رسول الله ص: إنی تارکٌ فیکم الثقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی...

طبق روایت مشهور و معتبر نزد شیعه و سنی، دو چیز گران‌بها که از پیامبر صلی الله علیه و آله به‌یادگار مانده است ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند که در این وبلاگ فاخر در قالب روایات و حکایات مستند و معتبر درصدد عمل به‌این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم. انشاءالله

۳۹۵ مطلب با موضوع «روایات اخلاقی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قال النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: وصفةُ العاقِلِ أن یَحلِمَ عَمَّن جَهِلَ عَلَیهِ، وَیَتَجَاوَزََ عَمَّن ظَلَمَهُ، ویتواضعَ لِمَن هُوَ دُونَهُ، ویسابقَ من فوقه فی طلب البر، و إذا أراد أن یتکلم تدبَّر، فإن کان خیراً تکلّم فغنم، وإن کان شرّاً سکت فسلم، وإذا عرضت له فتنةٌ استعصم باللّه، وأمسک یده ولسانه، وإذا رأى فضیلةً انتهز بها، لا یفارقه الحیاءُ ولا یبدو منه الحرصُ؛ فتلک عشر خصال یُعرف بها العاقلُ. وصفةُ الجاهل: أن یظلم مَن خالطه ویتعدَّى على من هو دونه، ویتطاولَ على من هو فوقَه، کلامُه بغیر تدبّرٍ، إن تکلّم أثم، وإن سکت سها، وإن عرضت له فتنةٌ سارعَ إلیها فأردته، وإن رأى فضیلةً أعرض وأبطأ عنها، لا یَخَافُ ذنوبَهُ القدیمةَ، ولا یرتدع فیما بقی من عمره مِنَ الذُّنُوبِ، یَتَوَانى عَنِ البِرّ ویُبطِئ عَنهُ، غیرَ مکترثٍ لما فاتَه مِن ذَلِکَ أو ضَیَّعَهُ؛ فتلکَ عَشرُ خِصَالٍ مِن صِفَةِ الجَاهِلِ الَّذی حُرِّمَ العَقلَ. تحف‌العقول، الحرّانی، تصحیح علی اکبر غفّاری، ص29.

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: و ویژگی‌های عاقل این است که: 1-در برابر کسی که نسبت به‌او نادانی ورزیده، حوصله کرده و زود از کوره در نمی‌رود، 2-و از کسی که به‌او ستم کرده می‌گذرد، 3-و در برابر کسی که از او پایین‌تر است فروتنی می‌کند، 4-و با کسی که از او بالاتر است در دنبال کردنِ نیکی، رقابت می‌کند، 5-و هنگامی که می‌خواهد حرفی بزند به‌عاقبت و آخرِ آن کار می‌نگرد و جوانب آن را می‌سنجد، 6-پس اگر عاقبتش خوبی بود صحبت می‌کند و منتفع می‌شود، و اگر آخرش بدی بود، سکوت می‌کند‌ تا سالم بماند، 7-و چون سختی، درگیری و امتحانی برایش پیش آید پناه می‌برد به‌خدا و دست و زبانش را نگه می‌دارد، 8-و اگر عملی را که دارای رجحان و مزیّت است، ببیند آن کار را پذیرفته، و در انجامش عجله می‌کند، 9-شرم‌ کردن از ارتکاب زشتی‌ها از او جدا نمی‌شود، 10-و علاقة زیاد که او را به‌جمع‌آوری اموال، بیش از احتیاجش وادار می‌کند، از او ظاهر نمی‌گردد. آنچه بیان شد، ده ویژگی است که به‌وسیلة آن‌ها عاقل شناخته می‌شود. و ویزگی‌های نادان این است که: 1-به‌کسی که با او معاشرت کند، ستم می‌کند، 2-و بر زیردستِ خود، اجحاف می‌کند، 3-و در برابر کسی که از او بالاتر است گردن‌کشی می‌کند، 4-در سخنانش آینده‌نگری و عاقبت‌اندیشی نیست؛ اگر حرف بزند مرتکب کار حرامی می‌شود، 5-و اگر حرفی نزند فراموش می‌کند، 6-و اگر مشکل، نزاع و آزمایشی رخ دهد، به‌سوی آن می‌شتابد و آن مسئله دامن‌گیر او می‌شود، 7-و اگر عملِ مرجَّحی دید، از آن روی برمی‌گرداند و میل و رغبتی به‌آن نشان نمی‌دهد، 8-ترسی از گناهانِ قبلیِ خود ندارد، 9-در باقیماندة عمرش از گناهان دست برنمی‌دارد، 10-در انجام کارهای نیک سستی می‌کند و رغبتی به‌آن‌ها نشان نمی‌دهد، و به‌ثواب‌هایی که از دست داده و آن‌ها را نابود کرده است، اهمیّت نمی‌دهد. این‌ها دَه ویژگی از اوصافِ نادانی است از عقل بی نصیب مانده!

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

رُوِیَ أنَّ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه‌السلام جاءَهُ رَجُلٌ وقالَ: أنَا رَجُلٌ عاصٍ ولا أصبِرُ عَنِ المَعصِیَةِ، فَعِظنی بِمَوعِظَةٍ. فَقالَ علیه‌السلام: اِفعَل خَمسَةَ أشیاءَ وأذنِب ما شِئتَ، فَأَوَّلُ ذلِکَ: لا تَأکُل رِزقَ اللّهِ وأذنِب ما شِئتَ، وَالثّانی: اُخرُج مِن وِلایَةِ اللّهِ وأذنِب ما شِئتَ، وَالثّالِثُ: اُطلُب مَوضِعاً لا یَراکَ اللّهُ وأذنِب ما شِئتَ، وَالرّابِعُ: إذا جاءَ مَلَکُ المَوتِ لِیَقبِضَ روحَکَ فَادفَعهُ عَن نَفسِکَ وَأذنِب ما شِئتَ، وَالخامِسُ: إذا أدخَلَکَ مالِکٌ فِی النّارِ فَلا تَدخُل فِی النّارِ وأذنِب ما شِئتَ. بحارالأنوار، ج75، ص126، ح7، به‌نقل از جامع الأخبار، الفصل التاسع والثمانون فی الموعظة، و فیه «علی بن الحسین بن علی علیهم‌السلام». ر.ک: دانش نامة امام حسین علیه‌السلام بر پایة قرآن، حدیث و تاریخ، محمّدی ری شهری، ج14، ص320.    روایت شده است که مردى نزد امام حسین علیه‌السلام آمد و گفت: من، مردى گُنهکارم و در برابر گناه، شکیبایى ندارم، مرا اندرزى ده. امام علیه‌السلام فرمود: پنج‌کار را انجام بده و سپس، هر گناهى که خواستى، بکن. نخست، آن‌که روزىِ خدا را نخور و هر گناهى خواستى، بکن. دوّم، از ولایتِ خدا بیرون برو و هر گناهى خواستى، بکن. سوّم، جایى که خدا تو را نبیند، پیدا کن و هر گناهى خواستى، بکن. چهارم، چون فرشتة مرگ آمد تا قبضِ روحت کند، او را از خود بران و هر گناهى خواستى، بکن. پنجم، چون مالک (فرشتة جهنّمْ) تو را به‌دوزخْ وارد کرد، به‌آن، وارد مشو و هرگناهى خواستى، انجام بده.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

 

در این روایت شریف، برای هریک از این سیزده چیز؛ یعنی: دین، ایمان، عالِم، عامِل، متکلّف، ظالِم، منافق، گنهکار، ریاکار، حسود، مسرِف، تنبل و غافل سه نشانة کاربردی بیان شده است.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام، قَالَ: قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ: یَا بُنَیَّ، لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلَامَةٌ یُعْرَفُ بِهَا وَ یُشْهَدُ عَلَیْهَا؛ وَ إِنَّ لِلدِّینِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ وَ الْعَمَلَ بِهِ، وَ لِلْإِیمَانِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، وَ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ الْعِلْمَ بِاللَّهِ وَ بِمَا یُحِبُّ وَ بِمَا یَکْرَهُ، وَ لِلْعَامِلِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ الصَّلَاةَ وَ الصِّیَامَ وَ الزَّکَاةَ، وَ لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ وَ یَقُولُ مَا لَا یَعْلَمُ وَ یَتَعَاطَى مَا لَا یَنَالُ‌، وَ لِلظَّالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ یُعِینُ الظَّلَمَةَ، وَ لِلْمُنَافِقِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یُخَالِفُ لِسَانُهُ قَلْبَهُ وَ قَلْبُهُ فِعْلَهُ وَ عَلَانِیَتُهُ سَرِیرَتَهُ، وَ لِلْآثِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یَخُونُ وَ یَکْذِبُ وَ یُخَالِفُ مَا یَقُولُ، وَ لِلْمُرَائِی ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یَکْسَلُ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ وَ یَنْشَطُ إِذَا کَانَ النَّاسُ عِنْدَهُ وَ یَتَعَرَّضُ فِی کُلِّ أَمْرٍ لِلْمَحْمَدَةِ، وَ لِلْحَاسِدِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ یَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَةِ، وَ لِلْمُسْرِفِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یَشْتَرِی مَا لَیْسَ لَهُ وَ یَلْبَسُ مَا لَیْسَ لَهُ وَ یَأْکُلُ مَا لَیْسَ لَهُ، وَ لِلْکَسْلَانِ‌ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ یَتَوَانَى حَتَّى یُفَرِّطَ وَ یُفَرِّطُ حَتَّى یُضَیِّعَ وَ یُضَیِّعُ حَتَّى یَأْثَمَ، وَ لِلْغَافِلِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ؛ السَّهْوَ وَ اللَّهْوَ وَ النِّسْیَانَ. قَالَ حَمَّادُ بْنُ عِیسَى: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: وَ لِکُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ شُعَبٌ یَبْلُغُ الْعِلْمُ بِهَا أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ بَابٍ وَ أَلْفِ بَابٍ وَ أَلْفِ بَابٍ، فَکُنْ یَا حَمَّادُ، طَالِباً لِلْعِلْمِ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ، فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تُقِرَّ عَیْنُکَ وَ تَنَالَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَّمَعَ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ عُدَّ نَفْسَکَ فِی الْمَوْتَى وَ لَا تُحَدِّثَنَّ نَفْسَکَ أَنَّکَ فَوْقَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ اخْزُنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزُنُ مَالَکَ. الخصال للصّدوق، ج1، ص121، ح113. کتابخانة مدرسة فقاهت. خصال صدوق، ترجمة آیت‌اللّه شیخ محمدباقر کمره‌ای، ج1، باب الثلاثة، ص136، ح95. 

امام ششم فرمود: لقمان به‌پسرش گفت: اى پسر جانم، براى هر چیزى نشانه‌ای است که بدان شناخته شود و بر آن گواه است: و همانا دین را سه نشانه است؛ دانش، ایمان و عمل به‌آن. ایمان سه نشانه دارد؛ ایمان به‌خدا، و کتاب‌هایش و فرستادگانش. عالِم سه نشانه دارد؛ خداشناسی، و دانستن آن‌چه خدا دوست دارد، و آن‌چه از آن خوشش نمی‌آید. و عمل‌کننده سه نشانه دارد؛ نماز، روزه و زکات. و برای کسی که چیزی را به‌زور به‌خود می‌بندد، سه نشانه است؛ با ما فوقِ خودش ستیزه می‌کند، و چیزی را که نمی‌داند بر زبان جاری می‌کند، و چیزى را که بدان نمى‌رسد مى‌جوید و بدان مشغول است. و ستمگر سه نشانه دارد؛ نسبت به‌بالادستش با ‌نافرمانى، و به‌زیردستش با ‌تسلّط و استیلا ستم، و ستمگران را کمک می‌کند. و برای منافق سه نشانه است؛ زبانش با دلش، و دلش با کردارش، و آشکارش با پنهانش مخالف است. و گنهکار سه نشانه دارد؛ خیانت می‌ورزد، و دروغ می‌گوید، و خلافِ گفتة خود عمل می‌کند. و ریاکار، سه نشانه دارد؛ هنگامِ تنهایى سُست، و در میانِ مردم خستگی ناپذیر، و در هر کارى دنبال تشویق و تعریف (مردم) است. و حسود سه نشانه دارد؛ در غیابِ محسود، غیبت او را، و در حضورش چاپلوسی، و در مصیبت‌ سرزنش می‌کند. و اسراف‌کار سه نشانه دارد؛ آنچه درخورِ او نیست می‌خَرَد، و آنچه درخورِ او نیست می‌پوشد، و آنچه در خورِ او نیست می‌خورد. و تنبل سه نشانه دارد؛ سستى می‌ورزد تا تقصیر کار گردد، و تقصیر می‌کند تا هدر دهد و نابود کند، و تباه می‌کند تا گنهکار شود. و براى غافل سه نشانه است؛ اشتباه، و بازى، و فراموشى. حمّاد بن عیسى می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: و براى هر کدام از این نشانه‌ها، شاخه‌هایی است که این نشانه‌ها را به‌بیش از هزار باب و هزار باب و هزار باب (جمعاً سه هزار باب) می‌رساند. اى حمّاد، در شب و روز به‌دنبالِ (کسبِ) دانش باش، و اگر می‌خواهى چشمت روشن شود و به‌خیر دنیا و آخرت برسى، چشمداشت به‌آن‌چه در دست مردم است نداشته باش، و خود را در مردگان بشمار، و خود را بالاتر از هیچ‌کس ندان، و زبان خود را مستور دار، چنانچه ثروتت را پنهان می‌کنی.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام قَالَ: مَرَّ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام بِمَجْلِسٍ مِنْ قُرَیْشٍ فَإِذَا هُوَ بِقَوْمٍ بِیضٍ ثِیَابُهُمْ صَافِیَةٍ أَلْوَانُهُمْ کَثِیرٍ ضِحْکُهُمْ یُشِیرُونَ بِأَصَابِعِهِمْ إِلَى مَنْ یَمُرُّ بِهِمْ ثُمَّ مَرَّ بِمَجْلِسٍ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ فَإِذَا قَوْمٌ بُلِیَتْ مِنْهُمُ الْأَبْدَانُ وَ دَقَّتْ مِنْهُمُ الرِّقَابُ وَ اصْفَرَّتْ مِنْهُمُ الْأَلْوَانُ وَ قَدْ تَوَاضَعُوا بِالْکَلَامِ، فَتَعَجَّبَ عَلِیٌّ علیه‌السلام مِنْ ذَلِکَ، وَ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله، فَقَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! إِنِّی مَرَرْتُ بِمَجْلِسٍ لِآلِ فُلَانٍ ثُمَّ وَصَفَهُمْ وَ مَرَرْتُ بِمَجْلِسٍ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ فَوَصَفَهُمْ، ثُمَّ قَالَ: وَ جَمِیعٌ مُؤْمِنُونَ؟ فَأَخْبِرْنِى یَا رَسُولَ اللَّهِ، بِصِفَةِ الْمُؤْمِنِ. فَنَکَسَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللّه علیه و آله، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَقَالَ: عِشْرُونَ خَصْلَةً فِى الْمُؤْمِنِ، فَإِنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ لَمْ یَکْمُلْ إِیمَانُهُ: إِنَّ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِینَ یَا عَلِیُّ، الْحَاضِرُونَ الصَّلَاةَ، وَ الْمُسَارِعُونَ إِلَى الزَّکَاة،ِ وَ الْمُطْعِمُونَ الْمِسْکِینَ، الْمَاسِحُونَ رَأْسَ الْیَتِیمِ، الْمُطَهِّرُونَ أَطْمَارَهُمْ، الْمُتَّزِرُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمُ، الَّذِینَ إِنْ حَدَّثُوا لَمْ یَکْذِبُوا، وَ إِذَا وَعَدُوا لَمْ یُخْلِفُوا، وَ إِذَا ائْتُمِنُوا لَمْ یَخُونُوا، وَ إِذَا تَکَلَّمُوا صَدَقُوا، رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ، أُسُدٌ بِالنَّهَارِ، صَائِمُونَ النَّهَارَ، قَائِمُونَ اللَّیْلَ، لَا یُؤْذُونَ جَاراً، وَ لَا یَتَأَذَّى بِهِمْ جَارٌ، الَّذِینَ مَشْیُهُمْ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنٌ، وَ خُطَاهُمْ إِلَى بُیُوتِ الْأَرَامِلِ، وَ عَلَى أَثَرِ الْجَنَائِزِ، جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الْمُتَّقِینَ. بحارالأنوار، ج64، ص276، ح4- الکافی، ج2، ص232.

از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام نقل شده است که فرمود: امیرالمؤمنین علیه‌السلام به‌محفلی از مردمِ قریش، گذشت که لباس‌های سفید پوشیده بودند، و رنگِ روشنی داشتند، و بسیار مى‌خندیدند، در حالی که به‌هرکه از آن‌جا مى‌گذشت با انگشت، اشاره مى‌کردند. سپس به‌جمع دیگری از قبیلة اوس و خزرج گذشت، و آن‌ها را دید با پیکری فرسوده، و گردن باریک، و رنگ زرد، که با فروتنى سخن مى‌گفتند. على علیه‌السلام از این دو حلقه تعجّب کرد و خدمت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد: پدر و مادرم به‌فدایت! من به‌جمعیّتی از آلِ فلان گذشتم، و حالِ آن‌ها را بیان کرد، و به‌مجلسی از اوس و خزرج گذشتم، و حال آن‌ها را گفت. سپس عرض کرد: و همة آن‌ها مؤمن‌اند؟ پس اى رسول خدا، ویژگیِ مؤمن را برایم بازگو. رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم اندکى سر به‌زیر انداخت، و سپس سر بلند کرد و فرمود: بیست ویژگی در مؤمن است که اگر این‌ها در او نباشد، ایمانش کامل نیست. علی جان، همانا از اخلاق مؤمنان است که در نماز حاضرند، و در پرداختِ زکات شتابان، بیچارگان و مستمندان را اطعام کنند، بر سرِ یتیم دستِ نوازش کشند، لباس‌هاى خود را پاکیزه دارند، بندِ زیرجامه را به‌کمر ببندند (تا بر اثر نداشتن زیرجامه عورتشان آشکار نگردد)، اگر خبر دهند دروغ نگویند، و اگر وعده دهند، خُلفِ وعده نکنند، و چون امانت گیرند خیانت نکنند، و چون سخن گویند راست گویند، در شب عابدند، و در روز شیرِ دلیرند، روزها روزه دارند، شب‌ها (براى عبادت) به‌پا خیزند، همسایه را نیازارند، همسایه از آن‌ها آزار نبیند (اگرچه به‌وسیلة بچّه و خادمِ آن‌ها باشد)، بر زمین با آرامش و فروتنی گام بردارند، به‌خانه‌هاى بیوه‌زنان (به‌منظور کمک و مساعدت) و تشییع جنازه‌ها رهسپارند، خداوند ما و شما را از جملة انسان‌های با تقوا قرار دهد (کنایه از این‌که صفتِ بیستم آن‌ها تقوى است).

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنِ المُفَضّلِ بنِ عمر، عن الصادق جعفر بن محمد، عن أبیه، عن آبائه علیهم السلام، قال: قال رسول الله صلّى الله علیه وآله: إنَّ اللّهَ جلَّ جلالُه أوحى إلى الدُّنیا: أن أتعبی مَن خدمکِ، واخدمی مَن رفضکِ، وإنَّ العبدَ إذا تخلَّى بسیّده فی جوفِ اللّیلِ المظلمِ وناجاه، أثبتَ اللّهُ النُّورَ فی قلبِه، فإذا قالَ: یا ربِّ یا ربِّ، ناداه الجلیلُ جلَّ جلالُه: لبیکَ عبدی، سلنی أعطک، وتوکّل علیَّ أکفِکَ، ثُمَّ یقولُ جلَّ جلالُه لملائکتِه: یا ملائکتی، أنظروا إلى عبدی، فقد تخلَّى بی فی جوفِ اللَّیلِ المظلمِ، والبّطَّالون لاهونَ، والغافلون نیامٌ، اشهدوا أنی قد غفرتُ له. ثُمَّ قال علیه‌السلام: علیکم بالورعِ والإجتهادِ والعبادةِ، و زوهِدوا فی هذه الدّنیا الزّاهدةِ فیکم، فإنَّها غَرَّارَةٌ، دارُ فناءٍ و زوالٍ، کَم مِن مُغتَرٍّ بِهَا قَد أهلکتْه، وکم مِن واثقٍ بها قد خانتْه، وکم مِن معتمدٍ علیها قد خدعتْه وأسلمتْه، واعلموا أنَّ أمامَکم طریقاً مهولاً، وسفراً بعیداً، وممرُّکم على الصِّراطِ، ولا بُدَّ للمسافرِ مِن زادٍ، فَمَن لم یَتَزَوَّد وسافرَ عطبَ وهلکَ، وخیرُ الزَّادِ التَّقوَى، ثُمَّ اذکُرُوا وُقُوفَکَم بَینَ یَدَیِ اللّهِ جَلَّ جلالُه، فإنَّه الحَکَمُ العَدلُ، واستعِدُّوا لِجَوابِه إذا سألکم، فإنَّه لابُدَّ سَائِلُکُم عَمّا عَمِلتُم بِالثَّقَلَینِ مِن بَعدِی، کتابِ اللّهِ، وَعِترَتی، فَانظُروا أن لا تقولوا: أمّا الکِتابَ فغیَّرنا وحرَّفنا، وأمّا العترةَ ففارقنَا وقَتَلنَا، فَعِندَ ذَلِکَ لا یَکُونُ جَزاؤُکُم إلا النَّارَ، فَمَن أرادَ مِنکُم أن یَتَخَلَّصَ مِن هَولِ ذلکَ الیومَ، فلیتولِّ ولیِّی، ولیَتَّبِع وَصیِّی وَخَلِیفَتِی مِن بَعدی علیِّ ابنِ أبی طالبٍ، فَإنَّهُ صاحبُ حَوضِی، یَذودُ عنهُ أعداءَهُ، وَیَسقِی أولیاءَهُ، فَمَن لَم یَسقِ منهُ لم یَزَل عطشانَ ولم یَروِ أبداً، وَمَن سَقَی منهُ شربةً لم یَشقَ وَلَم یَظمَأ أبداً، وَ إنَّ عَلِیَّ بنَ أبیِ طالبٍ علیه‌السلام لصاحبِ لوائی فی الآخرةِ، کَمَا کانَ صاحبَ لِوائِی فِی الدُّنیا، وَإنَّهُ أوَّلُ مَن یَدخُلُ الجَنَّةَ، لِأنَّهُ یُقَدِّمُنِی وَبِیَدِهِ لَوَائِی، تَحتَهُ آدَمُ وَمَن دُونَهُ مِن الأنبِیَاءِ. الأمالی للصّدوق، المجلس السابع و الأربعون، ص279، ح9. 

مُفَضّل بن عُمَر از امام صادق، و آن حضرت از پدرش، و ایشان از پدرانشان علیهم‌السلام نقل کرده‌اند که فرمود: رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: به‌راستى، خداى جلّ جلالُه به‌دنیا وحی فرمود که خادمِ خود را به‌رنج افکن، و به‌تارکِ خود، خدمت کن، و چون بنده، در نیمه‌شبِ تار، با آقاى خود، خلوت کند، و راز گوید، خداوند، نور را در دلش برجا دارد، پس چون گوید: ای پروردگارِ من، ای پروردگارِ من، خداوندِ بلندمرتبه، با صدای بلند، او را صدا می‌زند: اجابت باد تو را، بندة من، از من درخواست کن تا به‌تو ببخشم، و بر من تکیه کن تا تو را از غیرِ خودم بی‌نیاز کنم، سپس خداوندِ جل جلاله به‌فرشتگانِ خود می‌فرماید: اى ملائکة من، بندة مرا ببینید که در دلِ شبِ تار، با من خلوت کرده، در حالی که بیهودگان در بازى و مشغولانِ به‌لهو و لعب، در غفلتند و به‌خواب اندرند، گواه باشید که من او را آمرزیدم. سپس پیامبر اکرم صلّی اللّهُ علیه و آله فرمود: بر شما باد به‌دوری از گناه، و کوشش، و بندگی، و به‌این دنیایی که به‌شما بى‌میل‌ است، بى‌رغبت باشید؛ زیرا که دنیا بسیار فریب‌دهنده، خانة نابودی و از بین‌رفتن است. چه بسیار کسانى که فریبِ آن را خوردند، ولی دنیا آن‌ها را نابود کرد، و چه فراوان افرادی که بدان تکیه زدند، اما دنیا به‌آنان خیانت کرد، و چه بسیار کسانى که بدان اطمینان کردند، ولی دنیا فریبشان داد و آنان را تنها گذاشت! و بدانید که در پیشِ شما، راهی است هراسناک، و سفری است طولانی، و عبورِ شما بر پُلِ صراط است، و مسافر را از توشه، گریزی نیست، و هرکه بى‌توشه سفر کند، در رنج افتاده و هلاک می‌شود، و بهترین توشه، تقوى است. سپس ایستادنِ خود را در برابر خداوندِ جل جلاله یاد کنید، که او داوری عادل است، و در موقعِ بازپرسىِ او از شما، آمادة جوابش شوید، که ناچار از شما از آن‌چه در موردِ ثقلین بعد از من؛ یعنی کتاب خدا و خاندان نزدیک من، انجام دادید، خواهد پرسید، پس ملاحظه کنید که نگویید: امّا کتاب را تغییر داده و تحریفش کردیم، و امّا از خاندانِ نزدیکت جدا شده و آنان را کشتیم، که در این صورت، پاداشِ شما جز دوزخ نباشد، پس هریک از شما که می‌خواهد از هراسِ آن روز رهایی یابد، باید پیروِ جانشینِ من، و تابعِ عمل کنندة به‌سفارشاتِ من، و نمایندة من، بعد از من؛ على بن ابى طالب علیه‌السلام، باشد، که او مالکِ آبدانِ من است، و دشمنانش را از آن دور، و دوستانش را از آن، سیراب می‌کند؛ پس هرکه از آن برکه ننوشد، همیشه تشنه است و هرگز سیراب نشود، و هرکه از آن، شربتى بنوشد، هرگز بدبخت و تشنه نشود، و به‌راستى علىّ بن ابى طالب، مالکِ پرچمِ من، در آخرت است، چنان‌چه او در دنیا مالکِ پرچم من بود، و اوّلین کسی است که واردِ بهشت می‌شود؛ زیرا بر من پیشی می‌گیرد، در حالی که در دستش پرچمِ من است، و در زیرِ آن پرچم، آدم و پیغمبران دیگر قرار دارند.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

یکى از آداب و رسوم زمان پیشین این بود که یکدیگر را به‌اسم صدا مى‏کردند، و این نوع خطاب نسبت به‌بعضى‏ها خلاف ادب بود، مخصوصاً حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله که از مقام والا و احترام خاصى برخوردار بود نمى‏بایست مثل سایر افراد مخاطب قرار گیرد. لذا خداوندِ متعال، در این رابطه آیه‏اى نازل فرمود که مسلمین موظّف و مکلّف شدند آن حضرت را رسول ‏اللَّه خطاب کنند. در این میان حضرت فاطمه هم مى‏خواست به‌این برنامه عمل کند، رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از او خواست که به‌پدر، پدر بگوید. حدیثى که مى‏خوانید در همین رابطه است:

عن الصادق علیه‏السلام قالت فاطمة علیهاالسلام: لما نزلت: «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا» سورة نور (24) آیة 63. [ر] هبتُ رسول‏ََ اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلم آن أقولَ له: یا أبة، فکنتُ أقولُ: یا رسولَ ‏اللَّه، فأعرض عنّى مرةً أو اثنتین أو ثلاثاً، ثُمَّ أقبل علىّ، فقال: یا فاطمة، إنّها لم تنزل فیکِ و لا فى أهلکِ و لا فى نسلکِ، أنت منّى و أنا منکِ. إنَّما نزلت فى أهل الجفاء والغلظة من قریش أصحابِ البذخ والکبر، قولى: یا أبة، فإنّها أحیى للقلبِ و أرضى للرّبِّ. بحارالأنوار، ج43، باب3، ص32.

از امام صادق علیه‏السلام روایت شده که حضرت فاطمه سلام ‏اللَّه‏ علیها فرمود: وقتى این آیه «صدا زدنِ پیامبر را در میان خود مانند خواندنِ بعضی از شما نسبت به‌بعضی دیگر قرار ندهید»، نازل شد، من هم ترسیدم از این‌که به‌آن حضرت «اى پدر» بگویم، لذا آن حضرت را «یا رسول‏اللَّه» خطاب می‌کردم. حضرت یک، یا دو و یا سه بار جوابِ من را نداد، بعد به‌من توجّه کرد و فرمود: اى فاطمه! این آیه دربارة تو، خانواده‏ و نسلت نازل نشده است، تو از من هستى و من از تو هستم، بلکه دربارة بی‌وفایان و درشت‏خویان از قریش و گردنکشان و اهل کبر و غرور نازل شده، تو بگو: «اى پدر» بگو که قلبم را بیشتر زنده مى‏کند و خدا را بیشتر خشنود مى‌سازد‏.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

وقالَ [الصادق] علیه‌السلام: إن المؤمنَین یلتقیان فیتصافحان، فلا یزالُ اللهُ تعالى مقبلاً علیهما، والذنوبُ تتحاتُّ عنهما حتى یفترقا و ینزل الله علیهما مائةَ رحمةٍ تسعٌ وتسعون لأشدِّهما حُبّاً لصاحبه، وافترقا من غیر ذنب. أعلام الدین فی صفات المؤمنین، الدیلمی، حسن بن محمّد، ج1، ص438. کتابخانة مدرسة فقاهت.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: دو مؤمن یکدیگر را ملاقات می‌کنند، و به‌هم دست می‌دهند، و خداوند هم مدام به‌آنان رو می‌کند، و تا زمانی که از یکدیگر جدا شوند، گناهان از آن دو می‌ریزد، وخداوند صد رحمت را بر آنان نازل می‌کند، که نود و نُه تای آن، متعلّق به‌آن کس از آن دو نفر است که نسبت به‌دوست خود علاقة بیشتری دارد، و در حالی که هیچ گناهی ندارند از یکدیگر جدا می‌شوند.       

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

عَنْ رَجُلٍ، عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اَللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: صِفْ لِیَ اَلْمُؤْمِنَ، قَالَ علیه‌السلام: قُوَّةٌ فِی دِینٍ، وَ حَزْمٌ فِی لِینٍ، وَ إِیمَانٌ فِی یَقِینٍ، وَ حِرْصٌ فِی فِقْهٍ، وَ نَشَاطٌ فِی هُدًى، وَ بِرٌّ فِی اِسْتِقَامَةٍ، وَ عِلْمٌ فِی حِلْمٍ، وَ شُکْرٌ فِی رِفْقٍ، وَ سَخَاءٌ فِی حَقٍّ، وَ قَصْدٌ فِی غِنًى، وَ تَجَمُّلٌ فِی فَاقَةٍ، وَ عَفْوٌ فِی قُدْرَةٍ، وَ طَاعَةٌ فِی نَصِیحَةٍ، وَ وَرَعٌ فِی رَغْبَةٍ، وَ حِرْصٌ فِی جِهَادٍ، وَ صَلاَةٌ فِی شُغُلٍ، وَ صَبْرٌ فِی شِدَّةٍ، وَ فِی اَلْهَزَاهِزِ وَقُورٌ، وَ فِی اَلْمَکَارِهِ صَبُورٌ، وَ فِی اَلرَّخَاءِ شَکُورٌ، وَ لاَ یَغْتَابُ، وَ لاَ یَتَکَبَّرُ، وَ لاَ یَقْطَعُ اَلرَّحِمَ، وَ لَیْسَ بِوَاهِنٍ، وَ لاَ فَظٍّ، وَ لاَ غَلِیظٍ، وَ لاَ یَسْبِقُهُ بَصَرُهُ، وَ لاَ تَفْضَحُهُ بَطْنُهُ، وَ لاَ یَغْلِبُهُ فَرْجُهُ، وَ لاَ یَحْسُدُ اَلنَّاسَ، وَ لاَ یَقْتُرُ، وَ لاَ یُبَذِّرُ، وَ لاَ یُسْرِفُ، یَنْصُرُ اَلْمَظْلُومَ، وَ یَرْحَمُ اَلْمَسَاکِینَ، نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ، لاَ یَرْغَبُ فِی اَلدُّنْیَا، وَ لاَ یَفْزَعُ مِنْ مَهَائِلِ اَلنَّاسِ، لِلنَّاسِ هَمٌّ قَدْ أَقْبَلُوا عَلَیْهِ وَ لَهُ هَمٌّ قَدْ شَغَلَهُ، لاَ یُرَى فِی حِلْمِهِ نَقْصٌ، وَ لاَ فِی رَأْیِهِ وَهْنٌ، وَ لاَ فِی دِینِهِ ضَیَاعٌ، یُرْشِدُ مَنِ اِسْتَشَارَهُ، وَ یُسَاعِدُ مَنْ سَاعَدَهُ، وَ یَکِیعُ عَنِ اَلْبَاطِلِ وَ اَلْخَنَى وَ اَلْجَهْلِ؛ فَهَذِهِ صِفَةُ اَلْمُؤْمِنِ. رسائل شیخ صدوق، صفات الشیعة، الحدیث الرابع و الخمسون‌، ص270.

مردی به‌امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: برای من مؤمن را توصیف فرما. حضرت فرمودند:

1-در عینِ دینداری، نیرومند است،

2-در عینِ نرمی، قاطع است،

3-در یقین، دارای ایمان است؛ یعنی ایمانش از روی قطع و اطمینان است،

4-در فهمیدن، حریص و تشنة فهمیدن است،

5-در هدایت، سرزنده و سرحال است،

6-در عینِ پایداری، اهل نیکوکاری است،

7-دانش را با تحمّل و سعة صدر، مخلوط کرده است،

8-مدارایش ممزوج با شکرگزاری است،

9-در راه حقّ، بخشنده است،

10-در عینِ ثروتمندی، میانه‌رو و معتدل است،

11-زینت‌کننده در حال نداری است،

12-در زمان توانمندی، اهلِ گذشت است،

13- خیرخواهی‌اش، خالصانه و برای پیروی از دستورات الهی است،

14-در زمان تمایل به‌گناه، از آن اجتناب می‌کند،

 15-در هنگام جهاد در راه خدا، بسیار زیاده‌خواه و پرتلاش است،

16-در عین اشتغال، به‌نماز اهمیت می‌دهد،

17-در سختی‌ها، بردبار است،

18-در فتنه‌هایی که مردم به‌آن‌ها امتحان می‌شوند، آرام، با متانت و سنگین است،

19-در ناخوشایندی‌ها، بردبار است،

20-در ناز و نعمت، سپاسگزار است،

21-غیبت نمی‌کند،

22-کبر نمی‌ورزد،

23-قطعِ رحم نمی‌کند،

24- در امور مربوط به‌دین، سستی نمی‌کند،

25-درشت‌خوی نیست،

26- سنگ‌دل نیست،

27-اختیارِ نگانش از کفش بیرون نمی‌رود،

28-و شکمش او را رسوا نمی‌کند،

29- شهوتش بر او غلبه نمی‌کند،

30-به‌مردم حسادت نمی‌ورزد،

31-خِسّت و بخل نمی‌ورزد،

32-ریخت و پاش نمی‌کند،

33-زیاده‌روی نمی‌کند،

34-ستمدیده را یاری می‌کند،

35-به‌مساکین مهربانی می‌کند،

36-خودش از جانب خویش، در سختی است و مردم از او در راحتی هستند،

37-مایل به‌دنیا نیست،

38-از تهدیداتِ مردم نمی‌ترسد،

39-برای مردم خواسته‌هایی است که به‌او مراجعه می‌کنند، و برای او خواسته‌هایی است که او را به‌خود مشغول نموده است،

40-در سعة صدرش نقصی دیده نمی‌شود،

41-در دینش تباهی و عدم توجّه دیده نمی‌شود،

42-هرکس که با او مشورت کند، راهنمایی می‌کند، 

43-هرکس که از او کمک بخواهد کمکش می‌کند،

44-از باطل، ناسزاگویی و نادانی، می‌گریزد. پس این‌ها صفات و ویژگی‌های مؤمن است.

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قَالَ رَسولُ اللّهِ صلّی اللّهُ علیهِ و آلِه وَسَلّمَ: ألا وَ إنَّ القَبرَ یُنَادِی بِخَمسِ کَلِمَاتٍ؛ فیقولُ: یابنَ آدمَ، تَمشِی عَلَی ظَهرِی، وَ مَصِیرُکَ فِی بَطنِی، تَفرَحُ عَلَی ظَهرِی ثُمَّ تَحزَنُ فِی بَطنِی، تُذنِبُ عَلَی ظَهرِی وَ تُعَذِّبُ فِی بَطنِی، تَضحَکُ عَلَی ظَهرِی وَ تَبکِی فِی بَطنِی، تَأکُلُ الحَرَامَ عَلَی ظَهرِی، ثُمَّ تَأکُلُکَ الدِّیدَانُ فِی بَطنِی. المواعظ العددیة، للمشکینی، ص260.

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: آگاه باشید! که قبر به‌پنج کلمه فریاد می‌زند، و می‌گوید: ای پسر آدم، بر پشتِ من راه می‌روی، در حالی که بازگشت تدریجی تو به‌داخلِ شکمِ من است، بر پشتِ من شادمانی می‌کنی، سپس در شکمِ من غمگین خواهی شد، بر پشتِ من گناه مرتکب می‌شوی، و در شکمِ من عذاب می‌شوی، بر پشتِ من می‌خندی، و در شکمم گریه می‌کنی، بر پشت من حرام را می‌خوری، سپس در شکم من، مارها تو را می‌خورند!

  • مرتضی آزاد
  • ۰
  • ۰

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله:‌ سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ظِلِّهِ‌ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: إِمَامٌ عَادِلٌ، وَ شَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ رَجُلٌ‌ قَلْبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِالْمَسْجِدِ إِذَا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى یَعُودَ إِلَیْهِ، وَ رَجُلَانِ کَانَا فِی طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاجْتَمَعَا عَلَى ذَلِکَ وَ تَفَرَّقَا، وَ رَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِیاً فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلََّ، وَ رَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ حَسَبٍ وَ جَمَالٍ فَقَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ رَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فَأَخْفَاهَا حَتَّى لَا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا یَتَصَدَّقُ بِیَمِینِهِ. الخصال للصدوق، باب السبعة، ج2، ص95، ح6.

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هفت گروه هستند که در روزی که هیچ رحمتی جز رحمت خدا نیست، در زیرِ سایة رحمتِ الهی قرار دارند: پیشوای عادل، و جوانی که در عبادتِ خداوندِ متعال، رشد یابد، و مردی که هرگاه از مسجد بیرون می‌رود تا زمانی که به‌آن‌جا برمی‌گردد، دلش مشغول به‌مسجد است، و دو مردی که برای اطاعت از خدا با هم گرد بیایند و برای همین امر، از یکدیگر جدا شوند، و مردِ تنهایی که به‌یاد خدا بیفتد و از ترس خداوند متعال، چشمانش اشک ریزد، و مردی که زنِ با اصل و نسب و زیبایی او را به‌گناه دعوت کند و او بگوید: من از خداوندِ متعال می‌ترسم، و مردی که صدقه‌ای بدهد، و آن را بپوشاند، به‌اندازه‌ای که دستش چپش متوجّه نشود که با دست راستش چه چیز صدقه می‌دهد.

  • مرتضی آزاد