از دشمنانم انتقام خواهم گرفت، و او راحت دوستان من است، و او کسی است که دل‌های شیعیانت را از ظالمان، منکران و کافران شفا می‌دهد، و لات و عزّی را (از میان قبرشان) با طراوت بیرون می‌آورد، و آتششان می‌زند، و امتحان مردم به‌وسیلة آن دو، در آن روز، از امتحان گوساله و سامری سخت‌تر است.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله‌: لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ أَتَانِی النِّدَاءُ: یَا مُحَمَّدُ، قُلْتُ: لَبَّیْکَ رَبَّ الْعَظَمَةِ، لَبَّیْکَ، فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَیَّ: یَا مُحَمَّدُ، فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَى؟ قُلْتُ: إِلَهِی لَا عِلْمَ لِی، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، هَلَّا اتَّخَذْتَ مِنَ الْآدَمِیِّینَ وَزِیراً وَ أَخاً وَ وَصِیّاً مِنْ بَعْدِکَ؟ فَقُلْتُ: إِلَهِی وَ مَنْ أَتَّخِذُ؟ تَخَیَّرْ لِی أَنْتَ یَا إِلَهِی. فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیَّ: یَا مُحَمَّدُ، قَدِ اخْتَرْتُ لَکَ مِنَ الْآدَمِیِّینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ. فَقُلْتُ: إِلَهِی، ابْنَ عَمِّی؟! فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیَّ: یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ عَلِیّاً وَارِثُکَ وَ وَارِثُ الْعِلْمِ مِنْ بَعْدِکَ وَ صَاحِبُ لِوَائِکَ لِوَاءِ الْحَمْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ صَاحِبُ حَوْضِکَ یَسْقِی مَنْ وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ مُؤْمِنِی أُمَّتِکَ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیَّ، یَا مُحَمَّدُ، إِنِّی قَدْ أَقْسَمْتُ عَلَى نَفْسِی قَسَماً حَقّاً لَا یَشْرَبُ مِنْ ذَلِکَ الْحَوْضِ مُبْغِضٌ لَکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِکَ وَ ذُرِّیَّتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ حَقّاً أَقُولُ یَا مُحَمَّدُ، لَأُدْخِلَنَّ جَمِیعَ أُمَّتِکَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ أَبَى مِنْ خَلْقِی. فَقُلْتُ: إِلَهِی، هَلْ وَاحِدٌ یَأْبَى مِنْ دُخُولِ الْجَنَّةِ؟ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیَّ: بَلَى، فَقُلْتُ: وَ کَیْفَ یَأْبَى؟ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیَّ: یَا مُحَمَّدُ، اخْتَرْتُکَ مِنْ خَلْقِی وَ اخْتَرْتُ لَکَ وَصِیّاً مِنْ بَعْدِکَ وَ جَعَلْتُهُ مِنْکَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدَکَ وَ أَلْقَیْتُ مَحَبَّتَهُ فِی قَلْبِکَ وَ جَعَلْتُهُ أَباً لِوُلْدِکَ فَحَقُّهُ بَعْدَکَ عَلَى أُمَّتِکَ کَحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فِی حَیَاتِکَ فَمَنْ جَحَدَ حَقَّهُ فَقَدْ جَحَدَ حَقَّکَ وَ مَنْ أَبَى أَنْ یُوَالِیَهُ فَقَدْ أَبَى أَنْ یُوَالِیَکَ وَ مَنْ أَبَى أَنْ یُوَالِیَکَ فَقَدْ أَبَى أَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ. فَخَرَرْتُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَاجِداً شُکْراً لِمَا أَنْعَمَ عَلَیَّ، فَإِذَا مُنَادِیاً یُنَادِی: ارْفَعْ یَا مُحَمَّدُ، رَأْسَکَ وَ سَلْنِی أُعْطِکَ. فَقُلْتُ: إِلَهِی، اجْمَعْ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی عَلَى وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ لِیَرِدُوا جَمِیعاً عَلَى حَوْضِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ. فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَیَّ: یَا مُحَمَّدُ، إِنِّی قَدْ قَضَیْتُ فِی عِبَادِی قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَهُمْ وَ قَضَائِی مَاضٍ فِیهِمْ لَأُهْلِکُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ أَهْدِی بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ قَدْ آتَیْتُهُ عِلْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ جَعَلْتُهُ وَزِیرَکَ وَ خَلِیفَتَکَ مِنْ بَعْدِکَ عَلَى أَهْلِکَ وَ أُمَّتِکَ عَزِیمَةً مِنِّی لِأُدْخِلَ الْجَنَّةَ مَنْ أَحَبَّهُ وَ لَا أُدْخِلَ الْجَنَّةَ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَادَاهُ وَ أَنْکَرَ وَلَایَتَهُ بَعْدَکَ فَمَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَکَ وَ مَنْ أَبْغَضَکَ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ عَادَاهُ فَقَدْ عَادَاکَ وَ مَنْ عَادَاکَ فَقَدْ عَادَانِی وَ مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّکَ وَ مَنْ أَحَبَّکَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ قَدْ جَعَلْتُ لَهُ هَذِهِ الْفَضِیلَةَ وَ أَعْطَیْتُکَ أَنْ أُخْرِجَ مِنْ صُلْبِهِ أَحَدَ عَشَرَ مَهْدِیّاً کُلُّهُمْ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ مِنَ الْبِکْرِ الْبَتُولِ وَ آخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلِّی خَلْفَهُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ مِنْهُمْ ظُلْماً وَ جَوْراً أُنْجِی بِهِ مِنَ الْهَلَکَةِ وَ أُهْدِی بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أُبْرِئُ بِهِ مِنَ الْعَمَى وَ أَشْفِی بِهِ الْمَرِیضَ فَقُلْتُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ یَکُونُ ذَلِکَ إِذَا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْلُ وَ کَثُرَ الْقُرَّاءُ وَ قَلَّ الْعَمَلُ وَ کَثُرَ الْقَتْلُ وَ قَلَّ الْفُقَهَاءُ الْهَادُونَ وَ کَثُرَ فُقَهَاءُ الضَّلَالَةِ وَ الْخَوَنَةُ وَ کَثُرَ الشُّعَرَاءُ وَ اتَّخَذَ أُمَّتُکَ قُبُورَهُمْ مَسَاجِدَ وَ حُلِّیَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ کَثُرَ الْجَوْرُ وَ الْفَسَادُ وَ ظَهَرَ الْمُنْکَرُ وَ أَمَرَ أُمَّتُکَ بِهِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ اکْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ صَارَتِ الْأُمَرَاءُ کَفَرَةً وَ أَوْلِیَاؤُهُمْ فَجَرَةً وَ أَعْوَانُهُمْ ظَلَمَةً وَ ذوی [ذَوُو] الرَّأْیِ مِنْهُمْ فَسَقَةً وَ عِنْدَ ذَلِکَ ثَلَاثَةُ خُسُوفٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ خَرَابُ الْبَصْرَةِ عَلَى یَدِ رَجُلٍ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ یَتْبَعُهُ الزُّنُوجُ وَ خُرُوجُ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ظُهُورُ الدَّجَّالِ‌ یَخْرُجُ بِالْمَشْرِقِ مِنْ سِجِسْتَانَ وَ ظُهُورُ السُّفْیَانِیِّ فَقُلْتُ إِلَهِی وَ مَتَى یَکُونُ بَعْدِی مِنَ الْفِتَنِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی بِبَلَاءِ بَنِی أُمَیَّةَ وَ فِتْنَةِ وُلْدِ عَمِّی وَ مَا یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَأَوْصَیْتُ بِذَلِکَ ابْنَ عَمِّی حِینَ هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَ أَدَّیْتُ الرِّسَالَةَ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ عَلَى ذَلِکَ کَمَا حَمِدَهُ النَّبِیُّونَ وَ کَمَا حَمِدَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ قَبْلِی وَ مَا هُوَ خَالِقُهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ. کمال الدین و تمام النعمة، الشیخ الصدوق، ج1، ص469، ترجمة منصور پهلوان، 23-بابُ نصِّ اللهِ تبارکَ و تعالى على القائمِ علیه‌السلام و أنَّهُ الثَّانِی عَشَرَ مِنَ الأئِمَّةِ علیهم‌السلامُ، ح1.‌

ابن عبّاس از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آلِهِ و سلَّم روایت می‌کند که فرمود: چون در معراج مرا نزد پروردگارم جلّ جلاله بردند، ندا آمد: ای محمّد! گفتم: لبّیک، ای پروردگار عظمت، لبّیک! خدای تعالی به‌من وحی فرمود: ای محمّد! ملأ اعلی در چه چیز منازعه می‌کنند؟ گفتم: پروردگارا، مرا علمی نیست، فرمود: ای محمّد! چرا از آدمیان وزیر و برادر و وصیّ پس از خودت را بر نگزیدی؟ گفتم: الهی، چه کسی را انتخاب کنم؟ ای خدای من، تو برایم برگزین. خدای تعالی به‌من وحی کرد: ای محمّد! من از میان آدمیان، علیّ بن ابی طالب را برایت انتخاب کردم. گفتم: پروردگارا! پسر عمّم را؟ فرمود: ای محمّد! علیّ وارث تو و پس از تو وارث علم و صاحب پرچمِ تو؛ پرچم حمد، در روز قیامت است و صاحب حوض تو است، و از مؤمنان امّت تو، هرکس بر آن وارد شود، به‌دست او سیراب خواهد شد. سپس خدای تعالی به‌من وحی فرمود: ای محمّد! من سوگند خورده‌ام، سوگندی حقّ که دشمن تو و دشمن اهل بیت و ذرّیّة طیّبین و طاهرین تو از آن حوض ننوشد، به‌راستی می‌گویم: ای محمّد! همة امّت تو را داخل در بهشت می‌کنم مگر کسانی از خلقم که از آن امتناع کنند. گفتم: خدای من، آیا کسی هست که از داخل شدن به‌بهشت امتناع ورزد؟ خدای تعالی به‌من وحی کرد که آری، گفتم: چگونه امتناع می‌کند؟ به‌من وحی فرمود: ای محمّد! تو را از میان خلقم برگزیدم و برای پس از تو، وصییّ انتخاب کردم، و او را برای تو مانند هارون برای موسی قرار دادم، جز آن‌که پس از تو پیامبری نیست، و محبّت او را در قلب تو افکندم، و او را پدر فرزندانت قرار دادم، پس بعد از تو، حقّ او بر امّتت مانند حقّ تو بر ایشان در زندگی تواست، پس هر کس حقّ او را انکار کند، حقّ تو را انکار کرده است، و هرکه از ولایت او سر باز زند از ولایت تو سر باز زده است، و هرکه از ولایت تو امتناع کند از داخل شدن به‌بهشت امتناع کرده است. من به‌شکرانة نعمتی که ارزانیم فرموده بود برای خدای تعالی به‌سجده افتادم، که ناگاه منادی ندا کرد که ای محمّد! سر بردار و از من درخواست کن تا به‌تو عطا کنم، گفتم: خدای من! امّتم را پس از من بر ولایت علیّ بن ابی طالب گردآور، تا همگی در روز قیامت در حوض کوثر بر من وارد شوند. خدای تعالی به‌من وحی فرمود: ای محمّد! من پیش از آن‌که بندگانم را بیافرینم در میانشان حکم کردم، و حکمم در بارة آنها درگذشته است، تا هرکه را بخواهم بدان هلاک کنم و هرکه را بخواهم بدان هدایت نمایم، من پس از تو علمت را بدو دادم، و او را وزیر و جانشین پس از تو بر خاندان و امّتت قرار دادم؛ به‌خاطر قصد خود که هرکه او را دوست بدارد به‌بهشت در آورم، و کینه‌دار و دشمن و منکر ولایت او را پس از تو به‌بهشت داخل نمی‌سازم، پس کسی که کینة او را داشته باشد، کینة تو را دارد و کسی که کینة تو را داشته باشد کینة مرا دارد، و کسی که او را دشمن بدارد تو را دشمن داشته است، و کسی که با تو دشمنی کند، با من دشمنی کرده است، و کسی که او را دوست بدارد، تو را دوست داشته است، و کسی که تو را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است، و این برتری را برای او قرار دادم و بر تو نیز عطا کردم که از نسلش یازده مهدی خارج سازم که همة آنها از فرزندان فاطمة باکرة بریدة از غیر خدا خواهد بود، و آخرین ایشان کسی است که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌خواند، و زمین را از عدل آکنده سازد همچنان‌که از ستم و بی‌عدالتی پر شده باشد، به‌واسطه او از هلاکت نجات می‌دهم و به‌واسطه او از گمراهی هدایت می‌کنم و به‌واسطة او کوران را بینا و بیماران را شفا خواهم داد، گفتم: خدای من و آقای من! این امر، چه زمانی خواهد بود؟ خدای تعالی وحی فرمود: 1-آن‌گاه که دانش برداشته شود و جهل آشکار گردد، 2-و قاریان فراوان شوند و عمل کننده اندک شود، 3-و کشتار فراوان گردد، 4-و فقهای هدایت‌کننده اندک و فقهای گمراهی و خائنان و شعراء افزون شوند 5-و امّت تو قبورشان را مسجد کنند، 6-و قرآن‌ها زیور 7-و مساجد زینت شود 8-و بی‌عدالتی و فساد افزون گردد 9-و منکَر آشکار شده 10-و امّتت بدان فرمان دهند 11-و از معروف باز دارند 12-و مردان به‌مردان اکتفا کنند 13-و زنان با زنان در آمیزند 14-و امیران کافر شوند 15-و اولیای آنها از حق فاصله گیرند، 16-و یارانشان ستمگر 17-و اندیشمندان آنها فاسق گردند. در این هنگام سه ماه‌گرفتگی واقع گردد، 18-یک ماه‌گرفتگی در مشرق 19-و یک ماه‌گرفتگی در مغرب 20-و یک ماه‌گرفتگی در جزیرة العرب 21-و بصره به‌دست یکی از فرزندانت ویران گردد و نسلی از سیاهان از وی پیروی کنند 22-و یکی از فرزندان حسین بن علیّ قیام کند 23-و دجّال از مشرق و از سیستان خروج کند 24-و سفیانی ظاهر شود، عرض کردم: خدای من! پس از من این فتنه‌ها کی واقع می‌شود؟

خدای تعالی به‌من وحی فرمود و مرا از فتنة بنی امیّه و فتنة فرزندان عمویم و آنچه هست و تا روز قیامت خواهد بود آگاه کرد، و من نیز آن‌گاه که به‌زمین آمدم آنها را به‌پسر عمویم وصیّت کردم و ادای رسالت نمودم، و خدا را بر آن سپاس می‌گویم، چنان‌که پیامبران و هرچه که قبل از من بوده و هرچه که خدا خالق آن است تا روز قیامت، او را سپاس می‌گوید.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنِ النَّزَّالِ بْنِ سَبْرَةَ قَالَ: فَقَالَ علیه‌السلام: فَإِنَّ عَلَامَةَ ذَلِکَ إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاةَ وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَةَ وَ اسْتَحَلُّوا الْکَذِبَ وَ أَکَلُوا الرِّبَا وَ أَخَذُوا الرِّشَا وَ شَیَّدُوا الْبُنْیَانَ وَ بَاعُوا الدِّینَ بِالدُّنْیَا وَ اسْتَعْمَلُوا السُّفَهَاءَ وَ شَاوَرُوا النِّسَاءَ وَ قَطَعُوا الْأَرْحَامَ وَ اتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ کَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ کَانَتِ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ ظَلَمَةً وَ الْعُرَفَاءُ خَوَنَةً وَ الْقُرَّاءُ فَسَقَةً وَ ظَهَرَتْ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ اسْتُعْلِنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمُ وَ الطُّغْیَانُ وَ حُلِّیَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ الْمَنَارَاتُ وَ أُکْرِمَتِ الْأَشْرَارُ وَ ازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ وَ اقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ وَ شَارَکَ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِی التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَى الدُّنْیَا وَ عَلَتْ أَصْوَاتُ الْفُسَّاقِ وَ اسْتُمِعَ مِنْهُمْ وَ کَانَ زَعِیمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ وَ اتُّقِیَ الْفَاجِرُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَ صُدِّقَ الْکَاذِبُ وَ اؤْتُمِنَ الْخَائِنُ وَ اتُّخِذَتِ الْقِیَانُ وَ الْمَعَازِفُ ‌وَ لَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا وَ رَکِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ تَشَبَّهَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ شَهِدَ الشَّاهِدُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُسْتَشْهَدَ وَ شَهِدَ الْآخَرُ قَضَاءً لِذِمَامٍ بِغَیْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تُفُقِّهَ لِغَیْرِ الدِّینِ وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ لَبِسُوا جُلُودَ الضَّأْنِ عَلَى قُلُوبِ الذِّئَابِ وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِیَفِ وَ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ فَعِنْدَ ذَلِکَ الْوَحَا الْوَحَا ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَلَ خَیْرُ الْمَسَاکِنِ یَوْمَئِذٍ بَیْتُ الْمَقْدِسِ وَ لَیَأْتِیَنَّ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَتَمَنَّى أَحَدُهُمْ‌ أَنَّهُ مِنْ سُکَّانِهِ. کمال الدین و تمام النعمة، الشیخ الصدوق، ج2، ص311، باب47- حدیث الدجال و ما یتصل به من أمر القائم علیه‌السلام، ح1، آیت‌الله جرجانی، بیت معظم له، 17/12/1401، شام نیمة شعبان.  

نزال بن سبرة می‌گوید: امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای ما سخنرانی کرد و بعد از حمد و ستایش خداوند و صلوات بر محمد و آلش سه بار فرمود: ای مردم، قبل از آن‌که مرا از دست دهید از من بپرسید، صعصعة بن صوحان برخاست از زمان خروج دجال پرسید، حضرت در جوابش نشانه‌های خروج دجال را بدین صورت بیان فرمود: همانا خروج دجال نشانه‌هایی است که طابق النعل بالنعل دنبال یکدیگر بیاید که اگر خواستی تو را بدان آگاه کنم؟ و او گفت: آری ای میرالمؤمنین! و علی علیه‌السلام فرمود: آنها چنین است:1- آن‌گاه که مردم نماز را تباه سازند، 2-و امانت را ضایع کنند، 3-و دروغ را حلال شمارند، 4-و رباخواری کنند، 5-و رشوه بگیرند، 6-و ساختمان‌های استوار بناکنند، 7-و دین را به‌دنیا بفروشند، 8-و سفیهان را به‌کار گمارند، 9-و با زنان (در اموری که نباید با آنان در آن امور مشورت کنند) مشورت کنند، 10-و قطعِ رَحِم نمایند، 11-و از هوس پیروی کنند، 12-و خونریزی را سبک شمارند، 13-و سعة صدر و تحمّل ضعف به‌شمار آید، 14-و ستمگری افتخار، 15-و امیران فاجر باشند، 16-و وزیران ستمکار، 17-و کدخدایان خیانتکار، 18-و قاریان فاسق، 19-و گواهی‌های دروغ ظاهر گردد، 20-و گرایش از حق به‌باطل، آشکار شود، 21-و افترای در سخن، به‌ظهور برسد، 22-و گناه آشکار گردد، 23-و سرکشی علنی شود، 24-و قرآن‌ها را زیور کنند، 25-و مساجد را بیاریند، 26-و مناره‌ها را بلند سازند، 27-و اَشرار را احترام کنند، 28-و صفوف در هم آید، 29-و دل‌ها مختلف شود، 30-و پیمان‌ها شکسته گردد، 31-و موعود نزدیک شود، 32-و زنان به‌خاطرِ حرصِ بر دنیا در تجارت با شوهرانشان مشارکت کنند، 33-و آوازِ فاسقان بلند شود و آن را گوش کنند، 34-و رذل‌ترین مردم رهبر آنها شود، 35-و از فاجر به‌خاطرِ ترسِ از شرّش اجتناب کنند، 36-و دروغگو را تصدیق کنند، 37-و خائن را امین شمارند، 38-و زنانِ آوازه‌خوان و تار و طنبور فراهم آورند، 39-و آخِرِ این امّت اوّل آن را لعنت کند، 40-و زنان بر زین‌ها سوار شوند، 41-و زنان به‌مردان و مردان به‌زنان شبیه شوند، 42-و شاهد بدون استشهاد، گواهی دهد، 43-ودیگری بی آن‌که حقّ را بشناسد و تفقّه در دین داشته باشد ادای ذمّه را گواهی دهد، 44-و کار دنیا را بر آخرت ترجیح دهند، 45-و پوستِ میش را بر دلِ گرگ بپوشند، 46-و دل‌هایشان بدبوتر از مردار و تلخ‌تر از زهر باشد، در این زمان سرعت و شتاب کنید، سرعت و شتاب کنید، و بهترین مکان‌ها در آن روز مکان‌های مقدّس است، و بر مردم زمانی درآید که هرکدامشان آرزو کنند که از ساکنان آنجا باشند.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ یَمَانٍ التَّمَّارِ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام جُلُوساً فَقَالَ لَنَا: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةً الْمُتَمَسِّکُ فِیهَا بِدِینِهِ کَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ، ثُمَّ قَالَ: هَکَذَا بِیَدِهِ‌ [أی أشار بیده، و الخارط من یضرب بیده على اعلى الغصن ثمّ یمدها إلى الاسفل لیسقط ورقة و القتاد شجر له شوک.] فَأَیُّکُمْ یُمْسِکُ شَوْکَ الْقَتَادِ بِیَدِهِ؟ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِیّاً، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةً فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ. الکافی، ط الاسلامیة، الشیخ الکلینی، ج1، ص335، بَابٌ فِی الْغَیْبَةِ، ح1‌.

یمان تمّار می‌گوید: نزد امام صادق علیه‌السلام نشسته بودیم، برایمان فرمود: همانا برای صاحبِ امرِ امامت، غیبتی است طولانی، هرکس در آن مدت به‌دینش چنگ بزند (و آن را محکم بگیرد)، مانند کسی است که درخت خار قَتَاد را به‌دست بتراشد (خارِ قَتاد درختی است که خار زیادی دارد و خارهایش مانند سوزن است و تراشیدنش به‌این طریق است که یک‌دست را بالای شاخه محکم بگیرد، و با دست دیگر تا پایین بکشد و این جمله در عرب مَثَل است برای انجام کارهای دشوار و سخت)، سپس فرمود: این‌چنین- و با اشارة دست مُجسَّم فرمود-، پس کدام‌یک از شما می‌تواند خار آن درخت را به‌دستش نگهدارد؟ سپس لختی سر به‌زیر انداخت، و بعد فرمود: همانا برای صاحبِ امرِ امامت غیبتی است طولانی، هر بنده‌ای باید از خدا پروا کند، و دین خود را محکم بگیرد.             

  • مرتضی آزاد