رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۳۹۵ مطلب با موضوع «روایات اخلاقی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَوْماً لِأَصْحَابِهِ:‌ مَلْعُونٌ کُلُّ مَالٍ لَا یُزَکَّى، مَلْعُونٌ کُلُّ جَسَدٍ لَا یُزَکَّى وَ لَوْ فِی کُلِّ أَرْبَعِینَ یَوْماً مَرَّةً، فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَمَّا زَکَاةُ الْمَالِ فَقَدْ عَرَفْنَاهَا، فَمَا زَکَاةُ الْأَجْسَادِ؟ فَقَالَ لَهُمْ: أَنْ تُصَابَ بِآفَةٍ، قَالَ: فَتَغَیَّرَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ سَمِعُوا ذَلِکَ مِنْهُ، فَلَمَّا رَآهُمْ قَدْ تَغَیَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ قَالَ لَهُمْ: أَ تَدْرُونَ مَا عَنَیْتُ بِقَوْلِی؟ قَالُوا: لَا یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: بَلَى، الرَّجُلُ و یُخْدَشُ الْخَدْشَةَ وَ یُنْکَبُ النَّکْبَةَ وَ یَعْثُرُ الْعَثْرَةَ وَ یُمْرَضُ الْمَرْضَةَ وَ یُشَاکُ الشَّوْکَةَ وَ مَا أَشْبَهَ هَذَا حَتَّى ذَکَرَ فِی حَدِیثِهِ اخْتِلَاجَ الْعَیْنِ‌. اصول کافی، ثقة الاسلام کلینی، ترجمة سید جواد مصطفوی، باب شدة ابتلاء المؤمن،ص356، ح26، ش2368  

امام صادق علیه‌السلام فرمود: روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله به‌اصحابش فرمود: هر مالی که زکاتش داده نشود از رحمت خدا به‌دور است، و هر بدنی که، هرچند در هر چهل روز یک‌بار، زکاتش داده نشود از رحمت خدا به‌دو راست، عرض شد: ای رسول خدا، امّا زکات مال را شناختیم، زکات بدن‌ها چیست؟ فرمود: زکات بدن‌ها به‌این است که آفتی به‌آن‌ها برسد، امامِ صادق علیه‌السلام فرمود: با گفتنِ این سخن، آنان که این سخن را از رسولِ خدا صلّی الله علیه و آله شنیدند، چهره‌هایشان تغییر کرد، حضرت که دیدند رنگ‌هایشان پریده است، فرمود: آیا می‌دانید منظورم از آفتی که در بدن به‌وجود می‌آید، چیست؟ عرض کردند: نه، یا رسول الله، فرمود: خوب، یکی از آن آفت‌ها این است که انسان خراشی بر بدنش بیفتد، و یا پایش به‌سنگ یا چیز دیگری برخورد کند، یا به‌صورت به‌زمین بیفتد، یا بلای سبکی از بلاهای روزگار و امثال آن به‌او برسد، و یا پایش بلغزد، و یا بیمار شود، و یا خاری به‌بدنش فرو رود، و مثل این‌ها، حتی آن حضرت در فرمایش خود پریدن چشم را ذکر کرد.    

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: مَا أَخْلَصَ الْعَبْدُ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْیَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ ثُمَّ تَلَا «إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ کَذلِکَ‌ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ» سوره اعراف (7) آیه 152. فَلَا تَرَى صَاحِبَ بِدْعَةٍ إِلَّا ذَلِیلًا وَ مُفْتَرِیاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ علیهم‌السلام إِلَّا ذَلِیلًا. اصول کافی، للکلینی، ترجمة سید جواد مصطفوی، ج3، باب الإخلاص، ح6، ص27.

امام باقر علیه‌السلام فرمود: هیچ بنده‌ای چهل روز ایمانش را به‌خداوند عزّوجلّ خالص نگرداند، یا فرمود: هیچ بنده‌ای چهل روز یاد خداوند را نیکو انجام ندهد، مگر آن‌که خداوند عزّوجلّ او را در دنیا زاهد گردانید و بیماری‌ها و داروهای دنیا را به‌او نشان دهد و حکمت را در قلبش ثابت و زبانش را به‌آن گویا سازد، سپس تلاوت فرمود: همانا کسانی که گوساله را پرستیدند به‌زودی خشمی از پروردگارشان و ذلّتی در زندگیِ دنیا به‌آنان خواهد رسید، و دروغ‌سازان را این‌گونه جزا می‌دهیم. بر این اساس هیچ بدعت‌گزاری را نمی‌بینی مگر خوار و هیچ تهمت‌زنندة بر خداوند عزّوجلّ و بر رسولش صلّی الله علیه و آله  و بر اهل بیتش علیهم‌السلام را نمی بینی مگر ذلیل.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قال النبیُّ صلّی الله علیه و آله: خُلِقَ أربعةٌ لأربعةٍ؛ المالُ للإنفاقِ لا للإمساکِ و العلمُ للعملِ لا للمجادلةِ و العبدُ للتَّعبُّدِ لا للتَّنعُّمِ و الدنیا للعبرةِ لا للعمارة. المواعظ العددیة للمشکینی، ص212، با استفاده از فرمایشات استاد جرجانی.

پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: چهار چیز برای چهار هدف آفریده شده است؛ 1-ثروت را خداوند برای انفاق کردن خلق کرده است نه برای نزد خود نگه داشتن و به‌کسی ندادن، 2- دانش را برای عمل کردن آفریده است نه برای جرّو بحث کردن و دانش خود را به‌رخ دیگران کشیدن، 3- انسان را برای بندگی خودش خلق کرده است نه برای خوش‌گذرانی و عیاشی، 4- و دنیا را برای پند گرفتن آفریده است نه برای ساختمان و برج سازی (به قصد لذّت بردن).

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وبهذا الاسناد عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله علیه‌السلام، قال: مَنْ قَرَأَ کُلَّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ الْوَاقِعَةَ، أَحَبَّهُ اللهُ وَحَبَّبَهُ إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِینَ، وَلَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً وَلَا فَقْراً وَلَا آفَةً، وَکَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ‌السَّلَامُ، وَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِیهِ خَاصَّةً، وَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ وَصِفَتِهَا فَلْیَقْرَأْهَا، وَمَنْ قَرَأَهَا قَبْلَ أَنْ یَنَامَ، لَقَی اللهَ تَعَالَى وَوَجْهُهُ کَالْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ. أعلام‌الدین، ص378.

از ابوبصیر نقل شده است که او از امام صادق علیه‌السلام نقل کرد که آن حضرت فرمود: 1-هرکس هر شب جمعه، سورة واقعه را بخواند، خداوند او را دوست دارد 2-و در نزد تمام مردم او را محبوب می‌گرداند، و در دنیا، 3-سختى (و بى‌چیزى و بینوایى)، 4-نیاز و 5-بلایی نمی‌بیند، و 6-از رفیقان امیرالمؤمنین علیه‌السلام محسوب می‌گردد، 7-و این سوره اختصاصاً در مورد علی علیه‌السلام نازل شده است، 8-و هرکس مشتاق بهشت و اوصاف آن است، این سوره را بخواند، 9-و هرکس این سوره را قبل از خواب بخواند، خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که صورتش مانند ماه شب چهارده (قرص کاملِ ماه) می‌درخشد.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ علیه‌السلام: إِذَا أَتَتْ عَلَى الرَّجُلِ أَرْبَعُونَ سَنَةً قِیلَ لَهُ خُذْ حِذْرَکَ فَإِنَّکَ غَیْرُ مَعْذُورٍ وَ لَیْسَ ابْنُ الْأَرْبَعِینَ بِأَحَقَّ بِالْحِذْرِ مِنِ ابْنِ الْعِشْرِینَ فَإِنَّ الَّذِی یَطْلُبُهُمَا وَاحِدٌ وَ لَیْسَ بِرَاقِدٍ فَاعْمَلْ لِمَا أَمَامَکَ مِنَ الْهَوْلِ وَ دَعْ عَنْکَ فُضُولَ الْقَوْلِ. اصول کافی، للکلینی، ترجمة سید هاشم رسولی، ج4، باب محاسبة العمل، ح10، ص193.  

امام باقر علیه‌السلام فرمود: هرگاه کسی به‌سنِّ چهل سالگی برسد، به‌او گفته می‌شود: با احتیاط گام بردار (خود را واپای) که دیگر عذرت پذیرفته نیست، و کسی که به‌چهل سالگی رسیده است سزاوارتر برای با احتیاط گام برداشتن از کسی که به‌سن بیست سالگی رسیده، نیست (و هر دو باید حواسشان را جمع کنند)؛ زیرا کسی که به‌دنبال این دو نفر است (مرگ)، یک شخص است، و خوابش نبرده است، پس برای آن بیمی که چه در پیش داری، کار کن، و سخنان زیادی را از خودت دور کن.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه‌السلام: قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ، فَقِیلَ لِی: إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لَا یُطَافُ عَنْهُمْ، فَقَالَ لِی: بَلْ طُفْ مَا أَمْکَنَکَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ، ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِثَلَاثِ سِنِینَ: إِنِّی کُنْتُ اسْتَأْذَنْتُکَ فِی الطَّوَافِ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَأَذِنْتَ لِی فِی ذَلِکَ فَطُفْتُ عَنْکُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِی قَلْبِی شَیْ‌ءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ، قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ: طُفْتُ یَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، فَقَالَ: ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ، ثُمَّ الْیَوْمَ الثَّانِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ طُفْتُ الْیَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ علیهماالسلام وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام وَ الْیَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام وَ الْیَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِیکَ مُوسَى علیه‌السلام وَ الْیَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِیکَ عَلِیٍّ علیه‌السلام وَ الْیَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْکَ یَا سَیِّدِی وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَدِینُ اللَّهَ بِوَلَایَتِهِمْ، فَقَالَ: إِذَنْ وَ اللَّهِ تَدِینَ اللَّهَ بِالدِّینِ الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَیْرَهُ، قُلْتُ: وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّکَ فَاطِمَةَ علیهاالسلام وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ، فَقَالَ اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. الفروع من الکافی، کتاب الحجّ، 198-بابُ الطوافِ و الحجِّ عن الأئمةِ علیهم‌السلام، ص454، ح2.

از علی بن مهزیار نقل شده که او از موسی بن قاسم نقل کرده است که گفت: به‌امام جواد علیه‌السلام عرض کردم: اراده کرده‌ام که از جانب شما و پدرت طواف کنم، به‌من گفتند: از طرف ائمه علیهم‌السلام نمی‌شود طواف کرد، حضرت فرمود: بلکه هر مقدار برایت ممکن است، طواف کن؛ زیرا این عمل جایز است. سه سال بعد به‌محضرش شرفیاب شدم و عرض کردم: من در طواف از طرف شما و پدرت از شما اجازه گرفته بودم و شما هم این عمل را به‌من اجازه دادید و من هم از طرف شما دو بزرگوار آنچه خدا خواست طواف کردم، بعد در دلم چیزی واقع شد و به‌آن عمل کردم (می‌خواهم بدانم نظر شما در این باره چیست؟)، فرمود: آن چیز چه بود؟ عرض کردم: یک روز به‌نیابت از رسول خدا صلّی الله علیه و آله طواف کردم، سه مرتبه فرمود: درود خدا بر رسول خدا، بعد روز دوّم از طرف امیرالمؤمنین و روز سوّم از طرف امام حسن علیه‌السلام و روز چهارم به‌نیابت از امام حسین علیه‌السلام و روز پنجم به‌نیابت از امام سجاد علیه‌السلام و روز ششم به‌نیابت از امام باقر علیه‌السلام و روز هفتم به‌نیابت از امام صادق علیه‌السلام و روز هشتم به‌نیابت از پدرت امام کاظم علیه‌السلام و روز نهم از طرف پدرت امام رضا علیه‌السلام و روز دهم از طرف خودت ای آقای من، طواف کردم، و اینها کسانی هستند که دین خدا را به‌ولایت ‌آن‌ها پذیرفته‌ام، فرمود: در این هنگام، به‌خدا قسم معتقد شدی خدا را به‌دینی که از بندگان غیر از آن را قبول نمی‌کند، عرض کردم: و گاهی از طرف مادرت فاطمه سلام الله علیها طواف می‌کنم، و گاهی هم طواف نمی‌کنم، فرمود: این عملت را زیاد بشمار؛ زیرا این کار اگر خدا بخواهد پرثواب‌ترین کاری است که تو انجام می‌دهی.              

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله إِذَا احْمَرَّتِ الشَّمْسُ عَلَى رَأْسِ قُلَّةِ الْجَبَلِ هَمَلَتْ عَیْنَاهُ دُمُوعاً، ثُمَّ قَالَ: أَمْسَى ظُلْمِی مُسْتَجِیراً بِعَفْوِکَ وَ أَمْسَتْ ذُنُوبِی مُسْتَجِیرَةً بِمَغْفِرَتِکَ وَ أَمْسَى خَوْفِی مُسْتَجِیراً بِأَمَانِکَ وَ أَمْسَى ذُلِّی مُسْتَجِیراً بِعِزِّکَ وَ أَمْسَى فَقْرِی مُسْتَجِیراً بِغِنَاکَ وَ أَمْسَى وَجْهِی الْبَالِی الْفَانِی مُسْتَجِیراً بِوَجْهِکَ الدَّائِمِ الْبَاقِی اللَّهُمَّ أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ وَ غَشِّنِی رَحْمَتَکَ وَ جَلِّلْنِی کَرَامَتَکَ وَ قِنِی شَرَّ خَلْقِکَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ. ادب حضور، ترجمة فلاح السائل، محمد روحی، سید بن طاووس، ص386- عُدَّة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد الحلّی، ج1، ص269.

از حضرت ابوجعفر علیه‌السلام نقل شده است که فرمود: هرگاه خورشید بر سرِ قلة کوه قرمز می‌شد، از چشمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله اشک جاری می‌شد، سپس دست به‌دعا برداشته و [به‌درگاه پروردگار] عرض می‌کرد: [بارالها] ظلمم با پناهندگی به‌بخششت، داخل در شب شد، و گناهانم با پناهندگی به‌آمرزشت وارد بر شب گردید، و ترسم با پناهندگی به‌امان تو بر شب وارد شد، و خواریم با پناهندگی به‌سرفرازیت بر شب وارد شد، و ناداری‌ام با پناهندگی به‌دارایی و ثروتت وارد بر شب شد، و چهرة کهنه و نابودشوندة من با پناهندگی به‌وجه همیشگی و ثابت و برقرار و پاینده‌ات، به‌شب وارد گردید، خداوندا، لباس عافیتت را بر تن من بپوشان، و رحمت خود را شامل حالم گردان، و مرا غرق در جود و بخشش و آقایی خود گردان، و مرا از شرّ مخلوقات جنّی و انسی خود در امان بدار، ای خداوند، ای صاحبِ رحمت عامّ، ای صاحبِ رحمت خاصّ.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

رُوِیَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ‌: کُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً الْقُرْآنَ بِالْکُوفَةِ فَمَازَحْتُهَا بِشَیْ‌ءٍ، فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام عَاتَبَنِی وَ قَالَ: مَنِ ارْتَکَبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یَعْبَأِ اللَّهُ بِه،ِ أَیَّ شَیْ‌ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ؟ فَغَطَّیْتُ وَجْهِی حَیَاءً وَ تُبْتُ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه‌السلام: لَا تَعُدْ. الخرائج و الجرائح للرواندی، ج2، ص594، ح5.

از ابوبصیر نقل شده است که گفت: در کوفه به‌خانمی قرائت قرآن یاد می‌دادم و با سخنی با او شوخی کردم، پس هنگامی که به‌محضر امام باقر علیه‌السلام شرفیاب شدم، مرا توبیخ کرد و فرمود: هرکس در خلوت مرتکب گناه شود، خداوند به‌او اعتنایی نمی‌کند، به‌آن زن چه گفتی؟! پس من از خجالت صورتم را پوشاندم و توبه کردم، امام باقر علیه‌السلام فرمود: تکرار نکن!

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وَ رُوِىَ عَن أبی کاهلٍ قال: وقع بین رجلین من أصحاب النبی صلّی الله علیه و آله کلامٌ حتّى تصادما، فلقیتُ أحدَهُمَا فقلتُ: ما لَکَ وَلِفُلَانٍ؟ فَقَد سمعتُه یُحسِنُ الثَّنَاءَ عَلَیکَ، ولقیتُ الآخَرَ فقلتُ له مثلَ ذلِکَ حتّى اصطَلَحَا ثُمَّ قُلتُ: أهلکتُ نَفسی وَأصلَحتُ بَینَ هذینِ، فأخبرتُ النَّبِیَّ صلّی الله علیه و آله فقال: یا أبا کاهلٍ، أصلِح بینَ النَّاسِ ولَو بِالکِذبِ. بحارالأنوار، ج69، ص254.

از ابوکاهل نقل شده است که گفت: میان دو مرد از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله حرفی واقع شد که منجر به زد و خورد میان آن دو گردید، یکی از او را ملاقات کرده و به‌او گفتم: بین تو و فلانی چه اتفاقی افتاده است؟ من از او شنیدم که از تو تعریف زیادی می‌کرد! و مرد دیگر را دیدم و به‌او هم مانند همان سخن را گفتم، تا این‌که آن دو با هم سازش کردند، امّا با خودم گفتم: خودم را نابود، و میان آن دو نفر سازش برقرار کردم، موضوع را برای پیامبر صلی الله علیه و آله گفتم، حضرت فرمود: ای اباکاهل، بین مردم سازش ایجاد کن هرچند با دروغ.    

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عن عبد الله بن سنانٍ‌ قال: شکوتُ إلى أبی عبد الله علیه‌السلام، فقال: أ لا أعلّمک شیئاً إذا قلتَه قضى اللهُ دینَک و أنعشک و أنعشَ حالَک‌؟ فقلتُ: ما أحوجنی إلى ذلک! فعلَّمه هذا الدعاءَ: قُل فی دبر صلاةِ الفَجر «توکلتُ على الحیِّ الَّذی لا یموتُ و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً، اللهم إنی أعوذ بک من البؤس و الفقر و من غلبة الدین و السقم و أسألک أن تُعینَنی على أداءِ حقِّک إلیکَ و إلى الناسِ‌». تفسیر العیاشی، ج2، سورة بنی إسرائیل، ح182، ص343.

از عبدالله بن سنان نقل شده است که گفت: نزد امام صادق علیه‌السلام (از بدهی و بدحالی) شکایت کردم، فرمود: آیا به‌تو چیزی (دعایی) را یاد ندهم که هرگاه آن را بگویی خداوند بدهی‌ات را ادا و سر زنده و شادمانت و حالت را خوب کند؟! عرض کردم: چقدر به‌این چیزها محتاجم! فرمود: در تعقیب نماز صبح بگو: «توکلتُ عَلَى الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً، اللهم إنِّی أعوذُ بکَ مِنَ البؤسِ و الفقرِ و من غلبةِ الدینِ و السقمِ و أسألک أن تُعینَنی على أداءِ حقِّک إلیکَ و إلى الناسِ‌»؛ توکل کردم بر خدای زنده‌ای که نمی‌میرد و ستایش مخصوص خدایی است که برای خود فرزندی نگرفته است و برای او شریکی در پادشاهی نیست و از سرِ ناتوانی سرپرستی ندارد و او را از هر جهت بزرگ بشمار، خداوندا، من پناه می‌برم به‌تو از سختى و بى‌چیزى و بینوایى و ناداری و از چیره شدن بدهی و بیماری و از تو می‌خواهم که مرا بر ادای حقت به‌خودت و به‌مردم یاری فرمایی.

  • مرتضی آزاد